تهران؛ پایتخت مجردها | تجرد قطعی زنان در تهران به مرز ۳۸ سالگی رسید

ازدواج دیگر الزام اجتماعی نیست و به انتخابی شخصی تبدیل شده است
هفت صبح، لیلا مهداد| سقفهای کوچکِ زیر بام کلانشهر، ساده و نُقلی چیدمان شدهاند؛ عاری از هر وسیله تجملی و زرق و برق خانههای دیگر شهر. زیر این سقفها بوی غذاهای جاافتاده کمتر میپیچد. خبری از هیاهوی مهمانیهای فامیلی نیست. اینجا سکوت و تنهایی موج میزند. خانههایی که انتخاب میشوند برای تنهایی، استقلال، خودسازی و ... زندگیهای تکنفرهای که گاهی روی دوش صاحبخانه سنگینی میکنند.
15 میلیون دختر ازدواج نکرده اند
آمارهای مرکز آمار ایران گواه این مسئلهاند که در سال 1403 حدود 87 میلیون در کشور زندگی میکنند؛ از این تعداد 43میلیون نفر زن هستند. زنانی که حدود 21میلیون نفرشان کمتر از 35سال دارند، البته طبق آمارها 15میلیون این 21میلیون نفر دخترند.
اگر بخواهیم این 15میلیون دختر را به تفکیک سنی بررسی کنیم باید بگوییم 7.5میلیون نفر زیر 12سالاند، 3.5میلیون نفر نوجواناند و 2میلیون و 400هزار نفر دوران جوانی را سپری میکنند یعنی بین 25 تا 34سال دارند. البته از میان جمعیت 4میلیون نفری دختران 18سال به بالا، 2میلیون و 200هزار نفر هم دانشجو هستند. از میان جمعیت دانشجو هم حدود یکونیم میلیون نفر در مقطع لیسانس، 800هزار نفر در مقطع فوقلیسانس و 112هزار نفر در مقطع دکترا مشغول به تحصیلاند.
40درصد زنان 30-35ساله تهرانی مجردند
بر اساس دادههای موجود تا سال 2023 میانگین سن ازدواج زنان تهرانی به 28سال و مردان به 32سال رسیده، البته 40درصد زنان 30-35ساله تهرانی مجردند در حالی که این رقم در سال 1380 تنها 15درصد بوده. بنابر گفتههای شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس از جمعیت دختران 15 تا 34سال در مجموع 6میلیوننفر متاهلاند. این جمعیتشناس میگوید:«این در حالی است که میانگین سن ازدواج 25.5سال است، البته این رقم در دهههای اخیر حدود 2سال افزایش داشته است.»
کاظمیپور تجرد قطعی را یکی از شاخصهای جمعیتشناسی عنوان میکند. او اظهار میکند:« معمولا این سن برای مردان 50سال و برای زنان 45سال است.» این جمعیتشناس 2درصد تجرد قطعی در مردان را به عدم تمایل به ازدواج، معلولیت و سایر عوامل نسبت میدهد. هرچند این رقم برای زنان هم حدود 2درصد است. کاظمیپور نسبت به یک مسئله هشدار میدهد و میگوید:«سن تجرد قطعی در دختران کاهش یافته، بهطوری که در حال حاضر سن تجرد قطعی در دختران از 40-45سال به 38سالگی رسیده.»
رشد 62.5درصدی تجرد قطعی طی 9سال
در تحلیل افزایش نرخ تجردنشینی در تهران از سال 1395 تاکنون باید ابعاد مختلفی را مدنظر قرار داد. یکی از این ابعاد، تجرد قطعی افراد بالای 40سال است، فاکتوری که براساس دادههای آمار از 8درصد سال 1395 به 13درصد در سال 1404 رسیده؛ یعنی رشد 62.5درصدی طی 9سال.
در بحث عوامل اقتصادی دخیل در این مسئله، قیمت مسکن در پایتخت است که از سال 1395 تا 1404 افزایش 300درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده برای زنان 35درصد اعلام شده و برای مردان 28درصد تخمین زده شده است.
تحولات آموزشی و سهم زنان در تحصیلات تکمیلی را هم نباید از نظر دور داشت. طبق آمارهای موجود سهم زنان در تحصیلات تکمیلی از 15درصد سال 1395 به 65درصد در سال 1404 رسیده. این در حالی است که 40درصد زنان با مدرک دکتری در تهران مجردند و این یعنی بخشی از شکاف تحصیلی زنان و مردان؛ شکافی که در گروه سنی 30-40 سال است حدود 1.8برابر شده است.
یک واقعیت جامعهشناختی؛ تجزیه خانواده هستهای به خانوار یکنفره
یکی از پدیدههای نوظهوری که بهعنوان یک مسئله اجتماعی، رسانهها به آن میپردازند و افکار عمومی را به خود مشغول داشته، افزایش زندگیهای مجردی است که پیامد طبیعی شهرنشینی و گذار جامعه از شکل سنتی به مدرن است.
به گفته مصطفی آبروشن، پژوهشگر آسیبهای اجتماعی به «هفتصبح» این یک واقعیت جامعهشناختی است که خانوادههای گسترده سنتی به خانواده هستهای مدرن تبدیل شوند ولی آنچه شاهد آن هستیم تجزیه خانواده هستهای است که در قالب خانوار یکنفره دستهبندی میشوند. البته این سبک زندگی طیف گستردهای از افراد جامعه را در بر گرفته که نه تنها روی ساختار اجتماعی تأثیرگذار بوده، بلکه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و روانشناختی نیز به همراه داشته است.
سبک زندگی با فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای جدید
بنابرنظر آبروشن، یکی از بارزترین مزایای زندگی مجردی، آزادی عمل و استقلال فردی است. افراد مجرد میتوانند تصمیمات خود را بدون نیاز به مشورت با دیگران اتخاذ کنند و زمان و انرژی خود را به فعالیتهایی که به آنها علاقهمندند، اختصاص دهند. این جامعهشناس میگوید: «زندگی مجردی به افراد این امکان را میدهد که روی پیشرفت شغلی خود تمرکز بیشتری داشته باشند. آنها میتوانند ساعات بیشتری را به کار و تحصیل اختصاص دهند و از فرصتهای شغلی بیشتری بهرهمند شوند.»
او اظهار میکند: «این سبک از زندگی فرصتی برای یادگیری مهارتهای جدید و توسعه شخصیت فردی را فراهم میکند. افراد مجرد مستقل میتوانند در زمینههای مختلف مانند آشپزی، مدیریت مالی و مهارتهای اجتماعی پیشرفت کنند.» آبروشن ادامه میدهد:«زندگی مجردی باعث میشود که افراد با گروههای مختلف اجتماعی آشنا شوند و روابط متنوعتری را تجربه کنند. این تنوع میتواند به گسترش افقهای فکری و فرهنگی کمک کند.»
بزرگترین پیامد زندگی مجردی، احساس تنهایی و انزواست
بنابر گفتههای این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، یکی از بزرگترین پیامد و معایب زندگی مجردی، احساس تنهایی و انزواست. افراد ممکن است در مواقع بحرانی یا در زمانهایی که نیاز به حمایت عاطفی دارند، دچار کمبود ارتباطات نزدیک شوند. او بر این باور است هزینههای زندگی در کلانشهرها مانند تهران بسیار بالاست. افراد مجردی که انتخاب کردهاند مستقل باشند، ممکن است با چالشهای مالی بیشتری روبهرو شوند، زیرا تمام هزینهها بر دوش آنهاست و معمولاً درآمد کمتری نسبت به خانوادهها دارند.»
آبروشن عنوان میکند: «تحقیقات نشان دادهاند که زندگی مجردی میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان داشته باشد. اضطراب و افسردگی از جمله مشکلاتی هستند که ممکن است افراد مجرد با آنها مواجه شوند.» این جامعهشناس معتقد است در برخی فرهنگها بهخصوص در بخش سنتی جامعه ایران، زندگی مجردی هنوز هم تابو محسوب میشود و ممکن است افراد مجرد بهخصوص دختران تحت فشارهای اجتماعی قرار گیرند. این فشارها میتواند منجر به احساس شرم یا عدمپذیرش اجتماعی شود.
دنیای مدرن، میل به کار، تحصیل و تجرد قطعی جوانان
این آسیبشناس آسیبهای اجتماعی میگوید:«بهطور کلی در دنیای مدرن امروزی میل به کار، تحصیل و رقابت در زندگی موجب بالا رفتن سن ازدواج جوانان شده، اما بهطور اخص وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی در ایران باعث شده بخش بزرگی از جوانان کشور به مجردی قطعی برسند که به تبع آن تمایل به زندگی مجردی به شدت افزایش پیدا کرده است.»
آبروشن بیان میکند: «صرفنظر از ریشههای این پدیده، چنین فضایی بهطور بالقوه میتواند شرایطی را بهوجود بیاورد که جوانان احساس استقلالطلبیشان را اقناع کنند و در جهت رشد شخصیتی و اجتماعی خود گام بردارند و به شکل عملی، شیوه حل مسئله اجتماعی و مهارتهای زندگی را فرا گیرند.» او معتقد است بهطور کلی عواملی همچون کسب آزادیهای بیشتر، تغییر شیوههای زندگی، استحاله نظام ارزشها، مهاجرت، افزایش سن ازدواج، تفاوت فرهنگی میان اعضای خانواده، طلاق و طرد عاطفی از جمله دلایلی است که افزایش زندگی مجردی را در پی داشته است.»
این جامعهشناس تصریح میکند: «برای بهرهبرداری بهتر از این وضعیت، نیاز است جامعه به سوی ایجاد زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی مناسبتر حرکت کند تا افراد مجردی که این سبک از زندگی را انتخاب کردهاند، بتوانند از زندگی خود بهرهوری بیشتری داشته باشند و در عین حال احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند.»
موانع فزاینده بر سر راه پیوندجویی!
انسانها زوج آفریده میشوند و تنها ماندن حق هیچ کسی نیست. تجردنشینی پدیدهای آسیبزا و خود منبعث از آسیبهایی است که به نظر نمیرسد هیچجنبه مثبتی برای فرد و جامعه داشته باشد. به گفته مجتبی دلیر، بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران، پژوهشها نشان از این دارند که زندگی و احساس تنهایی فرد را مستعد انواع بیماریهای جسمی و روانی میکند.
این در حالی است که بزرگترین دستاوردهای زندگی یعنی احساس خوشبختی، نیکزیستی، سلامت، سعادت و موفقیت در امور مختلف از ارتباطهای سالم و سازنده با دیگران حاصل میشود. بنابرنظر دلیر، همزمان با فرایند گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن موانع فزایندهای بر سر راه پیوندجویی و ازدواج جوانان ایجاد شده است. او به «هفتصبح» میگوید: «امروزه برای ازدواج داشتن شغل و درآمد مناسب اهمیت تام دارد.
برای داشتن شغل مناسب هم نیاز به تحصیلات و برای داشتن تحصیلات کافی نیز صرف زمان لازم است در نتیجه افراد جوان جامعه سالهای زیادی از عمر خود را در این مسیرها طی میکنند اما هنوز آماده ازدواج نیستند.» این استاد دانشگاه و مشاور خانواده ادامه میدهد:«بنابراین احتمال دارد این سالها را تنها زندگی کنند. از طرفی آمارها میگویند بیش از 80درصد افرادی که طی سال گذشته وارد بازار کار شدند زنان هستند!» او اظهارنظر میکند: «زنانی که مستقل میشوند به نظر میرسد گرایش بیشتری به تجرد خواهند داشت. اما مسئله مالی و اقتصادی تنها عامل مجرد ماندن نیست.»
امروزه ازدواج برای برآوردن نیازهای سطح پایینتر نیست
بنابرنظر دلیر، در گذشته هدف عمده ازدواج اغلب برآورده کردن نیازهای فیزیولوژیک مثل نیاز جنسی، سرپناه، خوراک و پوشاک و پس از آن ایمنی و در ایدهآلترین شکل عشق و احترام بود، اما امروزه تحتتاثیر رشد سطح دانش و بینش مردم هدف و خواسته جوانان از ازدواج برآورده کردن نیاز به خودشکوفایی است که در قله هرم نیازهای انسانی قرار دارد. بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران عنوان میکند: «افراد برای برآوردن نیازهای سطح پایینتر از جمله نیازهای فیزیولوژیک تن به ازدواج نمیدهند و میبینیم که نسل جوان با انقلاب جنسی که کرده پاسخ به نیاز جنسی را آنقدر پر بها ارزشگذاری نمیکند که به قیمت تعهد در رابطهای ماندگار به نام ازدواج تمام شود.»
در تمایل به تجرد، تبلیغات هم سهیماند
این استاد دانشگاه و مشاور خانواده بیان میکند: «الگوبرداری از پیامهایی که رسانههای مختلف به صورت آشکار و ناآشکار ارسال میکنند نیز در افزایش میزان تجردگرایی و انتخاب زندگی مجردی دخیل است.» او بر این باور است از رسانههای تصویری و مکتوب گرفته تا فضای مجازی گاهی سبک زندگی مجردی را تبلیغ، ترویج و تشویق میکنند و از آنجایی که انسان موجودی به شدت تاثیرپذیر است و الگوبرداری و یادگیری مشاهدهای از جمله بنیادیترین و ماندگارترین انواع یادگیری بشری محسوب میشود، افراد به سوی زندگی مجردی کشیده میشوند بدون اینکه واقعا در مورد درستی یا نادرستی، معایب و محاسن آن تفکر و تامل کرده باشند.
تجردنشینیتهی از جنبه مثبت و مفید
به گفته دلیر، بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران، در گذشته وقتی افراد از خانواده مبدا جدا و ازدواج میکردند، خانواده خودشان را تشکیل میدادند. این در حالی است که در یکی، دو دهه اخیر مفهوم فرزندان بومرنگی مطرح و در جامعه مشاهده میشد؛ فرزندانی که ازدواج میکردند و به هر دلیل نمیتوانستند به زندگی مشترک خود ادامه دهند و پس از طلاق به خانه پدری باز میگشتند.
این استاد دانشگاه و مشاور خانواده میگوید:«اما به نظر میرسد این روزها دیگر فرزندانی که طلاق میگیرند به خانه پدری باز نمیگردند و تصمیم به تجردنشینی میگیرند.» او مسئله دخیل بعدی را در مهاجرت میبیند و بیان میکند:« مهاجران به امید بهبود شرایط شغلی و مالی خود به شهرهای بزرگ از جمله پایتخت میآیند،البته با مشکلات جدیدی مواجه میشوند و پس از مدتی متوجه میشوند که آنطور که فکر میکردند هم فرش قرمز برایشان پهن نشده است.»
دلیر اظهار میکند:«از طرفی در محل زندگی قبلی هم برای خود آیندهای نمیبینند و در نهایت تصمیم میگیرند تنها زندگی کنند. بهطور خلاصه تجردنشینی دلایل متعددی دارد که نیازمند بررسی و پژوهش بیشتر است اما قطعا آسیبزا و ناشی از آسیب است و به نظر نمیرسد هیچ جنبه مثبت و مفیدی داشته باشد.»