معافیت بدون معرفت| درباره طرح معافیت سربازی برای ازدواج با زنان دارای معلولیت

اینکه زن معلول احساس کند که از سر ترحم به عنوان همسر انتخاب شده نه عشق و آگاهی...
هفت صبح| هفته گذشته خبری در شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر معافیت سربازی به دلیل ازدواج با زنان معلول. اینکه این قانون تصویب شده یا میشود مهم نیست، آنچه باید به آن اندیشید، بینش و نگرشی است که این گزاره را به روشی برای معافیت از سربازی قرار داده است. ظاهرا قانونگذار در پی حمایت از زنان دارای معلولیت جسمی به این تبصره رسیده اما بصیرت آن را نداشته که این پیشنهاد به جای آنکه دردی را چاره کند، خود میتواند منشا دردی تازه باشد. اینکه زن معلول احساس کند که از سر ترحم به عنوان همسر انتخاب شده نه عشق و آگاهی.
انتخابی که نه از سر شناخت و معرفت که برای معافیت از سربازی باشد، نمیتواند مبنای درستی برای زندگی و تداوم آن باشد. حتی این نگرانی را در ذهن زن معلول ایجاد میکند که نکند همسرش بعد از دریافت معافیت، او را هم معاف کند و دنبال زندگی خودش برود. واقعیت این است که هر قانونی که قرار است زیست اجتماعی را تنظیم کند، صرفا یک امر حقوقی نیست، بلکه پشت هر قانونی باید به پشتوانههای انسانشناختی و روانشناسی و جامعه شناختی اتکا کند تا درمان یک درد موجب دردی جدید نشود.
حال پرسش این است که این قانون آیا در عمل به حمایت از زنان معلول منجر میشود یا فرصتی برای سوءاستفاده از آنان را فراهم میکند. مگر میتوان ازدواج با یک فرد حتی انسانی که فاقد هر گونه معلولیتی است را پاداش معافیت سربازی قرار داد؟ آن پسری که برای رهایی از سربازی تن به ازدواج با فرد معلول میدهد، جز انگیزه گریز از سربازی و معافیت از آن، چه انگیزه یا دلایل محکمی برای ازدواج با یک معلول خواهد داشت؟ مگر زندگی مشترک را میتوان تخت بند معافیت از سربازی قرار داد؟
به نظر میرسد که این طرح بیش از آنکه بتواند آینده دختران و زنان معلول را به تضمین کند، آن را به مخاطره میاندازد و انگار جدیترین تصمیم زندگی را به شوخی میگیرد؟ ازدواج پر از چالشهای رفتاری و اخلاقی و دعواهای زناشویی است، کوچکترین اختلافی در این شکل از ازدواج ممکن است منجر به دلخورهایی شدید شده و به یک تهدید جدی برای تداوم آن تبدیل شود.
ضمن اینکه ازدواج یک امری اختیاری و انتخابی است که با شرطی کردن آن، ماهیت و کارکرد خود را از دست میدهد و به یک معامله تبدیل میشود. زندگی مشترک مجال تعامل است نه فرصت و بهانهای برای معامله یا کسی برای فرار از یک امر اجباری به اجباری دیگر تن بدهد. هر شکلی از معافیت مستلزم معرفت و شناخت دقیق است و بیگدار نمیتوان به آب زد. این طرح، شیوهای از سبک زندگی مشترک نیست، سطحینگری به آن است.