به گزارش هفت صبح، اواخر سال ۱۴۰۲، مردی با مراجعه به پلیس آگاهی، از ناپدید شدن خواهرش خبر داد. او به مأموران گفت: «خواهرم تنها زندگی میکرد. روز قبل با او صحبت کردم و قرار بود به پزشک مراجعه کند، اما پس از آن، تلفنش را جواب نداد و ناپدید شد.»
با آغاز تحقیقات، پلیس تلفن همراه زن ناپدیدشده را بررسی کرد و متوجه شد که او با مردی به نام داریوش در ارتباط بوده است. بررسی سوابق این فرد نشان داد که او سابقهدار است. در ادامه، مأموران او را شناسایی و دستگیر کردند.
داریوش در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: چند ماه قبل با این زن آشنا شدم. روز حادثه، او را به مطب پزشک بردم و پس از بازگشت به خانه، از من درخواست پول کرد. وقتی گفتم پولی ندارم، شروع به داد و فریاد کرد. برای اینکه صدایش را قطع کنم، جلوی دهانش را گرفتم، اما ناخواسته باعث خفگی او شدم.
او در ادامه افزود: وقتی متوجه مرگش شدم، وحشت کردم. جسد را به حاشیه شهر بردم و دفن کردم. برای گمراه کردن پلیس، تلفن همراهش را در نقطهای دیگر از شهر رها کردم.
پس از کشف جسد و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. در جلسه دادگاه، برادر مقتول درخواست قصاص کرد. داریوش نیز در دفاع از خود گفت: قصد قتل نداشتم. فقط میخواستم سر و صدا نکند، اما ناخواسته جانش را گرفتم. چون بیکار بودم و پولی نداشتم، ۶ حلقه النگو، پلاک و زنجیر طلایش را برداشتم.
در پایان جلسه، با توجه به مدارک موجود، متهم به قصاص محکوم شد. همچنین به دلیل سرقت، به ۲ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال، و به علت دفن غیرقانونی جسد، به پرداخت جزای نقدی محکوم شد. پس از تأیید این حکم در دیوان عالی کشور، داریوش در یک قدمی اجرای حکم قصاص قرار گرفت.





