نقد قسمت اول سریال سووشون

در نهایت، پخش سریال «سووشون» پس از گذراندن حواشی بسیار آغاز شد؛ شروعی طوفانی که میتواند مخاطبان شبکه نمایش خانگی را شوکه کرده و در عین حال سر ذوق بیاورد. اما در قسمت اول «سووشون» چه رخ میدهد که مخاطب را بیصبرانه منتظر قسمت بعدی نگه میدارد؟
به گزارش هفت صبح، سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار تا پیش از پخش، حواشی متعددی را پشت سر گذاشت، اما با پخش قسمت اول، تا حد زیادی توانست این حواشی را به حاشیه رانده و به واسطه اجرای نسبتاً دقیق از افتتاحیه باشکوه رمان «سووشون»، داستان زری و یوسف را به مسئلهای برای مخاطبان این سریال پرهزینه بدل کند.
وفاداری نرگس آبیار به رمان «سووشون» سیمین دانشور
اگر فصل اول رمان، که تنها 15 صفحه از اثر سیمین دانشور را شامل میشود، مرور کنیم، خواهیم دید که نرگس آبیار با دقت قابلتوجهی تلاش کرده تا در تصویر کردن جمله به جمله آن، چیزی را از قلم نیندازد. تغییرات جزئی نیز در راستای وفاداری به لحن و فضای اثر انجام شده و روایت ذهنی زری با دقت به تصویر کشیده شده است. دقتی که باعث شده این قسمت بیش از 80 دقیقه به طول انجامد. اگر هم نکتهای از قلم افتاده باشد، به محدودیتها و ممیزیها بازمیگردد که نمیتوان آبیار را مقصر آن دانست. با وجود همه این محدودیتها، آبیار بسیار جسورانه و جاهطلبانه عمل کرده و مجلس عقدکنان دختر حاکم شیراز و تمام جزئیات آن، از جمله رقص انگلیسیها با زنان ایرانی را به شکلی کاملاً باورپذیر به تصویر کشیده است.
یکی از ویژگیهای قابلتوجه این قسمت، درک آبیار از فضای ذهنی و فرمی رمان است؛ بهویژه در توجه به زاویه دید و ذهنیتمحوری زری، که از جنبههای مهم روایت دانشور محسوب میشود.
همچنین، آبیار بار دیگر نشان میدهد که در بازنمایی بافت بومی داستانها تلاشگر است؛ مسئلهای که پیشتر در «شیار 143 » و تا حدی در «شبی که ماه کامل شد» نیز دیده بودیم. در قسمت اول «سووشون» او توانسته تا حدود زیادی حالوهوای شیراز دهه 20 و مناسبات اجتماعی آن دوران را بازتاب دهد. البته گویش شخصیتها در برخی لحظات میتوانست طبیعیتر باشد، اما این نکته در کلیت اثر چندان تأثیر منفی نمیگذارد، بهخصوص با توجه به بازیهای نسبتاً روان و منسجم بازیگران که در هماهنگی با سبک کارگردانی اجرا شدهاند.
نگاهی به جزئیات قسمت اول سریال سووشون
از دیگر نکاتی که در قسمت اول به چشم میآید، تداوم برخی علاقهمندیهای شخصی نرگس آبیار در فرم روایت است. برای مثال، او بار دیگر سراغ استفاده از انیمیشن رفته؛ مشابه آنچه پیشتر در فیلم «نفس» انجام داده بود. البته استفاده از این تکنیک ممکن است برای بخشی از مخاطبان که با ترکیب مدیومهای مختلف در سینما کمتر آشنا هستند، کمی غریب یا غیرمنتظره باشد. با این حال، این انتخاب در چارچوب فضای ذهنی زری و لحن نمادگرایانه رمان قابلتوجیه است. باید دید این استفاده در قسمتهای بعدی نیز تکرار خواهد شد و چه نقشی در روند داستان ایفا میکند.
آبیار همچنین از کندیهای آگاهانهای که در بخشهایی از رمان وجود دارد، چشمپوشی نکرده و برای مثال صحنه مست شدن مکموهان، خبرنگار ایرلندی را با زبان انگلیسی و در فضایی خاص بازسازی کرده است. البته این بخشها ممکن است برای همه مخاطبان جذاب نبوده و از منظر برخی از آنها بیش از حد کُند یا طولانی تلقی شوند.