نگاهی به عملکرد حمیدرضا آذرنگ در سریال مستوران

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | جمعه شب و همزمان با پخش قسمت بیستم «مستوران» بازی حمیدرضا آذرنگ به پایان رسید. او در این سریال عهدهدار شخصیتی بهنام لیث عطار بود و بخش زیادی از داستان بر مبنای سرنوشت او روایت میشد. اگر پیگیر «مستوران» باشید، اطلاع دارید که عطار سریال، مردی است شریف و امین. فرزند باهوش او لطفعلی اسیر فتنهها میشود و لیث شهر بهشهر دنبال او میگردد. در این مسیر چشم لیث به حقایقی باز میشود و پی میبرد حتی نباید دروغ مصلحتی بر زبان براند. فصل سخت سرنوشت او گرفتار شدن در شهر کوتاهقامتان و گیر افتادن در چنگال «دوال پا» است.
ظهور با ملکه
در جشنواره سیام فیلم فجر، وقتی فیلم «ملکه» برای منتقدان و اهالی رسانه پخش میشد، پچپچههایی توجهات را جلب میکرد: «بچهها ببینید حمید چه کرده؟!» این جمله مخاطبانی بود که شیفته تئاتر بودند و با دقت مضاعف، بازی بازیگران تئاتری را دنبال میکردند. حمیدرضا آذرنگ سالها در نمایشهای مختلف بازی کرد، نمایشنامههای متعدد نوشت و کارهای زیادی روی صحنه برد. او مثل خیلیهای دیگر، در خانواده کوچک اما دوستداشتنی تئاتر درخشید، جایزه گرفت و با عشق و علاقه کارش را پیش برد.
آذرنگ مثل خیلی از تئاتریهای مستعد، مدتها طول کشید تا مورد توجه کارگردانهای فیلم و سریالها قرار بگیرد. با این حال او در اوج تجربه و پختگی پا به مدیوم تازه گذاشت. در روزهای آغاز فعالیت سینمایی این نگرانی وجود داشت که مبادا آذرنگ بر پرده نقرهای غریب باشد. آخر، بعضی بازیگران پادشاه صحنه هستند و در سینما و تلویزیون توفیقی که باید را بهدست نمیآورند. آذرنگ اما در مدیوم جدید هم خوش درخشید. او قدر نقشهای کوچکی که قبل از «ملکه» به او رسید را دانست و خیلیزود خود را در حوزه جدید اثبات کرد. در دهه نود، همزمان با فعالیت تئاتری، تعداد فیلم و سریالهای آذرنگ افزون شد.
نوبت به لیث
در دهه نود، آذرنگ تجربیات مختلفی در سینما و تلویزیون را از سر گذراند که برخی موفق بودند و برخی نه. او سال پیش با پیشنهاد بازی در نقش لیث سریال «مستوران» مواجه شد. حالا که نقش او به پایان رسیده، میتوان با اطمینان گفت که آذرنگ اشرافی کامل بر موقعیت کاراکتر داشته و نقش لیث را طوری ارائه کرده است که به دل مخاطب مینشیند.
بیننده حس و حال درونی او را درک میکند و پی به نگرانی پدرانهاش میبرد؛ بیآنکه بازیگر ذرهای زور اضافه بزند و متوسل به رفتارهای اغراقآمیز شود. از بازیگری که سالها روی صحنه تئاتر با نقشهای مختلف دستوپنجه نرم کرده، جز این توقع نمیرود. نکته مهمتر اینکه کاراکتر لیث هیچ نسبتی با تجربههای قبلی این بازیگر ندارد.
چالش با خود و دیگران
زندگی لیث بالا و پایین زیاد داشته. نقطه عطف زندگی او قرار گرفتن در یک مثلث عشقی است که بر عهد خود وفا نمیکند و برخلاف قول قبلی که به دوست خود شاور (بیژن بنفشهخواه) داده با لطیفه (نازنین فراهانی) ازدواج میکند. نمایش حس ندامت، یکی از چالشهای آذرنگ در «مستوران» بود که بهخوبی از پس آن برآمد. گرفتار شدن در شهر کوتاهقامتان نقطهعطف دیگر شخصیت است. او همزمان گرفتار دوال پا (یدالله شادمانی) میشود و کارش دوچندان سخت.
دَوال پا یکی از موجودات خیالی در افسانهها و داستانهای ایرانی است که بالاتنه انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچندهاند. دوالپا در زبان فارسی مصداق آدم سمجی است که به هر دلیل به حق یا ناحق بهجایی یا کسی میچسبد و آنجا را رها نمیکند. آنچه بازی آذرنگ را شایسته تحسین میکند، ارائه حس خفقان شخصیت در موقعیتی سخت است تا جاییکه بیننده آن را با همه وجود احساس میکرد. از مِهر پدرانه و عطوفت همسری نگذریم که در چهره آذرنگ تجلی داشت و از او یک شخصیت همراهیبرانگیز میساخت.
تنوع کارنامه
حجم صفحه اجازه بازخوانی کامل کارنامه سینمایی و تلویزیونی آذرنگ را نمیدهد. همینقدر اشاره کنیم که او سعی کرده وجاهت کارنامهاش را حفظ کند که خب گاه شرایط در اختیار بازیگر نیست و لاجرم گاه ناکام میشود. آذرنگ در تلویزیون هم وفادار به «اصل تنوع» بوده. بهعنوان نمونه سریال قبلی او یعنی «نون خ» اثری است کمدی که این بازیگر بخشی از ملاحت سریال را به دوش میکشید.
آن نقش نقطه مقابل لیث «مستوران» قرار میگیرد و همین قیاس میتواند برای اثبات موفقیت آذرنگ کفایت کند. «یلدا»، «آرمان دو» و «چرخ فلک» دیگر تجربیات موفق آذرنگ از بازی در سریالهای تلویزیونی است. «شاهگوش»، «دندون طلا» و فصل اول «شهرزاد» هم جزو سریالهای موفق خانگی او محسوب میشوند.