گزارشی به مناسبت سالمرگ مشکاتیان و سالروز تولد شجریان

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | سیام شهریور، دوازدهمین سالروز فوت استاد پرویز مشکاتیان، آهنگساز و نوازنده اعجوبه سنتور بود. دو روز بعد یعنی یکم مهرماه، سالروز تولد استاد محمدرضا شجریان است که هفده مهرماه همین امسال، اولین سالروز وفات او خواهد بود. به همین بهانه رابطه این دو استاد موسیقی را مورد بررسی قرار دادیم. در مطلبی، که به اصطلاح سینمایی یک جور تدوین موازی شده است.
یک: پرویز مشکاتیان متولد اردیبهشت سال ۱۳۳۴ است در نیشابور. شجریان حدود ۱۵ سال از او بزرگتر است. مهرماه ۱۳۱۹ در مشهد زاده شده است. سال تولدشان اگر با هم تفاوت دارد، محل تولد تقریبا یکجاست. خراسان. مهد شعر و ادبیات و موسیقی ایرانی.
دو: خانواده این دو استاد موسیقی نیز با هم تفاوت داشتند. شجریان در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدرش قاری قرآن بود و حتی تا مدتها از خوانندگی شجریان چیزی نمیدانست. پدر مشکاتیان اما استاد سنتورنوازی و آشنا با ویولن و سهتار بود و خود به فرزندش موسیقی آموخت.
سه: سرنوشت دو استاد در جوانی کمی با هم متفاوت است. شجریان به دانشسرای معلمی میرود و دبیر میشود. مشکاتیان اما پس از گذران دوره متوسطه به تهران میآید و وارد دانشکده هنرهای زیبای تهران میشود و موسیقی میآموزد.
چهار: شجریان در میانه دهه چهل به تهران آمده است. برای یادگیری موسیقی. او در حالی به تهران آمد که متاهل بود. در سال ۱۳۴۰ با فرخنده گلافشان ازدواج کرد و دو فرزند هم از آن ازدواج داشت. مشکاتیان اما وقتی به تهران آمد (یعنی در ابتدای دهه پنجاه) مجرد بود.
پنج: شجریان از میانه دهه چهل وارد رادیو شد اما مشکاتیان درست در آستانه انقلاب یعنی در سال ۱۳۵۶ پا به رادیو گذاشت. از این رو بود که به جبر زمانی، حضور مشکاتیان در رادیو، حتی یک سال هم طول نکشید. با این حال او در همان سن جوانی گروهی به نام گروه عارف را تشکیل داد. محمدرضا لطفی در همان ابتدا با او بود ولی بعدها از این گروه جدا شد.
شش: دست سرنوشت درست در همین جا شجریان و مشکاتیان را به هم رسانده بود. در آستانه چهل سالگی شجریان و در میانه دهه سوم زندگی به یکدیگر نزدیک کرد. همکاری در قالب گروه چاووش آغاز شد و بعد از آن حدود سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۴ به صورت مشترک به محمدرضا شجریان ادامه پیدا کرد. در این دوره آثار ماندگاری از این دو استاد به جا ماند: از بیداد گرفته تا دستان.
هفت: در دهه شصت به غیر از رابطه کاری، یک نسبت فامیلی هم میان شجریان و مشکاتیان به وجود آمد. مشکاتیان داماد شجریان شد و همسر افسانه، دختر او. این ازدواج البته حدود ۱۰ سال بعد به پایان رسید. برخی میگویند این موضوع دلیل جدایی مشکاتیان و شجریان، در سالهای بعد بوده است. برخی دیگر میگویند اختلافات دیگری در کار وجود داشته که به زندگی خانوادگی هم کشیده شده بود.
محمدرضا لطفی، کسی که ظاهرا اختلافاتی با هر دوی این اساتید داشته در این مورد گفته: «کنسرتهای بیشمار شجریان و تورهای متعدد در آلمان باعث کدورت پرویز و شجریان شد. بیشتر این درگیری به خاطر مسائل مالی و سرپرستی و سکانداری امر فرهنگی این دو نفر بود که رفته رفته بین آنها فاصله انداخت.» و در جای دیگری هم گفته: «بخش عمده این کدورتها به تاریخ رفتاری استاد عزیز ما، شجریان مربوط بود که با سعه صدر برخورد نکرد. نمیدانم این پول چه قدر مهم است که دوستیها، برادریها و خویشیهای انسانی را تحتالشعاع خود قرار میدهد.»
هشت: مخالفان شجریان از این برخوردها با عنوان بایکوت مشکاتیان از سوی شجریان یاد میکنند و میگویند همین کار با ایرج بسطامی نیز صورت گرفته است. خود مشکاتیان اما ظاهرا تا این میزان از شجریان کینهای نداشته است. سید فضلالله مجتهدزاده میگوید: «یادم هست عصر یک روز پاییزی، صحبت از خراسانیها و اهل مشهد شد. من هم بدون قصد و بیپیرایه، تعریض دوستانهای نسبت به اهل خراسان کردم که فیالمثل پارهای کسبه مجاور حرم حضرت رضا در مشهد چنین و چنانند؟!
ناگهان پرویز مشکاتیان ابتدا متحیر و سپس خیلی برافروخته شد و گفت شیخ با همه ارادت و عشقی که به تو دارم، ابداً توهین به سرزمین مادری استاد محمدرضا شجریان را برنمیتابم. بار آخر باشد که در حضور من از اهالی سرزمینی سخن میرانی که پهلوانی بیهمتا در موسیقی دارند. یادت باشد استاد شجریان، پهلوان آواز و جهان پهلوان موسیقی و اسطوره میهن است. در مقام دفاع عرض کردم پرویز جان چرا ناراحت شدی؟ منظورم که ایشان نبود. پاسخ داد: «فرقی نمیکند. من نسبت به محمدرضا شجریان تعصب و علقه خاصی دارم.» خیلی این مطلب برایم جالب بود. سالها جدایی میان دو تن و اینهمه عشق و شور و تعصب حیرتآور بود.»
۹ : مشکاتیان البته در عمل هم این موضوع را نشان داد و در سال ۱۳۸۶ در کنسرت وزارت کشور شجریان شرکت کرد و او را در آغوش گرفت.
۱۰: آخرین قاب از رابطه این دو استاد در هنگامه مرگ پرویز مشکاتیان دیده شد. محمدرضا شجریان در پیام تسلیت برای مشکاتیان آورد: «(رفت و دیگر نه بر قفاش نگاه/دلی از ما ولی خراب ببرد) خبر درگذشت پرویز مشکاتیان را در بهت و اندوهی سخت شنیدم. هنوز باور ندارم که ما را تنها گذاشتهاست. پرویز مشکاتیان برای روزگار ما نغمههای بسیار پرداخت و یاد آن سالها را با هنر خود در حافظه ما ثبت کرد…یکی از این اندک شماران است، موسیقیدانی که ذوق تصنیف سازیش، مهارت گروهنوازیش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطره او را در هنر ایران زمین ماندگار خواهد ساخت. من مرگ هنرمندی چنین را باور ندارم. پرویز مشکاتیان در قلب و ذهن ما زنده است.»