هفت صبح| در میانه جنگی که کرملین آن را «نبردی وجودی» می‌نامد، تناقضی بزرگ در اقتصاد سیاسی روسیه شکل گرفته است: الیگارش‌ها بیش از هر زمان دیگری ثروتمند شده‌اند، اما همزمان، نفوذ و جسارت سیاسی‌شان به حداقل ممکن رسیده است. ولادیمیر پوتین طی ۲۵ سال قدرت، طبقه‌ای را که زمانی پادشاه‌ساز بود، به گروهی مطیع و کم‌صدا تبدیل کرده؛ گروهی که بقای اقتصادی‌اش به اطاعت سیاسی گره خورده است.

 

ثروت بیشتر، قدرت کمتر


فهرست تازه فوربز نشان می‌دهد شمار میلیاردرهای روسیه به ۱۴۰ نفر رسیده؛ رکوردی بی‌سابقه در تاریخ این کشور. مجموع دارایی آن‌ها حدود ۵۸۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود؛ رقمی که تنها اندکی با رکورد پیش از آغاز جنگ فاصله دارد. این در حالی است که اقتصاد روسیه تحت شدیدترین تحریم‌های تاریخ معاصر قرار دارد. اما پشت این ارقام درخشان، واقعیتی نهفته است: ثروت دیگر به نفوذ سیاسی ترجمه نمی‌شود. میلیاردرهای روس نه‌تنها نقشی در تصمیم‌سازی ندارند، بلکه حتی اظهارنظر علنی درباره جنگ می‌تواند به قیمت نابودی کامل امپراتوری اقتصادی‌شان تمام شود.

 

 چماق کرملین؛ روایت تینکوف


ماجرای اولگ تینکوف، میلیاردر سابق بانکداری، به یکی از نمونه‌های کلاسیک «چماق کرملین» تبدیل شده است. تنها یک پست انتقادی در شبکه اجتماعی کافی بود تا دولت به مدیران بانک او هشدار دهد که یا ارتباط با بنیانگذار قطع می‌شود، یا بانک ملی‌سازی خواهد شد. تینکوف بعدها گفت انتخاب و معامله‌ای در کار نبود؛ تصمیم از قبل گرفته شده بود. بانک ظرف چند روز به شرکتی وابسته به ولادیمیر پوتانین واگذار شد؛ آن هم با قیمتی ناچیز، معادل حدود سه درصد ارزش واقعی. نتیجه، خروج فوری تینکوف از روسیه و از دست رفتن نزدیک به ۹ میلیارد دلار از دارایی‌هایش بود؛ پیامی روشن برای دیگران: انتقاد، به ویژه در این شرایط، بهای سنگینی دارد.

 

دورانی که الیگارش‌ها پادشاه‌ساز بودند


در دهه ۱۹۹۰، الیگارش‌های روسیه نه‌فقط ثروتمند، بلکه تصمیم‌ساز بودند. آن‌ها با تصاحب صنایع عظیم نفت، گاز، فلزات و رسانه‌ها، نفوذی مستقیم بر کرملین داشتند. بوریس برزوفسکی، نماد آن دوره، بعدها با حسرت نوشت که پوتین را دست‌کم گرفته است. مرگ مشکوک برزوفسکی در تبعید، نماد پایان عصری بود که در آن پول می‌توانست سیاست را به گروگان بگیرد. با تثبیت قدرت پوتین، قواعد بازی تغییر کرد: از این پس، سیاست بود که ثروت را کنترل می‌کرد.

 

جلسه‌ای سرد در کرملین


۲۴ فوریه ۲۰۲۲، میلیاردرهای روسیه ساعاتی پس از آغاز حمله به اوکراین، در کرملین گرد هم آمدند. آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند تحریم‌ها در راه است و میلیاردها دلار از دارایی‌شان دود خواهد شد، اما فضای جلسه اجازه هیچ مخالفتی نمی‌داد. در سال نخست جنگ، ضربه سنگین بود: شمار میلیاردرها کاهش یافت و بیش از ۲۶۰ میلیارد دلار از ثروت جمعی آن‌ها از بین رفت. اما این فقط شوک اولیه بود.

 

اقتصاد جنگ؛ سودآور برای وفاداران


با طولانی شدن جنگ، اقتصاد روسیه وارد فاز تازه‌ای شد: اقتصاد جنگی تمام‌عیار. افزایش بودجه نظامی، سفارش‌های کلان دولتی و تمرکز بر تولید داخلی، رشد اقتصادی بالای چهار درصد را در دو سال پیاپی رقم زد؛ رشدی که در اروپا کمتر کشوری تجربه کرد. این وضعیت برای بسیاری از ثروتمندان روس حتی آن‌هایی که به طور مستقیم در صنایع دفاعی فعال نبودند، سودآور شد. از فولاد و انرژی گرفته تا لجستیک، کشاورزی و فناوری، همه به نوعی از جریان پول جنگی بهره‌مند شدند. پیام روشن بود: وفاداری، پاداش دارد.

 

تحریم‌هایی که شکاف نساخت، صف بست


غرب امیدوار بود تحریم‌ها الیگارش‌ها را به مخالفان پوتین تبدیل کند، اما واقعیت مسیر دیگری رفت. مسدود شدن حساب‌ها، مصادره املاک و محدودیت‌های سفر، راه خروج امن را بست. میلیاردرها دیگر نمی‌توانستند با سرمایه خود به غرب پناه ببرند. به‌جای شکاف، انسجام اجباری شکل گرفت. همان تحریم‌هایی که قرار بود فشار بیاورند، به پوتین کمک کردند ثروتمندان را زیر پرچم خود جمع کند. دارایی‌هایشان در داخل روسیه ماند و در خدمت اقتصاد جنگی قرار گرفت؛ چه بخواهند، چه نخواهند.

 

 ارتشی تازه از میلیاردرهای وفادار


خروج شرکت‌های غربی از روسیه خلأیی بزرگ ایجاد کرد؛ خلأیی که به‌سرعت توسط نزدیکان کرملین پر شد. دارایی‌های سودآور، از کارخانه و برند گرفته تا زنجیره‌های توزیع، با قیمت‌های نازل به دست افراد مورد اعتماد حکومت افتاد. به این ترتیب، نسلی تازه از میلیاردرها شکل گرفت؛ ثروتمندانی که نه محصول خصوصی‌سازی دهه ۹۰، بلکه زاییده مستقیم جنگ و تحریم‌اند. تنها در سال ۲۰۲۴، ۱۱ میلیاردر جدید از دل همین واگذاری‌ها سر برآوردند. آینده اقتصادی آن‌ها به تداوم تقابل با غرب گره خورده و بزرگ‌ترین هراس‌شان، بازگشت صاحبان قبلی شرکت‌هاست.

 

‌وفاداری به‌جای سیاست


در روسیه امروز، میلیاردر بودن دیگر به معنای قدرت سیاسی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از اعتماد کرملین است. ثروت می‌تواند حفظ شود، حتی افزایش یابد، اما فقط در صورتی که صاحبش سکوت کند، همراهی نشان دهد و از خط قرمزها عبور نکند.پوتین در دل جنگ و تحریم، موفق شده طبقه‌ای بالقوه خطرناک را مهار کند. میلیاردرهای روسیه ثروتمندند، اما بی‌صدا؛ قدرتمندند، اما بی‌نفوذ. در این معادله، جنگ نه تهدید، بلکه ابزار کنترل بوده است. در روسیه پوتین، پول هست، قدرت هست اما فقط برای آن‌هایی که حرف نمی‌زنند.