سناریوی قتل شوهر با همدستی مرد غریبه
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| مدتی قبل مرد جوانی به نام عماد در خانه خود واقع در شمال شهر تهران ناگهان به حال وخیمی دچار شد و همسر او با نیروهای اورژانس تماس گرفته و او را به بیمارستان منتقل کردند.اقدامات کادر درمان برای نجات جان مرد جوان آغاز شد اما ساعتی بعد عماد به طرز مرموزی روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داد.
با اعلام این خبر از سوی مسئولان بیمارستان رسیدگی به مرگ مشکوک این مرد در دستور کار محمدجواد شفیعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.با دستور بازپرس جنایی جسد برای انجام معاینات به پزشکی قانونی منتقل شد و در حالی که تحقیقات روی این پرونده ادامه داشت مشخص شد عماد به دلیل خوراندن مقادیر زیادی قرص به کام مرگ فرو رفته است.
با توجه به اینکه اوضاع جسمی او در خانهاش رو به وخامت رفته بود،همسر عماد به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تحقیقات قرار گرفت و در حالی که ادعا میکرد اطلاعی از علت بدحالی منجر به مرگ شوهرش ندارد مشخص شد که او اخیرا با مرد غریبهای به نام مهران در ارتباط بوده است.
حرفهای ضد و نقیض همسر مقتول
همچنین ضد و نقیضگوییهای این زن به نام پروانه ظن ماموران را بیشتر کرد و به این ترتیب دستور بازداشت او صادر شد اما همچنان منکر دخالت در مرگ شوهر خود بود.این زن حدود 35ساله که فرزند دختری نیز از همسرش داشت به ماموران گفته بود از مهران خبری ندارد. در همین حال مهران تحت تعقیب قرار گرفت اما ردی از او در دست نبود تا اینکه مشخص شد مهران بعد از ارتکاب قتل به دلیل سرقت به زندان افتاده است.به این ترتیب متهم از زندان به دادسرای جنایی تهران احضار شد و پرده از راز جنایت برداشت و جزئیات قتل عماد را تشریح کرد.در ادامه گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
گفتوگو با متهم
چند وقت بود با پروانه آشنا شده بودی؟
حدود 4 یا 5 ماه قبل از قتل با او در مغازه پدرم آشنا شدم.همسر او مرد خیلی پولداری بود.پدر من هم بنگاه معاملات املاک داشت و ماشین خرید و فروش میکرد.پروانه برای انجام یک معامله به مغازه پدر من آمده بود.بعد برای انجام کارهایش به من پیامک داد و سر صحبت بین ما باز شد.
چه صحبتی بین تو با یک خانم متاهل وجود داشت؟
میگفت شوهرش او را آزار میدهد و راضی به طلاق نمیشود. برایم درددل میکرد.
از چه زمان جرقه نقشه قتل در ذهن شما زده شد؟
این فکری بود که پروانه در سر داشت.اما به من میگفت زن بیپناهی هستم و از من میخواست کمکش کنم.ابتدا به من گفت که اسلحهای تهیه کنم و با آن شوهرش را بکشم.اما من گفتم که از این کار میترسم.بعد هم گفت چند نفر را اجیر کن که با شوهرم یک درگیری راه بیندازند و در جریان درگیری دخل عماد را بیاورند.اما من باز هم قبول نکردم و گفتم که کسی را ندارم که برای اجرای چنین نقشهای به او اعتماد کنم.
و در آخرین سناریو که منجر به قتل شد نقش تو چه بود؟
پروانه دست بردار نبود و از خر شیطان پایین نمیآمد.میخواست هرطور شده شوهرش را از سر راه خود بردارد.در آخر از من خواست مقدار زیادی قرص برای او تهیه کنم تا به شوهرش بخوراند.من هم خریدم و به دستش رساندم تا دیگر دست از سرم بردارد.همان شب به من پیام داد و گفت قرص را در نوشیدنی ریخته و به شوهرش داده است.بعد هم گفت قرصها اثر کرده و عماد فوت کرد!
چه شد بعد از قتل به فکر سرقت افتادی؟
در حال عبور از یک خیابان بودم که دیدم یک گوشی تلفن همراه روی کنسول یک خودرو است.راننده خودرو یک سرباز بود که کمی آن طرفتر در حال خرید از یک کیوسک بود.من گوشی را برداشتم و متواری شدم اما او من را تعقیب کرد و چند دقیقه بعد ماموران گشت من را دستگیر کردند.ابتدا میخواستم هویت جعلی اعلام کنم تا از اتهام قتل عماد فرار کنم اما چون سابقه سرقت داشتم هویتم فاش شد و همه چیز لو رفت.
تو که وضع مالی پدرت خوب بود و در مغازه او کار میکردی؛ چرا سرقت میکردی؟
به هروئین و شیشه اعتیاد دارم.گاهی برای تامین هزینههای اعتیادم دست به سرقت میزنم.
بعد از اعترافات صریح مهران، پروانه نیز راه فراری از حقیقت پیش روی خود ندید و به قتل شوهرش با همدستی مرد غریبه اعتراف کرد.بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز جنایت در جریان رسیدگی قضایی قرار دارد.