کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۸۲۷۶۱
تاریخ خبر:

جزئیاتی جالب‌ در باب رابطه شاملو و حزب توده

روزنامه هفت صبح | در ارزیابی مواضع متفاوت سیاسی احمد شاملو در نهایت می‌توان او را یک سوسیال دموکرات با گرایش شدید به سمت برخی ازآرایه‌های اجتماعی لیبرالیسم ارزیابی کرد‌. اما در دوره‌ای اورا توده‌‌ای محسوب می‌کردند. تاریخ ایرانی گزارشی درباب رابطه شاملو با حزب توده را روی خط برده است که بر مبنای اسنادی است که موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر کرده است. بخش‌هایی از این گزارش را می‌خوانید.

مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی اول مرداد تصویر دست‌نوشته‌ او در بهمن ۱۳۳۳ در اعلام انزجار از حزب توده را برای نخستین بار منتشر کرد. او در نامه خود خطاب به فرماندار نظامی تهران در ۱۰ بهمن ۱۳۳۳ نوشته که «اینجانب احمد شاملو به هر ترتیب که مقرر فرمائید حاضر به انزجار از حزب توده هستم. به طوری که در روزنامه‌های مختلف، مطالب مختلفی که نوشته‌ام شاهد است هیچگاه عضو حزب توده نبوده‌ام و هرگز مطالبی که در روزنامه‌ آتشبار نوشته‌ام نخواهد توانست چنین اتهامی را به اینجانب وارد کند.

در روزنامه فوق‌الذکر اینجانب فقط و فقط مسئول صفحه‌ سوم آن که مطالبی در زمینه‌ فولکلور چاپ می‌کرده بوده‌ام و غیر از آن نیز تنها یکبار یک مقاله‌ اضافی نوشته‌ام که آن هم دارای امضا است و مطلب آن روشن است. با این وجود چنانچه امر فرمائید به هر ترتیب حاضر به انزجار از حزب توده هستم.»شاملو در بهمن‌ ۱۳۳۸ درحالی که رئیس سازمان سمعی و بصری اداره‌کل اطلاعات و روابط عمومی وزارت کشاورزی بود، به خاطر سوابق همکاری او با حزب توده و دستگیری در جنگ جهانی دوم، توسط ساواک احضار شد و از او توضیح خواستند.

به نوشته او «در سال ۱۳۳۲ اینجانب در سفارت مجارستان مترجم و متصدی چاپ بولتن بودم. پس از آنکه از زندان آزاد شدم قرار شد اینجانب مجددا در سفارت مزبور استخدام شوم، لیکن سفارت حاضر به استخدام مجدد اینجانب نشد.» دلیل استخدام شاملو در وزارت کشاورزی در سال ۱۳۳۸ چنانکه او توضیح داده تهیه فیلمی با کمک این وزارتخانه برای جشن‌های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران بود.

شاملو ۲۴ بهمن ۱۳۳۸ نزد کارشناس ساواک حاضر شد و در پرسش و پاسخی مکتوب به سؤالات شخصی و سیاسی پاسخ داد. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی دوم مرداد ۱۳۹۷، برای نخستین بار دفترچه ۱۶صفحه‌ای پرسش و پاسخ مکتوب را منتشر کرد که در آن شاملو نوشته است: «نسبت به حزب توده حاضر به ابراز انزجار هستم، ولی به طور قطع این عمل لطمه به حیثیت اینجانب خواهد زد.

چون اینجانب که همیشه با افراد این حزب به نام فردی که برای پیشبرد مقاصد سیاسی از جاری شدن خون وحشت داشته بحث کرده‌ام و گفته‌ام که هرگز حاضر نیستم عضویت هیچگونه حزبی را بپذیرم و هرگز حاضر نیستم در مسائل سیاسی که با کار هنری من منافات دارد ابراز عقیده و سلیقه‌ای بکنم. اکنون نوشتن انزجارنامه‌‌ای نسبت به فلان حزب معلوم نیست دلیل بر چیست! با وجود این چنانچه لازم باشد، و چنانچه این اقدام اتهامی را از اینجانب سلب کند حاضرم.»

شاملو در پاسخ مکتوب به یکی از ۳۹ سؤال «کتابچه مشخصات و بیوگرافی» نوشته: «اینجانب در هیچ یک از احزاب شرکت، عضویت و فعالیتی نداشته‌ام. حزب توده کوشش‌های زیادی کرد که مرا عضو خود کند لیکن چون همیشه اینجانب معتقد بوده‌ام که افراد این حزب ۹۵ درصد به علت محرومیت‌های جنسی و کمپلکس‌های فقر در آن حلقه زده‌اند، هرگز حاضر به عضویت آن نشدم، حتی عده‌‌ای‌شان مرا جاسوس می‌دانسته‌اند.»

شاملو به این سؤال که چه عواملی سبب شده با حزب توده همکاری نمایید، پاسخ داده: «جز اینکه گاهی اشعار اینجانب در جراید چپ (چنانکه در جراید غیرچپ و یا کاملا آزاد) چاپ می‌شد، هیچگونه همکاری دیگری نداشته‌ام. در همان حال که اشعار من در جراید چاپ می‌شد، مطالبی هم بر علیه آن‌ها منتشر می‌کرده‌ام، از قبیل «چین زیر چکمه سرخ» که با امضای من در روزنامه نسیم شمال چاپ شد.

یا مقاله‌ای مربوط به تئاتر سعدی که در مجله فرهنگ صبح به چاپ رسید.» شاملو دوستان حزبی خود و کسانی که به حزب تمایل داشته‌اند را نام برده است: محمدعلی جعفری هنرپیشه تئاتر، انتظامی (هنرپیشه تئاتر) اسم کوچک او را به یاد ندارم، محمد عاصمی (هنرپیشه تئاتر)؛ «این‌ها اعضای حزب توده بودند که البته بر سازمان پوشیده نیست.» منظور شاملو، عزت‌الله انتظامی است که آبان ۹۱ همزمان با افتتاح باغ موزه قصر خاطراتش را از دوره زندان روایت کرده بود: «در دوره‌ای که بختیار، فرماندار نظامی تهران بود بدون هیچ دلیلی طبق ماده ۵ قانون مردم را به زندان می‌انداختند و هنر‌پیشه‌ها را می‌گرفتند.

من هم از آن دسته آدم‌ها بودم و در خیابان دستگیر شدم. من را ابتدا بردند توقیفگاه تهران. در آنجا آقای محمد‌علی جعفری و خیلی از هنر‌پیشه‌‌ها و کارمندان رادیو را دیدم. بعد از چند روز، من و آقای جعفری را به دلیل نداشتن ظرفیت در توقیفگاه به زندان قصر منتقل کردند. آن موقع می‌گفتند هر کسی را به قصر ببرند دیگر آزاد نمی‌شود. وقتی ما را به قصر بردند، مو‌های سرمان را تراشیدند. در آنجا افسری با آقای جعفری دوست بود و ما را در بند یک جا داد که از قضا احمد شاملو هم در آنجا بود. ۱۰،۱۵ نفر که بین آن‌ها قاتل و سارق هم بود در یک اتاق کوچک دور هم جمع شده بودیم.

در آن زمان من را شکنجه نکردند ولی اگر ثابت می‌شد که کسی پرونده دارد و فعالیت‌های خاصی انجام می‌دهد شکنجه می‌شد. از نظر بهداشتی خیلی بد بود. همیشه با روشویی گرفتاری داشتیم و غذا‌ خیلی بد کیفیت بود. چند ماهی را در قصر بودیم تا اینکه به ما اعلام کردند اگر از گروه‌های چپ اظهار‌ تنفر کنید از زندان آزاد می‌شوید. من هم که به حزبی وابسته نبودم بلافاصله این کار را انجام دادم و از زندان آزاد شدم.

زمانی که آزاد شدم هنوز آقایان جعفری و شاملو در زندان بودند. آن‌ها کاغذ‌هایی را به من دادند و من به دست خانواده‌هایشان رساندم.» شاملو در زندان با محمدعلی جعفری، مهدی اخوان و دکتر حسین آیدین به قول خودش «همکاسه» بود ولی چون یک جلد دستور زبان مفصل در دست تحریر داشت، تقریبا تمام وقت خود را صرف آن می‌کرد.

نظر شاملو درباره حزب توده پس از انقلاب
این دو نامه سال ۱۳۳۳ در زندان و پرسش و پاسخ سال ۱۳۳۸ در بازجویی مکتوب ساواک نوشته شده است؛ از این جهت نظرات شاملو در آن‌ها قابل اعتبار و استناد نیست به خصوص وفاداری او به شاه و سلطنت؛ اما نظرش درباره حزب توده همان است که حتی پس از انقلاب هم تکرار کرد و از آن نامه‌ها و نوشته‌ها نمی‌توان برداشت توبه‌نامه داشت: «بعد از کودتای بیست و هشت مرداد رسماً به عضویت حزب توده درآمدم .

اما پس از جمع‌بندی مجموع کجروی‌های کمیته مرکزی (اگر نخواهم بگویم خیانت مسلم) از قبیل مبارزه جاهلانه با حکومت مصدق و تائید منافع نفتی انگلیس در ایران در بحبوحه مبارزات همگانی در جهت ملی کردن صنایع نفت‌ و ساکت نشستن در برابر کودتای شاه به‌‌رغم سازمان نظامی گسترده‌ای که داشت، و لو دادن این سازمان که منجر به اعدام شریف‌ترین مردان این مملکت شد (چنان که من هنوز نتوانسته‌ام پس از ۲۵ سال غم شهادت مرتضی کیوان را کهنه کنم) و خطاهای متعدد دیگری که بیشتر عمدی می‌نماید تا سهوی، از این حزب کنار گرفتم

و امروز معتقدم که این حزب یکی از ده‌ها لطمه‌ای است که روس‌ها از ۱۹۲۱ تاکنون به ما زده‌اند و شاید یکی از بزرگترین این لطمات است. راهی که کمیته مرکزی می‌رود، پنداری به عمد در مسیر بی‌اعتبار کردن سوسیالیسم است. آخرین شاهکارشان شکستن تحریم رفراندوم [جمهوری اسلامی] بود. آقایان که پس از شهریور بیست با چپ‌روی بیمارگونه‌ای با شعار بی‌جان «دین تریاک توده‌هاست» به میدان آمدند و سبب شدند جوانانی که برای کار دهقانی به روستاها می‌رفتند با بادمجان و کدو مورد تجاوز قرار گیرند، حالا کاسه گدایی به دست گرفته‌اند و به دریوزگی کفی نان مسلمان شده‌اند.

من شخصاً عضو هیچ یک از احزاب نیستم. اما به فرض که بودم، چگونه توقع داشتید اتحاد حزب توده را مثلاً در هر مقوله‌ای که باشد با حزب خود بپذیرم؟ من معتقدم و برای اعتقاد خود دلایل متعدد دارم که پذیرفتن حزب توده در هر اتحادیه‌ای نقض غرض است و برای اینکه همه چیز را گفته باشم این را هم بگویم که در قضیه رفراندوم، از اینکه حزب توده آن را تحریم کند بیشتر دلهره داشتم تا تائیدش؛ که خوشبختانه دلهره من بی‌جا بود و «رفقا» ثابت کردند همیشه همان خروس بی‌محلند که بوده‌اند.» (گفت‌وگو با هفته‌نامه «تهران مصور»، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۸)

کدخبر: ۴۸۲۷۶۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر