بازی روی صحنه تمرین برای زندگی

تاثیر تئاتر بر ذهن و زندگی کودک، قرار نیست همه بچهها بازیگر بشوند
هفت صبح، احمد حجارزاده| تئاتر یکی از مهمترین هنرهای گروهی و همیشه مورد توجه قشر فرهیخته و دغدغهمند جامعه بوده، اما عموم مردم از تأثیر تماشای آن بر زندگی خود و اعضای خانوادهشان بیخبرند. در شرایطی که امروز گفته میشود اگر هر خانوادهای فرزندانش را از کودکی با هنر نمایش آشنا کند، در آینده شاهد فردی آگاه با روابطعمومی قوی و اعتماد بهنفس بالا خواهد بود و همین امر برای داشتن جامعهای سالم تأثیر مهمی دارد.
با این همه تأثیر تئاتر فقط ناشی از تماشای آن نیست، بلکه آموزش تئاتر به افراد در سنین مختلف میتواند سرنوشت متفاوت و درخشانی برای آنان رقم بزند. از اینرو است که بسیاری از آموزشگاههای بازیگری کودک و نوجوان، علاوه بر آموزش بازیگری، فعالیت خود را متمرکز بر تئاتردرمانی کردهاند.
داود زارع و نرگس اصغری، زوج کارگردانی که از سالها پیش در این حیطه فعالیت میکنند، علاوه بر تولید نمایشهایی جذاب و تأثیرگذار برای کودکان و نوجوانان، به آموزش مهارتهای زندگی، اخلاقی و اجتماعی و تاکید اهمیت هنر در زندگی و آینده در کلاسهای بازیگری میپردازند. از مهمترین نمایشهایی که این زوج با حضور بازیگران کودک و نوجوان تولید و اجرا کردهاند، میتوان به نمایشهای «وقتی ما نیستیم»، «درگوشی» و «اتفاقات عجیب 16 سالگی» اشاره کرد.
این زوج کارگردان، اکنون نمایش «پینوکیو» را در تالار هنر روی صحنه دارند و در اجرای آن، مثل نمایشهای اخیرشان از بازیگران کودک تازهنفس بهره بردهاند که این تمهید برگ برنده نمایش آنهاست. البته نسخه فعلی نمایش «پینوکیو» توسط داود زارع بازنویسی شده و تا حدود زیادی وفادار به متن اصلی نویسنده است ولی اینبار داستان از آینده پینوکیو آغاز میشود که با گذشت سالها از انسان شدن، اکنون به یک کارآفرین موفق در رشته تولید عروسک و اسباببازی تبدیل شده!
زمانی که پینوکیو را به مراسم تقدیر از او دعوت میکنند تا دلیل ورودش به عرصه عروسکسازی را شرح بدهد، او میگوید: «چون پدرش نجار ماهری بوده، به این کار علاقهمند شده». در پاسخ به کودکی که میخواهد از بچگی او بداند، میگوید: «کودکی من هم مثل تمام کودکان دیگر سپری شده اما در کودکی اتفاقاتی برایم افتاده، از جمله اینکه در بچگی یک عروسک چوبی بودهام». در ادامه پینوکیو درخواست میکند بچههای بازیگر و تماشاگر در بازگویی قصه عجیبش به او کمک کنند. از این لحظه تا پایان نمایش، سرنوشت پینوکیو درست طبق همان نسخه آشنا و قدیمی پیش میرود.
بازی کودکانی که در این نمایش برای اولینبار صحنه تئاتر را تجربه میکنند، بسیار دلنشین و یکدستی کیفیت بازی آنها ستودنیست. به ویژه بازیگر ریزنقش و لاغرِ نقشِ پینوکیو که با صدایی معصوم و دوستداشتنی و به کارگیری تمام حس خود، از پس نقش آن عروسک چوبی نوستالژیک به خوبی برآمده است. نمایش «پینوکیو» اثری جذاب و تماشایی در روایتی آمیخته به فانتزی و طنز است که پیامهای اخلاقی پیروی از پدر و مادرها، مهربان بودن با آنها و شجاعت در مواجهه با رویدادهای ناگوار و دشوار زندگی را به مخاطب هدف خود منتقل میکند. به بهانه اجرای موفق این نمایش، پای حرفها و نظرات کارگردان و بازیگر آن درباره اهمیت آموزش و تولید نمایش با حضور کودکان نشستیم.
نخستین استفاده از هنرجویان کودک و نوجوان در نمایشها
داود زارع: اولینبار که از بچهها در نمایش استفاده کردم، سال 1389 بود. «به دنبال شهاب» را به نویسندگی خانم نرگس اصغری برای حوزه هنری کار میکردیم. در آن نمایش به پنج پسربچه کلاس پنجمی نیاز داشتیم و چون آن زمان خودمان آموزشگاه نداشتیم از آموزشگاه دوستان چند بچه انتخاب کردیم. این اولین تجربهام برای استفاده از بچهها در نمایش بود که دیدم اگر حضور بچهها بر صحنه درست باشد، چه قدر میتوانند تأثیر مثبت و همراهی مخاطب را داشته باشند.
سال 94 هر دو ما (زن و شوهر) در پایاننامههای ارشدمان از بچههای نوجوان استفاده کردیم. این موضوع ادامه پیدا کرد تا سال 95 که نمایش «داستان زمین» را در تالار هنر کار کردم. آنجا هم 25 بازیگر کودک و نوجوان داشتم. سپردن صحنه به دست بچهها، ریسک بزرگی است. تجربههایمان باعث شد بفهمم بچهها برای صحنه نیاز به آموزش دارند. گذشته از استعداد، بچهها باید آداب روی صحنه بودن و پشت صحنه را یاد بگیرند.
نرگس اصغری: من سالیان طولانی با کانون پرورش فکری کار میکردم و آموزش را آنجا آغاز کردم. در مدارس هم کار کردم و به مرور به این حیطه علاقهمند شدم. تلفیق این دو، تئاتر و کودکونوجوان برای کار «شهر بیگدا»، سال 94 در تالار هنر اتفاق افتاد. بازیگر نوجوان نمایش خوش درخشید و در جشنواره تئاتر شهر جایزه گرفت! با همه فراز و نشیبهایی که با گروه و علیرضا داشتم، حس کردم بازی توسط خود نوجوان به دل مینشیند. هم مخاطب را اقناع میکند و هم من کارگردان را. از زمان تأسیس آموزشگاه این مسئله جدی شد. برای ردهبندی سنی مختلف بچهها کلاس گذاشتیم و شروع به تولید کارهای هنرجویی کردیم. دغدغه همیشگی تولید، منجر به تولیدات هنرجویی با رنگ و بوی دیگر شد.
آموزش هنر بازیگری یا مهارتهای زندگی و رفتاری؟!
اصغری: آموزش تئاتر برای کودکونوجوان با آموزشهای مهارتهای زندگی درهم تنیدهاند. نمیتوانیم بگوییم ما فقط آموزش تئاتر میدهیم، مسائلی در کلاسها به وجود میآیند که باعث مختلشدن آموزش یا تنش در فضا میشوند که باید به آن بپردازیم. بچهها به تئاتر علاقهمند و برای فراگیری آن آمدهاند اما مسائل خودشان را به محیط آموزش میآورند، پس باید مهارتهای برخوردی و ارتباطی درکنار آموزش تئاتر آموزش داده شود. متاسفانه بچهها در این گروههای سنی بسیار مشکل دارند. مشکلات ارتباطی، گفتاری، خانوادگی و... همه اینها نیاز دارد که آموزش تئاتر ما رنگ و بوی روانشناسانه داشته باشد.
زارع: قبل از صحبت درباره تکنیک بازیگری با بچهها از مفاهیم میگوییم. در مورد نظم، رعایت نوبت، به ترتیب حرفزدن، احترام، خانواده و بسیاری از موضوعات دیگر؛ چون قرار نیست همه بچهها بازیگر شوند. جامعه به این همه بازیگر نیاز ندارد، ولی قرار است این بچهها با تئاتر، مفاهیمی را یاد بگیرند که در زندگیشان کاربرد داشته باشد یا در زندگی به مهارتهایی برسند که فردا انسانهایی شایسته و توانمند باشند.
چالشهای آموزش بازیگری به بچهها و راهکارها
زارع: آموزش مفاهیم و تکنیکهای بازیگری به بچهها سخت است. قدیم برایم چالش بود چطور به بچهها بازیگری، تکنیکهای روی صحنه، ظاهرشدن مقابل دوربین سینما را یاد بدهیم. راهحلی که به آن رسیدم بازیهای نمایشی بود.
اصغری: بیشترین چالش ما در کلاسهای آموزشی، بیحوصلگی و کمصبری بچهها و عدم شناخت بچهها از مهارتهای ارتباطی است که بعد از دوران کرونا بسیار بیشتر هم شده است. بچهها با رده سنی مختلف نمیدانند چطور با هم گفتوگو کنند یا در کار گروهی شراکت داشته باشند.
تاثیر آموزش بازیگری بر کودکان و نوجوانان و حضورشان در صحنه نمایش
اصغری: یکی از کارکردهای آموزش تئاتر، نمود در رفتار و گفتار بچهها است. بیشک اعتماد به نفس آنان بالا میرود که در رفتار و گفتار، چه در جامعه و چه روی صحنه دیده میشود. برقراری ارتباط مسئله دیگری است که در بچهها شکل میگیرد. آنها درک میکنند که میتوان کنار یکدیگر کار مشترک انجام دهند.
زارع: بچهها روی صحنه مخاطب را حس میکنند. درآموزشها یاد میگیرند باید به مخاطب احترام بگذارند. نیاز مخاطب را بشناسند. آیا مخاطب روی ما تاثیر میگذارد و ما باید افکار آنها را اجرا کنیم یا به عنوان هنرمند موضوعات خودمان را برای مخاطب بگویید؟!
اینها مواردی است که بچهها قبل و بعد از اجرا روی صحنه، به درکی از آن میرسند. آنها زمان تمرین چنین شناختی ندارند، ولی زمان اجرا، بازخورد تماشاگران برایشان تأثیرگذار است. انگار بچهها قبل و بعد متفاوتند. مخاطب را که از نزدیک حس میکنند و شاهد رفتار و اعمال آنها در سالن هستند، یاد میگیرند چه چیزهایی مورد انتظار جامعه است و چه چیزهایی نیست. این موضوع به بهبود روابط بچهها، مهارتهای کلامی و روبهروشدن با مخاطب کمک میکند.
رفع اختلالهای رفتاری، بدون بازی در نمایش
زارع: هشتاد درصد خانوادههایی که به ما مراجعه میکنند، نمیخواهند بچهشان بازیگر بشود. آنها دوست دارند بچهشان اعتماد بهنفس حضور در جمع پیدا کند، بهتر حرف بزند یا فرآیند ارتباط با دیگران و همسن و سالانشان بهتر بشود. اغلب کسانی که به ما مراجعه میکنند، افرادی هستند که میخواهند از تئاتر کمک بگیرند تا بچههایشان در جامعه حضور بهتری داشته باشند. البته تعدادی هم میخواهند بچهشان ستاره شود!
اصغری: نگاه خانوادهها نسبت به تئاتر، بازیگری و هنر تغییر کرده است، گرچه هنوز هستند خانوادههایی که بابت ورود فرزندشان به این حیطه مرددند. پروسه ما و اجراهای هنرجویی بچهها با استقبال خوب خانوادهها مواجه میشود.
استفاده از روانشناسان کودکونوجوان در مسیر آموزش
اصغری: ما اطلاعاتمان را همیشه به روز میکنیم. با خواندنِ کتاب، مقاله و البته از طریق کارشناسان و روانشناسانی که با آنها در ارتباطیم. اگر به مورد خاصی بربخورم که اطلاعات خوبی برایش نداریم، به کارشناس مراجعه میکنیم. اگر نیاز به روانشناسی پیشرفتهتر باشد، پیگیر میشویم. خوشبختانه بسیاری از اوقات خانوادهها از ما راهکار میخواهند. برای رفع چنین مواردی، ما با دوستان روانشناسمان ارتباط تنگاتنگی داریم.
زارع: در طبقه فوقانی آموزشگاه ما، یک مرکز روانشناختی کودکونوجوان است. ما جزو معدود آموزشگاههایی هستیم که از دوستانمان در بخش روانشناسی و درمانگری کودکونوجوان بهره میگیریم. آنها هنرجویانی به ما معرفی میکنند و ما هم مددجویانی به آنها معرفی میکنیم که معتقدیم نیاز به مراجعه روانشناس کودکونوجوان دارند. درواقع کار ما نیاز به هر دو رشته دارد. کارشناسانی در بخش نمایش و کارشناسان خبره در بخش کودکونوجوان. این دو در کنار هم میتوانند در رشد بچهها و رفع اختلالات روانی آنها تاثیر داشته باشند.
حرف پایانی ...
زارع: امیدوارم درک عمومی جامعه از تئاتر بیشتر شود. چه اینکه بچههایشان را به دیدن نمایش ببرند، چه اینکه از کلاسهای تئاتر بهره ببرند تا به این واسطه مهارتهای اجتماعی بچهها را ارتقا دهند. چون تئاتر تنها هنر گروهی و تاثیرگذار است.
اصغری: مسئولیت ما که در حیطه آموزش و تولید تئاتر با کودکونوجوان سر و کار داریم بسیار سنگین است. باید سعی کنیم کارمان را به نحو احسن انجام بدهیم، بچهها نیاز به آموزش دارند و تئاتر بستر مناسبی برای این آموزش است. امیدوارم هم ما بتوانیم کار خوب و باکیفیت تولید کنیم، هم نظارت طوری نباشد که به جای تئاتر باکیفیت و تفکربرانگیز از ما نه صرفا کار شاد و بزن و برقص بخواهند! نکته دیگر مسئله مهجورماندن تئاتر نوجوان است. جای آن در تئاتر کشور خالی است. به عنوان کسی که چندین نمایش نوجوان تولید کرده، میتوانم بگویم یکی از سختترین تولیدات نمایشی در این جامعه با وجود بیتوجهیهایی که به گروه سنی نوجوان میشود، تولید تئاتر نوجوان است. نه سالن مناسبی وجود دارد، نه میشود مخاطب درستی پیدا کرد؛ حتی برای ما که در حیطه آموزش این گروه سنی هستیم. امیدوارم سانس و سالنی به این گروه سنی اختصاص داده بشود که بچههای نوجوان جایی برای اجرای تولیدات خودشان و تماشای کارهای مناسب سن نوجوان داشته باشند.