قتل مرد به دست همسرش؛ فقط بهخاطر بیمحلیهایش!
روزنامه هفت صبح| ۱۸ مرداد ماه سال ۱۴۰۱ رسیدگی به پرونده قتل مرد ۷۰ سالهای در محله ستارخان در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفت.با اعلام این خبر از سوی ماموران کلانتری ستارخان بلافاصله تیم جنایی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای رسیدگی به موضوع در صحنه حاضر شدند و مشاهده کردند که جسد غرق در خون پیرمرد به نام احمد وسط هال خانهشان افتاده بود.این در حالی بود که حادثه در نیمههای شب رخ داده بود.
تحقیقات آغاز شده و مشخص شد که همسر مقتول اولین کسی بوده که با داد و فریاد همسایهها را صدا زده و خبر داده که شوهرش به قتل رسیده است.یکی از همسایهها در تحقیقات به مأموران جنایی گفت:«حدودا یک سالی میشد که احمد با همسرش به نام مریم ازدواج کرده بود اما در این مدت به خاطر سروصدای شدید آنها متوجه شده بودیم که اختلافات عمیقی بین آنها در جریان بود.غروب امروز هم سر و صدای درگیری آنها را میشنیدیم اما ساعتی بعد صدای آنها قطع شد.
تا اینکه وقتی ساعت از نیمه شب هم گذشته بود ناگهان صدای فریادهای مریم را شنیدیم که کمک میخواست و میگفت شوهرم را کشتند.زمانی که وارد خانه او شدیم با جسد خونین شوهرش مواجه شدیم و مریم میگفت نمیداند چه کسی چنین بلایی سر شوهرش آورده است.» بعد از انجام تحقیقات از همسایهها حالا نوبت مریم بود که به سوالات ماموران پاسخ دهد.
اجرای نقشه قتل توسط همسر
این زن ۵۵ ساله در تشریح ماجرا گفت:«سر شب خوابیدم و ساعتی بعد احساس کردم که فردی در حال قدم زدن در خانه است.اول گمان کردم شوهرم بیدار شده تا آبی چیزی بخورد اما بعد صدای کشمکش و درگیری را حس کردم.برای همین از سر جایم بلند شدم که دیدم مردی نقابدار از خانهمان به بیرون گریخت و این در حالی بود که او همسرم را با ضربات چاقو از پا درآورده بود.»
ضد و نقیض گوییهای مریم سبب شد ظن ماموران به او بیشتر شود.همچنین بازبینی دوربینهای مدار بسته نشان میداد هیچ غریبهای در خانه مقتول تردد نکرده بود.همین کافی بود تا مریم تحت تحقیقات تخصصی قرار بگيرد كه سرانجام به اتهام خود اعتراف کرد.این زن در تشریح جزئیات جنایت خود گفت:
«چند سال قبل از همسر اولم جدا شدم. لیسانس میکروبیولوژی دارم و پس از مدتی کار در بیمارستان تغییر شغل داده و در یک آرایشگاه مشغول به کار شده بودم تا مخارجم را تامین کنم.اما این اواخر از کار در آرایشگاه نیز انصراف داده و بهدنبال شغل دیگری بودم که در همین زمان یکی از دوستانم احمد را به من معرفی کرد.میگفت مرد خوبی است و دنبال یک همدم میگردد.
من هم فکر کردم در این سن و سال یک سایه سر میخواهم بنابراین با او ازدواج کردم.اما بعد فهمیدم که او اعتیاد دارد و همیشه سرگرم مصرف موادمخدر بود.احمد اصلا به من توجهی نمیکرد و ما رابطه نزدیکی با هم نداشتیم.به خاطر بیمحلیهایش همیشه با او درگیری داشتم.»
متهم راجع به شب حادثه گفت:«آن شب باز هم به خاطر بیمحلیهای شوهرم به او اعتراض کردم.حتی وقتی نزد او میرفتم من را پس میزد.وقتی خوابش برد من در افکار خودم غرق بودم.بیمحلیهای او غرورم را جریحهدار کرده بود و با خودم فکر میکردم شاید او من را دوست ندارد.همین افکار باعث شده بود که به شدت خشمگین شده و جنون آنی به من دست داد.
با چاقو بالای سر احمد رفتم و ضربهای به قفسه سینه او زدم.یکدفعه او از خواب پرید و از رختخواب بلند شد.من ضربه دیگری هم به کمرش زدم که غرق در خون روی زمین افتاد و جان سپرد.» در حالی که با صدور کیفرخواست برای پرونده، مریم در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد؛
اما دیوانعالی کشور رای صادر شده را به دلیل نقص در تحقیقات نقض کرد.بنابراین تحقیقات در این پرونده در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران بار دیگر به جریان افتاد و با دستور بازپرس محمدمهدی براعه متهم جهت معاینات به پزشکی قانونی معرفی شد تا مشخص شود در زمان ارتکاب جرم احتمال جنون آنی او وجود داشته یا خیر.رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن نظریه پزشکی قانون در جریان تحقیقات ادامه دارد.