همسایه با ترس| زخم عمیق زندان بر روح شهروندان سنندجی

سالهاست مذاکرات سلسلهوار برای خروج این زندان که مصوبهها و تأییدیههای هیأت دولت را دارد؛ هنوز به نقطه پایان نرسیده است
هفت صبح، شیروان یاری| سالهاست دیوارهای سیمانی و سیمهای خاردار به تصویر ثابت این خیابان تبدیل شده است. آن سوی دیوار و سیمهای خاردار حکایت میلههای فولادی است و سلولهای کوچک و آدمهایی که تمام دنیایشان چاردیواری سلولشان است. درباره زندان مرکزی سنندج حرف میزنیم. همسایهای عبوس، خاکستری و سرد. جایی حد فاصل چهارراه گلشن، روبهروی شهرک ارشاد، به وسعت شش هزار متر مربع. تکهای از شهر که مثل آینه دق میماند و هر روز هزاران نفر از کنار آن رد میشوند و احساس ترس و غم و خشم در چهرهشان پیداست. آنها لحظهشماری میکنند تا این زندان مثل برادرخواندههایش در تهران و البرز و کرمانشاه و شیراز بالاخره دست و پایش را جمع و از قلب شهر کوچ کند.
«جبار طهماسبی» کارشناس ارشد حقوق کیفری و جرمشناسی به هفتصبح میگوید از زمان تصویب قانون انتقال زندانها از محدودههای شهری عملا اقدام خاصی برای خروج زندانها بر اساس تکالیف این قانون انجام نشده و معطل ماندن این طرح نهتنها در سنندج، بلکه در شماری از کلانشهرهای کشور نیز مورد پرسش جدی است. به اعتقاد او، نشانههای زندان فراتر از دیوارهای یکنواخت و بلند سیمانی است که تاجی از سیم خاردار برسرش نشانده و منظر شهری در محله ارشاد سنندج تقاطع خیابان اکباتان و طالقانی را برهم زده است.
تبعات حضور زندان در قلب شهر
طهماسبی، حضور زندان مرکزی سنندج در داخل شهر را از منظر توسعه شهری و تاثیر بر روحیه جوانان و نوجوانان منفی میداند: متاسفانه شماری از دانشآموزان در فصل تحصیل، شاهد صحنههای انتقال زندانیان به مراجع قضایی توسط ماشینهای پلیس، ونها و مینیبوسهای ویژه حمل زندانیان هستند که تاثیر روانی آن تا سالها میماند.
او به فرو ریختن دیوارهای بلند زندان قصر تهران که در سال 1383 توسط بولدوزرها و بیلهای مکانیکی یکی یکی فروریخت اشاره و تاکید میکند که بعد از فرویختن زندان، هر سال که از نبود زندان میگذرد، منظره پیش روی شهروندان سبزتر و با نشاطتر میشود و رنگ زندگی جای خالی زندان قصر را بیشتر پر میکند.
این دانشآموخته حقوق کیفری و جرمشناسی انتقال زود هنگام زندان مرکزی سنندج به خارج شهر را یک رسالت مهم مطابق قانون تصویب انتقال زندانها میداند: هرگونه تعلل در انتقال این زندان نهتنها نماد محرز تعرض بر حق شهروندان بلکه عامل ناامنی روانی، عدم توسعه شهری، به همریختگی المانهای بصری و عدم توسعه فضای سبز شهری است.
او میگوید: موقعیت جغرافیایی ساختمان زندان سنندج هر روز به شهروندانی که میخواهند از این مسیر گذر میکنند به جای خلق لحظههایی پر نشاط، غمی غریب در دلشان میریزد. همسایههای پایین دست زندان هم بینصیب از غم و دلتنگیهای زندانیان نیستند. عرصه چند هکتاری این زندان چنان در وسط شهر جا خوش کرده که هر نفسی در این محدوده، طعم دلتنگی و دلهره زندان دارد.
به گفته این فعال مدنی، سالهاست مذاکرات سلسلهوار و بینتیجه برای خروج این زندان که مصوبهها و تأییدیههای هیأت دولت را دارد؛ هنوز به نقطه پایان نرسیده است و جلسات کارشناسی برای تبدیل زندانها در کشور به پارک، فضاهای آموزشی یا مسکن همچنان در حال انجام است:
بر اساس قانون، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور مکلف است اراضی و مستحدثات مربوط، اعم از عرصه و اعیان را مطابق این قانون و آییننامه اجرایی آن به وزارت مسکن و شهرسازی واگذار کند. وزارت مسکن نیز موظف است ظرف حداکثر 10 سال، ضمن تأمین اراضی مناسب، از محل فروش اراضی و مستحدثات مزبور با تغییر کاربری یا بدون آن و اعتباراتی که هر ساله در بودجه کل کشور در ردیف مستقل پیشبینی میشود، نسبت به ایجاد زندانها و مراکز اقدامات تأمینی و تربیتی مورد نیاز اقدام کرده و پس از تکمیل در اختیار سازمان زندانها قرار دهد.
زخم عمیق زندان بر روح شهروندان
دکترای روانشناسی و مشاور خانواده نیز از سه بُعد خانواده زندانی، خود زندانی و شهروندان به تحلیل این موضوع میپردازد: برای خانواده زندانی وجود زندان در فضای شهری تاثیر بسیار منفی دارد به ویژه خانواده زندانی دارای فرزند که قصد ملاقات با پدر، مادر یا بستگان درجه یک در زندان را دارند.
«هادی نقدی» توضیح میدهد که بچههای یک زندانی همیشه واهمه دارند که هنگام ورود و خروج از محیط زندان با دوست، همکلاسی یا آشنایی برخورد کنند و این تاثیر روانی بر کودکان در محیط شهرها به ویژه شهرهای کوچک بسیار سنگین و غیر قابل جبران است.
این استاد دانشگاه نسبت به تاثیر منفی ساختمان زندان در محیط شهری و فرایند شکلگیری شخصیت نوجوانان و جوانانی که در همسایگی آن زندگی میکنند هشدار میدهد: مشاهده هر روزه ساختمان زندان در شکلگیری شخصیت نوجوانان به عنوان سرمایههای اجتماعی هولناک است و بدون شک افراد در این گروه سنی به جای شجاعت و آزادگی، توسری خور و ترسو بار میآیند و متاسفانه از منظر روانشناسی دچار پدیده خودکنترلی میشوند.
او با تاکید براینکه ساختمان زندان مرکزی سنندج قدیمی و مستهلک است و فاقد امکانات رفاهی، ورزشی و مهارتآموزی مدرن و بهروز برای زندانیان است، میگوید: همین مسئله لزوم احداث ساختمان جدید در خارج از شهر با طراحی تمام امکانات مورد نیاز زندانی، مطابق با رعایت قوانین حقوق بشر را دو چندان میکند.
یک توصیه مشفقانه
نقدی توصیه میکند که کارشناسان هنگام جابهجایی ساختمان زندان از مرکز شهر به خارج از محدوده شهری به نکته مهم عدم گسست پیوند روانی زندان با حیات شهری و جامعه توجه کنند؛ چرا که زندانی باید در ذهن و ناخودآگاه خود، با جامعه همزیستی داشته باشد و فاصله بیش از حد مرکز زندان از محیط شهری نباید حس تبعیدگاه را به زندانی در دوران حبس القا کند.
خبرنگار هفتصبح، نظر رئیس کل دادگستری کردستان را هم پیرامون این موضوع مهم از مسئول روابط عمومی دستگاه قضا در استان خواستار شد؛ اما این پیگیریها منتج به پاسخگویی و اظهارنظر از سوی رئیس کل دستگاه در کردستان نشد.