معروفترین لوگوها و طراحان لوگوی ایران

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| روز اول این هفته، مصطفی آجورلو، مدیرکل روابط عمومی سازمان ملی استاندارد، در حساب توئیتری خود خبر داد که «سازمان ملی استاندارد ایران طرح جدید نشان ملی استاندارد ایران را با درج علامت اختصاری INSO به رنگ سبز اعلام کرد.» به این ترتیب نشانی که ۳۷سال بود روی همه کالاهای ایرانی قرار میگرفت تا نشان دهد که این کالا حداقل معیارهای لازم برای استفاده توسط خریداران را دارد، تغییر کرد.
چرا؟ چون نام «موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی» سابق به «سازمان ملی استاندارد ایران» تغییر نام یافته است و در نتیجه نوشتار داخل نشانه که، مخفف انگلیسی عبارت «Institute of Standards and Industrial Research of Iran» با عنوان اختصاری ISIRI بود باید عوض میشد و مخفف جدید انگلیسی «Iranian National Standard Organization» در قالب عبارت INSO در لوگو درج میشد.
برای این کار، گرافیستی که مشخص نیست نام او چیست، سه المان را در این نشان تغییر داده و البته رنگ نشان را هم به رنگ سبز درآورده و ذیل نشان نیز با خط نستعلیق نوشته: «سازمان ملی استاندارد ایران». این کار سبب اعتراضات زیادی شد و در مهمترین اعتراض، انجمن گرافیک، در بیانیهای، این تغییرات را «آسیبی ﺟﺪی ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ارزﺷﻤﻨﺪ ﻣﻠﯽ» دانست. این موضوع بهانهای شد تا به شاخصترین لوگوهای طراحی شده در ایران و طراحان آنها بپردازیم.
یک: فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفته به «لوگو» بگویید «نشانواره». این واژه ظاهرا پیشنهاد پروفسور شهره کسائی است. استاد گروه هوش مصنوعی در دانشگاه شریف. با احترام به ایشان و مصوبه فرهنگستان؛ ما ممکن است از این پس برای سهولت کارمان از همان واژه لوگو هم استفاده کنیم.
دو: بهدرستی مشخص نیست که چه کسی نخستین لوگوی ایران را طراحی کرده است اما برخی میگویند نشانواره روزنامه صوراسرافیل نخستین لوگو در ایران است. این روزنامه در اوایل سال ۱۲۸۶ شمسی توسط فردی بهنام میرزا قاسمخان منتشر شده ولی مشخص نیست که چه کسی طراح لوگوی آن بوده است.
سه: از مرتضی ممیز بهعنوان پدر گرافیک ایران یاد میکنند و بسیاری از لوگوهای بهیادماندنی، کار اوست. ممیز، متولد شهریور ۱۳۱۵ در تهران بود و آذر ماه ۱۳۸۴ نیز در سن ۶۹ سالگی درگذشت. او که در دوران تحصیل در مدرسه نیز علاقه و استعداد خود در گرافیک و نقاشی را نشان داده بود و حتی با این کار درآمد هم داشت؛ یکی از فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی بود. دو سال بعد از ورود به دانشگاه و در سن بیست سالگی، او کار خود را در آتلیه محمد بهرامی آغاز کرد
و در این آتلیه، اولین پاکت سیگار، جلد کتاب و اولین نشانه خود را طراحی کرد. این نشانه مربوط به سازمان چای کشور بود. سازمانی که در سال ۱۳۳۳ تاسیس شده بود. این لوگو از یک غنچه و دو برگ تشکیل شده که تداعیگر چای رسیده و برداشت بهموقع آن است.اما مهمترین لوگوهایی که ممیز طراحی کرده، مربوط به دوران پس از انقلاب است. نخستین لوگوی مهم او مربوط به استاندارد ایران است که در واقع جایگزینی بود برای نشان استاندارد قبل از انقلاب. در مورد این لوگو، باید به چند نکته توجه کرد:
ﻋﻼﻣﺖ اﺳﺘﺎﻧﺪارد در ﻧﮕﺎه اول ﯾﮏ ﻣﻮﻧﻮﮔﺮام زﻳﺒﺎ از ﺣﺮف S را ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽﮔﺬارد ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﯾﮏ ﻣﺮﺑﻊ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ و کلمهStandard را به ذهن متبادر میکند.
وﯾﮋﮔﯽ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪﻓﺮد اﯾﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺣﺮوف ﻣﺨﻔﻒ ﺷﺪه ﻋﻨﻮان ﻣﻮﺳﺴﻪ اﺳﺘﺎﻧﺪارد اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻇﺮاﻓﺖ ﺗﻤﺎم ﺑﻪ دو زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ و اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ در ﻓﻀﺎی ﻣﯿﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﻣﻮﻧﻮﮔﺮام ﺟﺎی ﮔﺮﻓﺘﻪ و در ﺣﺎﻟﺖ اﺻﻠﯽ ﮐﻠﻤﻪ اﯾﺮان (ﺑﺪون ﻧﻘﻄﻪ) دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﺎ ﭼﺮﺧﺶ ۱۸۰درﺟﻪای آن ﻋﺒﺎرت ISIRIﺧﻮاﻧﺪه ﻣﯽﺷﻮد.
خود ممیز هم توضیحی در این زمینه داده و گفته: دوست داشتم کادر فلش مانندی اطراف نوشته را ببندد. کادری که دو زاویه آن کاملاً تیز و دو زاویه دیگر منحنی و نرم باشد، تا در نهایت خلاصگی فلش حداکثر و حداقل را که هدف داوری مؤسسه در محصولات است نشان دهد. اما این حد سادگی برای سفارشدهنده کافی نبود؛ با اضافه کردن خطوط بیشتر حالت فلش را نمایانتر کردم.
اﯾﻦ اﺛﺮ در ﮐﻨﺎر ﺷﻌﺎر «ﻋﻼﻣﺖ اﺳﺘﺎﻧﺪارد، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﺮﻏﻮﺑﻴﺖ ﮐﺎﻻ اﺳﺖ» ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪای ﻣﺤﺘﺮم در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺪل شد و حتی در ﺣﯿﻄﻪ آﻣﻮزش ﮔﺮاﻓیﮏ ﻧﯿﺰ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﺮرﺳﯽ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن و ﻣﺪرﺳﺎن قرار گرفت.
دیگر نشان مهمی که ممیز طراحی کرده مربوط به شرکت سایپا است. ممیز این لوگو را در ۱۳۶۶ و پس از رونق گرفتن کارخانه سایپا برای این شرکت طراحی کرد؛ براساس نقوش آجری بناهای مراغه ساخته بودم و البته نزدیک به نشانه اتومبیلسازی مرسدس بنز آلمان.
دو سال بعد او لوگوی شهرداری تهران را طراحی کرد و گفت: «هدف اصلیام در طراحی نشانه شهرداری تهران، نشاندادن شهری با دروازههای قدیمیاش بود. ضمن کار، از ترکیب دروازهها به نقش گلی رسیدم. تعداد دروازههای قدیم تهران ۱۲ تا بود (ولی) فکر کردم برای حفظ سادگی نقش، تعداد گلبرگها را به کمترین عدد مناسب برسانم.» به همین دلیل در لوگوی فعلی، هشت گلبرگ به نشانه دروازه دیده میشود.
ممیز ۶ سال بعد، برای شهرداری لوگوی دیگری را هم طراحی کرد. البته نه برای خود شهرداری بلکه برای یک سازمان زیرمجموعه آن یعنی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران». او برای لوگوی این سازمان، طرحی از یک شعله مهارشده را کشید و در این زمینه گفته: «برای آن که شعله را طراحی کنم تلاش زیادی کردم. اول خواستم شعله سرکشی را طراحی کنم؛ بعد فکر کردم شعله حالت شعاری پیدا میکند و بالاخره فکر کردم اگر شعله فرمی قوی و چشمگیر داشته باشد هم نیت اولیه مرا مطرح میکند و هم جنبه اخطار و توجه را به خوبی القا میکند. چارچوب سیاه رنگ روحیه تسلط و کنترل آتش را تداعی میکند.»
مرتضی ممیز البته لوگوهای دیگری نیز طراحی کرده است. مثل لوگوی سازمان گمرک ایران که خود درباره آن گفته: «نشانه نوشته سازمان گمرک ایران ترکیب حروف کلمه گمرک است با شکل سرکشهای «گ» و «ک». ایده باند سبز و قرمز ورود و خروج گمرک و همچنین رنگهای پرچم ایران را مطرح کردم و فرم سیاه دروازه گمرک و کنترل باندهای سبز و قرمز را نیز نشان میدهد.» مشخص نیست که این طراحی مربوط به چه سالی است.
بهطور کلی میگویند سادگی و قابل درک بودن یکی از مهمترین مولفههای طراحیهای مرتضی ممیز است. همانطور که خودش میگوید: «گرایش ذاتیام در طراحی، ساختن نقوشی است در نهایت خلاصگی و سادگی. اگر روزی بتوانم نقطه یا خطی را طوری جامع و کامل طراحی کنم که احتیاج به فرمهای کمکی دیگر نداشته باشد، فکر میکنم به طرح ایدهآل رسیدهام».
چهار: دومین شخصی که میتوانیم او را بهعنوان یک پیشکسوت در این زمینه بدانیم ادوارد زهرابیان است. زهرابیان متولد سال ۱۳۱۸ است و یک طراح و معمار ارمنیتبار است. او در ۲۲ سالگی موفق شده در یک مسابقه، برای طراحی نشان هواپیمایی ملی ایران، عنوان برگزیده را بگیرد. او در آن زمان در حال تحصیل در دانشگاه ملی یا دانشگاه شهید بهشتی کنونی بود و البته سابقه این را داشت که در دوران دبیرستان خود نیز طرحی را بهعنوان نشانواره دبیرستان البرز پیشنهاد دهد که مورد موافقت هم قرار گرفت.
زهرابیان طرح خود را در آتلیه دانشکده و آتلیه محسن فروغی آماده میکند و آن را از آثار تاریخی وام گرفته است. او در این خصوص گفته: «آن زمان زیاد جهانگردی میکردم. به آثار تاریخی علاقه داشتم و هنوزهم دارم. یادم آمد که یک چنین سرستونی در تخت جمشید است که میتواند خمیرمایه این طرح باشد.» و به این ترتیب سر این تندیس اساطیری ایران از یال اسب، گوش گاو و صورت عقاب تشکیل شده است.
پنج: یکی دیگر از پیشکسوتان این عرصه، مجید بلوچ است. او متولد سال ۱۳۱۶ در تهران است. از دبیرستان کار هنری را شروع کرد ولی در دانشگاه هنر نخواند و فارغالتحصیل جامعهشناسی از دانشگاه تهران است. با این حال از بیست سالگی وارد وزارت فرهنگ و هنر و اداره هنرهای زیبا شد و از حدود ۲۳سالگی کار گرافیکی را آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۷ شرکت خود را با نام آمیکو و با همکاری منوچهر ساسانیان و کاظم زربخش تأسیس کرد. از مشتریان شرکت آمیکو میتوان گروه صنعتی بهشهر را نام برد که مشمول ۳۶ شرکت است. بیشتر تولیدات گرافیک این شرکت تا زمان انقلاب برعهده بلوچ بوده است. نشانهای معروفی مثل پونه و پاکسان. در میان مطبوعات هم لوگوی نشریه «زن روز» کاری از مجید بلوچ است.
شش: دیگر گرافیست و طراحی که میتوانیم از او یاد کنیم، قباد شیوا است. شیوا متولد سال ۱۳۱۹ در همدان است و مثل ممیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرده است. اما برعکس ممیز که برای تحصیلات تکمیلی به فرانسه رفته، او تحصیلات خود را در نیویورک پی گرفته و فوقلیسانس خود را از انستیتو پرت، شهر نیویورک در سال ۱۳۵۹ اخذ کرده است. از مهمترین لوگوهایی که شیوا طراحی کرده میتوان به لوگوی دو شرکت نوشیدنی زمزم و ساسان اشاره کرد که از بزرگان عرصه نوشابه در ایران دهه ۶۰ بودند. او که بخش گرافیک صداوسیما را در ایران پیش از انقلاب تاسیس کرده بود؛ طراح لوگوی انتشارات این سازمان یعنی سروش هم هست.
هفت: دیگر گرافیستی که میتوانیم از او یاد کنیم؛ ابراهیم حقیقی است. او نامی آشنا برای سینماییها و اهالی کتاب است چراکه طراحی پوستر فیلم و طرح جلد کتابهای متعددی را انجام داده است. او متولد سال ۱۳۲۸ در تهران است و مثل چند نفر دیگر که در اینجا از آنها یاد کردیم، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرده است. او نیز از حوالی ۲۰ سالگی و بهطور مشخص از ۱۳۴۷ شروع بهکار کرده و دو لوگوی مشهور او، نشانواره جشنواره فیلم فجر و لوگوی مجله فیلم است.
هشت: بیژن جناب متولد سال ۱۳۳۰ است. درک و میل و استعداد هنری خود را مدیون مادر بزرگش است که خود در حوزه موسیقی فعال بود و تربیت هنری بیژن جناب در کودکی را پی گرفت. او هم دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است با این تفاوت که مرتضی ممیز، خود یکی از استادان او بوده است و البته یکی از تفاوتهای او با استادش این بود که او در آمریکا تحصیل کرده است. از شناختهشدهترین آثار استودیوی جناب میتوان به لوگوی تایپ ایرانخودرو اشاره کرد که در سال ۱۳۷۳ طراحی شده است.
این لوگو نشاندهنده ارابه باستانی و تصویری از اسبی در حال حرکت است. البته لوگوی جدید ایران خودرو که در سال ۱۳۸۴ قرار گرفته باز هم مبتنی بر اسب (بهعنوان نماد حرکت و سرعت) است. این لوگو توسط رامین محمودنژاد در سال ۱۳۸۴، متناسب تغییر این شرکت از پیکان به سمند، طراحی شده است. از دیگر لوگوهای طراحی شده توسط جناب میتوان به تکماکارون و تالار وحدت اشاره کرد. آخرین کار شاخص او، (البته نه در حوزه طراحی لوگو) طراحی سنگ مزار استاد محمدرضا شجریان است.
۹ : لوگوی شرکت نفت، اثر احمد میرزا نیز یکی دیگر از لوگوهای شاخص و شناخته شده در کشور است. متاسفانه در خصوص خود آقای میرزا اطلاعات چندانی نداریم ولی در مورد لوگو میدانیم که در سال ۱۳۶۳ طراحی شده است. در این طرح از شعار معروف نه غربی و نه شرقی استفاده شده است. یک مقطع لوله بهعنوان یک سوراخ در مرکز طرح قرار گرفته است. همچنین دو بازوی طرح بهعلاوه سوراخ وسط کلمه «لا» (به نشانه لا اله الا الله) را تداعی میکند. بازوهای لوگو در دو طرف به شرق و غرب اشاره دارد که در ارتباط با سوراخ وسط شعار نه غربی و نه شرقی را تداعی میکند. از طرفی دیگر در طراحی لوگو از طرحهای اسلیمی استفاده شده است که میتواند به پویایی و رشد این صنعت دلالت داشته باشد. جالب است بدانید که هزینه طراحی این لوگو ۲۰هزار تومان بوده که نسبت به آن زمان، پول کمی نبوده است.
۱۰: به این فهرست یک زن را هم باید اضافه کنیم. خانم فاطمه کرکهآبادی. او متولد سال ۱۳۵۰ است و در حال حاضر مدرس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او البته در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد تحصیل کرده است. از میان لوگوهایی که او طراحی کرده میتوان به برند خوشگوار در بازار نوشیدنیها، پارس آنلاین، سیو، فمفم و شیبا اشاره کرد.