ترامپ قمارباز و سیاستهای کودکانه

تصمیم نسنجیده و خطرناک دونالد ترامپ برای حمله به ایران با سد محکم کنگره، مخالفت کارشناسان و خشم افکار عمومی آمریکا مواجه شده است
هفت صبح| دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بار دیگر با رویکردی شتابزده و کودکانه، جهان را در آستانه بحرانی جدید قرار داده است. این بار، هدف او ایران است؛ کشوری که با وجود سالها فشار حداکثری آمریکا و اسرائیل، همچنان با اقتدار از منافع ملی خود دفاع میکند. البته تصمیم احتمالی ترامپ برای همراهی با اسرائیل در حمله به ایران، نهتنها با مخالفت قاطع کنگره و کارشناسان برجسته مواجه شده، بلکه قانون اساسی آمریکا نیز سدی محکم در برابر این ماجراجویی ایجاد کرده است.
چرخه تکراری تصمیمات احمقانه
ترامپ، که در دورههای پیشین با تصمیماتی مانند خروج یکجانبه از برجام، وعده غیرواقعی پایان جنگ اوکراین در ۲۴ ساعت، عقبنشینی در جنگ یمن، شکست طرح کوچ اجباری مردم غزه، و حتی ایده عجیب الحاق کانادا به آمریکا بهعنوان ایالت پنجاهویکم، ناکامیهایش را به نمایش گذاشته، اکنون بار دیگر همان «چرخه احمقانه» را تکرار میکند.
این چرخه، که در آمریکا به طنزی تلخ تبدیل شده، شامل چهار مرحله است: تصمیمگیری شتابزده، ناکامی در پیشبینی نتایج، دروغ به افکار عمومی برای کنترل بحران، و در نهایت عقبنشینی تحقیرآمیز. حال، این چرخه در خطرناکترین شکل خود، یعنی تهدید به جنگ با ایران، در حال تکرار است. ماجرا از روز ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ آغاز شد، زمانی که اسرائیل حملاتی گسترده و ناگهانی به تأسیسات ایران انجام داد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، این حملات را «پیشگیرانه» و با هدف «جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران» توصیف کرد و مدعی شد که با هماهنگی کامل آمریکا صورت گرفته است. اما کاخ سفید ابتدا واکنشی محتاطانه نشان داد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، در بیانیهای صریح اعلام کرد که ایالات متحده در برنامهریزی یا اجرای این حملات نقشی نداشته است. این تناقض اولیه، شکاف میان واشنگتن و تلآویو را آشکار کرد.
تأثیرپذیری کودکانه از فاکس نیوز
به گزارش منابع آگاه، تغییر ناگهانی لحن ترامپ در روز ۱۴ ژوئن، که حملات اسرائیل را «موفقیتآمیز» خواند و از آن برای فشار بر ایران در مذاکرات هستهای بهره برد، مثل همیشه ریشه در تماشای برنامههای شبکه فاکس نیوز داشت. مجریان این شبکه، که از حامیان سرسخت اسرائیلاند، با تمجید از حملات اسرائیل، احساسات جنگطلبانهای را در ترامپ برانگیختند. این رفتار، که بسیاری آن را «کودکانه» توصیف کردند، بار دیگر نشان داد که تصمیمگیریهای رئیسجمهور آمریکا تا چه حد تحت تأثیر رسانههای همسو با او قرار دارد. این رویکرد نهتنها غیرحرفهای، بلکه برای کشوری با نقشآفرینیهای جهانی، به شدت خطرناک است.
سد قانون اساسی: کنگره در برابر رئیسجمهور
قانون اساسی ایالات متحده بهصراحت اعلام میکند که تنها کنگره اختیار اعلام جنگ یا ورود به درگیریهای نظامی را دارد. این اصل، که ریشه در تلاش برای جلوگیری از تمرکز قدرت در دست رئیسجمهور دارد، اکنون به بزرگترین مانع در برابر جاهطلبیهای نظامی ترامپ تبدیل شده است. سناتور کریس مورفی، از برجستهترین چهرههای دموکرات مجلس سنا و کنگره، با هشداری تند خطاب به ترامپ گفت: «رئیسجمهور بدون مجوز کنگره نمیتواند دست به اقدام نظامی بزند. هیچ تهدید فوری از ایران علیه آمریکا وجود ندارد. من به چنین مجوزی رأی نخواهم داد و اکثریت کنگره نیز با من همنظرند.»
برنی سندرز، سناتور مستقل و تأثیرگذار و پرنفوذ نیز با تأکید بر این اصل اظهار داشت: «قانون اساسی بسیار واضح است. کنگره، نه رئیسجمهور، تصمیمگیرنده جنگ است. هرگونه اقدام نظامی علیه ایران غیرقانونی خواهد بود.» حتی در میان جمهوریخواهان، که به طور معمول از سیاستهای جنگطلبانه حمایت میکنند، صداهایی مخالف شنیده میشود. تیم شیهی، سناتور جمهوریخواه، در گفتوگو با سیانان اعلام کرد: «مردم آمریکا دیگر جنگ در خاورمیانه نمیخواهند.»
او با وجود حمایت از ارائه تجهیزات و اطلاعات به اسرائیل، تأکید کرد که آمریکا نباید به طور مستقیم در این درگیری دخیل شود. در گامی عملی، توماس مسی، نماینده کنگره، به همراه رو خانا، قطعنامهای با عنوان «اختیارات جنگی ایران» ارائه کرد که مشارکت ایالات متحده در جنگ اسرائیل و ایران را به طور صریح ممنوع میکند. مسی در بیانیهای گفت: «این جنگ، جنگ ما نیست. حتی اگر بود، تصمیمگیری درباره آن بر عهده کنگره است، نه رئیسجمهور.» الیزابت وارن، سناتور دموکرات، نیز هشدار داد که «اجازه دادن به نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگی دیگر، فاجعهای تاریخی خواهد بود.» این واکنشهای قاطع نشاندهنده اجماع گسترده در کنگره علیه ماجراجویی نظامی است.
خشم مردم آمریکا: نه به جنگ جدید
افکار عمومی آمریکا نیز با این تصمیم همسو نیست. نظرسنجی اخیر مؤسسه یوگاو، که یکی از معتبرترین مراکز نظرسنجی در جهان است، نشان میدهد که ۶۰ درصد آمریکاییها با پیوستن به اسرائیل در جنگ علیه ایران مخالفاند. تنها ۱۶ درصد از این تصمیم حمایت کردهاند، در حالی که ۲۴ درصد موضعی بیطرف دارند. این مخالفت گسترده، که ریشه در تجربه تلخ جنگهای عراق و افغانستان دارد، فشار سیاسی بر ترامپ را افزایش داده است. مردم آمریکا، که هنوز هزینههای سنگین انسانی و مالی آن جنگها را به خاطر دارند، نمیخواهند بار دیگر در باتلاق خاورمیانه گرفتار شوند.
هشدار کارشناسان: دیپلماسی، نه جنگ
کارشناسان برجسته نیز یکصدا این تصمیم را محکوم کردهاند. جان مرشایمر، استاد برجسته روابط بینالملل در دانشگاه شیکاگو، با نقد سیاستهای آمریکا و اسرائیل اظهار داشت: «اسرائیل و آمریکا سلاح هستهای را بهعنوان بازدارنده نهایی حفظ کردهاند. اگر این منطق برای آنها درست است، چرا برای ایران نباشد؟ روش فعلی برای جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران نتیجه عکس داده و این جنگ شاید رخ نمیداد اگر ایران بازدارندگی هستهای داشت.»
او تأکید کرد که تشدید تنشها تنها به سود جنگطلبان است و راهحل واقعی، دیپلماسی است. سینا عضدی، دانشیار دانشگاه جورج واشنگتن، نیز معتقد است که حملات اسرائیل به ایران مذاکرات هستهای را به بنبست کشانده است. او گفت: «نتانیاهو با این حملات، از روی تعمد دیپلماسی را نابود کرد و آمریکا نباید در این دام گرفتار شود.» کریس دویل، مدیر شورای تفاهم عرب و بریتانیا، نیز نتانیاهو را متهم کرد که از این حملات برای انحراف افکار عمومی از بحران غزه و مشکلات داخلی خود بهره میبرد. کریس مورفی، سناتور دموکرات، با انتقاد شدید از ضعف ترامپ در برابر نتانیاهو، هشدار داد: «همه ادعاهای نتانیاهو بهانهای برای ضربه به حکومت ایران به خرج آمریکا بود. او آمریکا را به لبه پرتگاه جنگی دیگر کشانده است.» این اظهارات نشاندهنده نگرانی عمیق از نفوذ اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا است.
جلسه بیثمر کاخ سفید
در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، وال استریت ژورنال گزارش داد که جلسه اضطراری دونالد ترامپ با تیم امنیت ملیاش در اتاق وضعیت کاخ سفید به هیچ تصمیم مشخصی برای حمله به ایران منجر نشد. منابع آگاه اعلام کردند که حمله به ایران تنها یکی از گزینههای مطرحشده بود و اجماعی برای اقدام نظامی وجود نداشت. این ناکامی بار دیگر نشان داد که حتی در حلقه نزدیک ترامپ، مقاومتهایی در برابر جنگطلبی او وجود دارد.
تبعات یک تصمیم فاجعهبار
تصمیم احتمالی برای حمله به ایران نهتنها از نظر قانونی و سیاسی غیرقابل دفاع است، بلکه از منظر استراتژیک نیز فاجعهبار خواهد بود. ایران، برخلاف ادعاهای اسرائیل، تهدید فوری برای آمریکا نیست. سامانههای موشکی پیشرفته ایران، که در حملات اخیر توانایی خود را نشان دادند، حتی اسرائیل را با چالشهای جدی مواجه کردهاند.
به گفته کارشناسان نظامی، آمریکا و اسرائیل در رهگیری موشکهای ایرانی ناکام ماندهاند، که نشاندهنده قدرت دفاعی ایران است. علاوه بر این، جنگ با ایران میتواند اقتصاد جهانی را به دلیل اختلال در بازار نفت به بحران بکشاند. تجربه جنگهای عراق و افغانستان نشان داده که چنین ماجراجوییهایی نهتنها به اهداف خود نمیرسند، بلکه هزینههای انسانی و مالی سنگینی به بار میآورند.
به گفته کریس دویل، «این جنگ نهتنها غیرضروری است، بلکه میتواند به جنگی تمامعیار در منطقه منجر شود که هیچ برندهای نخواهد داشت.» ایران، که سالهاست در برابر تحریمها و فشارهای آمریکا و اسرائیل مقاومت کرده، بار دیگر نشان داده که با ترکیب دیپلماسی هوشمندانه و توان دفاعی، قادر به دفاع از منافع خود است. در حالی که اسرائیل و ترامپ با سیاستهای جنگطلبانه خود در پی تشدید تنشاند، ایران با حفظ آرامش و تأکید بر مذاکره، جایگاه خود را بهعنوان بازیگری عقلانی در صحنه جهانی تقویت کرده است.
نتیجهگیری: عقبنشینی یا فاجعه؟
ترامپ و نتانیاهو، با سیاستهای خام و جاهطلبانه، نهتنها به اهداف خود نرسیدهاند، بلکه شکافهای داخلی در آمریکا و انزوای اسرائیل در صحنه جهانی را عمیقتر کردهاند. کنگره، کارشناسان و مردم آمریکا یکصدا اعلام کردهاند که جنگ با ایران نهتنها غیرقانونی، بلکه احمقانه است.
آیا ترامپ بار دیگر در چرخه احمقانه خود گرفتار شده و دوباره از تصمیمش عقبنشینی خواهد کرد، یا این بار جهان شاهد فاجعهای بزرگتر خواهد بود؟ پاسخ این پرسش به زودی روشن خواهد شد، اما یک چیز قطعی است: ایران، با اقتدار و عقلانیت، در برابر جنگطلبان ایستاده و تسلیم نخواهد شد.