از مشهد چه میدانیم؟
روزنامه هفت صبح| یک: دو تا خبر درگذشت در این چند روز گذشته واصل شد که تقریبا هیچ موجی در رسانهها ایجاد نکرد. اولی فوت علی زنگیآبادی بود. در ورزش دهه شصت ایران زنگیآبادی تک ستاره دوچرخهسواری بود. او و رمضانعلی تیموری و مجید احتشامزاده و حمید سجادی چهرههایی بودند که به دور از هیاهوی فوتبال و کشتی، نبردی تک نفره را برای ورود به رقابتهای آسیایی برگزار میکردند.
زنگیآبادی که اهل کرمان بود به شکلی باورنکردنی پاداش این تلاش یک نفره خود را در بازیهای آسیایی سئول در سال 1986 دریافت کرد و برنده طلای آسیا شد. بعد از یک دهه حضور در تیم ملی دوچرخهسواری ایران. او هفته پیش در 67سالگی درگذشت. خدا رحمتش کند.اما فیروزه زمانی هم در روزگاری تک پرچم ورزش زنان ایران را در دست داشت.
او متولد 1348 در گرگان بود و در سال 1381 برنده مدال طلای گلف ایران شد و چند سالی به شکل پیاپی در مسابقات بینالمللی شرکت میکرد و یک طلای آسیایی در گروهB (دسته دوم) در کارنامه خود داشت. او به دلایلی از میانه دهه هشتاد به مدت 9 سال از گلف قهرمانی کنارهگیری کرد و البته در دهه نود به این حرفه بازگشت اما هرگز لب به گلایه و شکوه نگشود. او در سن 53سالگی و در کانادا درگذشت. در رحمت خدا.
دو: معاون وزارت ارشاد، مشهد را با واتیکان مقایسه کرده و امکان برگزاری کنسرت در این شهر را کلا منتفی دانسته است. راستش من شخصا از موسیقی پاپ ایرانی و کنسرتهایش بیزار هستم. اما چند نکته: مقایسه مشهد با واتیکان چندتا مشکل دارد. هیچ برگزارکننده کنسرت در اروپا و آمریکا اصولا واتیکان با جمعیت 453نفری (یعنی کمتر از 500نفر!) را برای برگزاری کنسرت انتخاب نمیکند. میزان توریست و نوع توریستی که به این منطقه میآید هم خود به خود این گزینه را به لحاظ صرفه اقتصادی از رقابت خارج میكند.
این فرق میکند با مشهد که دومین شهر بزرگ ایران است و 5میلیون جمعیت ثابت دارد و تامینکننده بخش بزرگی از نیروهای ماهر در عرصه موسیقی ایران است. چه نوازنده و چه خواننده. مشهد با چنین مختصاتی هیچوقت تبدیل به واتیکان ایران نمیشود.کلا این ایده اشتباه به نظر میرسد اما هرطور که خودتان صلاح میدانید!
اگر خیلی روی این مسئله اصرار دارید باز هم قم گزینه بهتری است. دوم اینکه در واتیکان واقعا کنسرت برگزار شده است آن هم در حضور پاپ! مضاف بر همه اینها به نظرم حتی اگر نسخه ممنوعیت موسیقی پاپ برای کنسرت در مشهد پیچیده شود (شخصا موسیقی پاپ رسمی و صنعتی ایرانی را در انحطاط کامل ارزیابی میکنم) اما برای موسیقی فاخر و ملی و سنتی نباید ممنوعیتی اینچنین شدید لحاظ شود.
طبقه مذهبی ایرانی طبقه محترم و تاثیرگذاری است اما نباید این اندیشه در ذهن سیاستمداران ما رشد کند که همه خواستههای این طبقه باید عینا به مرحله اجرا برسند. همین چند روز پیش فیلمی از مشهد منتشر شد که در یک گالری نقاشی، ممیزی موجب شده بود تا موهای چهرهای 2 نقاشی شده در تابلوها به شکلی غیرقابل باور با کاغذ و اینطور چیزها پوشانده شوند.
معاونت وزیر ارشاد باید در اینطور مواقع دخالت کند که خب نمیکند و انگار حوصلهاش را ندارد. یادمان باشد که بسیاری از پیامها و نامهها و سخنرانیهای آیتالله خمینی در مورد برخی خواستهها و تعبیرهای اشتباه در بخشی از طبقات مذهبی تندرو بوده است. دیگر این چیزها که در تاریخ ثبت شده است.