
هفت صبح، کاوه همتی| موج مهارنشدنی مهاجرت از فلات مرکزی به استانهای شمالی کشور، امروز چهره گیلان و مازندران را دگرگون کرده است و ویلاسازی، مصرف بیرویه آب و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، زیرساختهای فرسوده این مناطق را به مرز فروپاشی و تبدیل شدن به بحرانی ملی نزدیک کرده است. رویهای که هم منابع طبیعی را میبلعد و هم هویت اجتماعی و فرهنگی روستاها و شهرهای شمالی را تهدید میکند.
قصه پرغصه بیآبی در فلات مرکزی ایران دیگر تنها یک بحران محلی نیست؛ این بار تبعات آن تا سواحل دریای خزر کشیده شده است. وقتی کشاورزان شرق اصفهان در اعتراض به نبود آب، لوله انتقال به یزد را شکستند و مردمان یزدی در گرمای بالای ۳۰ درجه برای جرعهای آب آشامیدنی در صفهای طولانی تانکرها ایستادند، شاید کمتر کسی تصور میکرد که این بحران به موجی از مهاجرت داخلی بدل شود؛ موجی که امروز با حضور گسترده اقشار مرفه و طبقات مختلف از اصفهان و یزد در استانهای گیلان و مازندران، ترکیب جمعیتی این مناطق را بهطور جدی و بحرانی تغییر داده است.
این مهاجرتها، تنها جابهجایی انسانها نیست؛ بلکه بهمعنای فشار مضاعف بر منابع آبی، تخریب جنگلها و مراتع، تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و رشد مهار نشدنی ساختوسازهایی است که چهره روستاها و شهرهای شمالی را دگرگون کردهاند. آمارها نشان میدهد که در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بیش از ۸۰۰ هزار نفر به استانهای شمالی کوچ کردهاند و این روند در سال جاری نیز با شدت بیشتری ادامه دارد.
مهمانپذیری به وسعت دو استان
هشدارها جدی است: «رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان صراحتاً اعلام کرده که «مهاجرت گسترده به استانهای شمالی پیامدی جدی برای بخش کشاورزی به همراه دارد.» حال پرسش اینجاست؛ آیا شمال ایران به مهمانخانهای بیدر و پیکر بدل شده که در آن منابع طبیعی، آب و خاک، قربانی خوشنشینی و ویلاسازی میشوند؟
در همین رابطه با علیرضا غفاری عضو شورای عالی استان گیلان و عضو شورای اسلامی شهر تالش درباره اثرات این مهاجرتها بر شهرها و روستاهای استان میگوید: در سالهای اخیر، موجی از مهاجرت به استانهای شمالی کشور، بهویژه گیلان و مازندران، چنان شدت گرفته که دیگر نمیتوان آن را یک روند طبیعی دانست؛ بلکه به یک بحران اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بدل شده است.۱۰سال پیش، خرید خانه دوم در شمال پدیدهای محدود بود. اما امروز، با تغییرات اقلیمی و بحران آب در فلات مرکزی، این روند به تهدیدی جدی برای بافت اجتماعی و محیط زیست گیلان تبدیل شده است.
تغییر کاربری زمین؛ برنج کاری قربانی باغهای کیوی
وی از قول یکی از اعضای شورای شهر لیسار که خود ۲۰سال در حوزه کشاورزی فعالیت داشته، هشدار میدهد: «تا زمانی که کشاورزی توجیه اقتصادی نداشته باشد، زمینها یکی پس از دیگری تغییر کاربری میدهند.» نمونه بارز آن، کاهش زمینهای برنج در برابر رونق باغهای کیوی است.
هجوم غیر بومیها؛ روستاها در خطر هویتزدایی
به گفته غفاری، بر اساس مشاهدات محلی، برخی روستاهای گیلان تا ۶۰ درصد جمعیت خود را به مهاجران غیر بومی سپردهاند. حتی گزارشهایی وجود دارد که شوراهای محلی و ... مهاجران نماینده دارند و حتی به طور مثال یک شهروند اصفهانی حالا به عضویت شورا رسیده است.
وی همچنین معتقد است، این تغییر ترکیب جمعیتی، نگرانیهای جدی درباره هویت فرهنگی و اجتماعی منطقه ایجاد کرده است و بهتر است با الگوبرداری از شهرکهای استان مازندران مانند نمک آبرود، فضا برای پذیرش هموطنانی که ناخواسته به خاطر شرایط اقلیمی اقدام به مهاجرت کردهاند فراهم شود و در مقابل سهم استان گیلان برای توسعه خدمات زیربنایی و روبنایی افزایش یابد.
زیرساختهای گیلان در آستانه فروپاشی
این عضو شورای استان گیلان بیان میکند که مسئله تنها زمین و خانه نیست؛ بلکه بحران فاضلاب، فشار بر منابع آب، برق و گاز و نبود مدیریت یکپارچه، گیلان را در معرض فروپاشی زیرساختی قرار داده است. فاضلابهای رهاشده در رودخانهها، تالاب انزلی که در معرض خشکیدن است، سطح آب دریای خزر که همواره در حال عقب رفتن است نمونهای آشکار از بیتوجهی است و مهاجرت گسترده هموطنان از فلات مرکزی و سایر استانها بر آن اثر مضاعف میگذارد.
پیشنهاد جنجالی: بلندمرتبهسازی در شمال
این عضو شورای عالی استانها راهحل متفاوتی ارائه میدهد که میتواند در نوع خودش جنجالی باشد: اگر قرار است مهاجرت ادامه یابد، باید لکههای بلندمرتبهسازی در مناطق مشخص ایجاد شود تا مهاجران مستقیم وارد روستاها نشوند.» پیشنهادی که میتواند هم بحران زمینخواری را مهار کند و هم موجی از مخالفتها را برانگیزد. وی معتقد است باید این مسئله با هم اندیشی استانداری گیلان، بنیاد مسکن، وزارت راه و شهرسازی و سایر دستگاهها و نهادهای استانی و محلی چاره اندیشی شود.
با ادامه خشکسالی، پایین رفتن آب سطح دریای خزر و فشار بر منابع طبیعی، گیلان در آستانه بحرانی است که اگر مدیریت نشود، نه تنها کشاورزی و محیط زیست، بلکه بافت اجتماعی و فرهنگی آن نیز فرو خواهد ریخت و گزارشها نشان میدهد که مهاجرت به شمال دیگر یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه یک بحران ملی است که نیازمند مدیریت فوری و یکپارچه است.
همسایهای با حال و روزی وخیمتر
اما استان همسایه مازندران که از دیرباز نسبت به گیلان از رونق بیشتری هم برخوردار بوده و همواره مورد توجه گردشگران و از جمله تهرانیها بوده به مراتب اوضاع وخیمتری دارد و از شرق و غرب تحت نفوذ مهاجرانی که از فلات مرکزی ایران بالاجبار به کوچ اجباری تن دادهاند، قرار گرفته است. طبق اعلام مسئولان استانی، طی سالهای گذشته به دلیل کم آبی حدود سه هزار و ۵۰۰ هکتار از مزارع مازندران زیر کشت نرفته است.
مهاجرت به شمال؛ مهمانی بیدعوت یا بحران ملی؟
محمد صادق صفر پور، عضو شورای عالی استانهای استان مازندران نیز مانند غفاری، معتقد است در سالهای اخیر، استانهای مازندران و گیلان شاهد موج گستردهای از مهاجرت از استانهای مرکزی و کویری کشور، بهویژه شهرهای اصفهان، یزد، کاشان، اهواز و دزفول به تن کابن، چالوس، نوشهر، نور و محمودآباد بودهاند. به گفته وی، برآوردهای غیررسمی نشان میدهد حدود ۴۰درصد مهاجران جدید شمالی، اصفهانیها هستند؛ سهم یزدیها کمتر اما همچنان قابل توجه است. این تغییر جمعیتی، چهره شهرها و روستاهای شمال را دگرگون کرده و پرسشهای جدی درباره ظرفیت زیستمحیطی و اجتماعی منطقه ایجاد کرده است.
جنگلخواری؛ طبیعتی که فروخته شد
به نظر میرسد که به جز منابع طبیعی و جنگلها حتی جادههای قدیمی و فرسوده نیز دیگر توان تحمل این حجم ترافیک را ندارند همانطور که صفرپور در این مورد میگوید:«پنجشنبه و جمعه»های شلوغ دیروز، امروز به «تمام روزهای هفته» بدل شدهاند و روایتهای تلخ از مادرانی که در مسیر درمانگاه به دلیل قفل شدن جاده جان باختهاند، به نماد ناکارآمدی زیرساختها تبدیل شده است.
از تنکابن تا رامسر و چالوس، جنگلهای ۲۰۰۰ به سرعت جای خود را به ویلاها و ساختمانهای آهنی دادهاند و متاسفانه بومیان باید برای نشستن در طبیعت پول بدهند.این جمله، بیش از یک هشدار، تصویری از آیندهای است که در آن جنگلهای شمال دیگر بهعنوان میراث ملی وجود نخواهند داشت.
بحران آب؛ استخرها به جای چشمهها
تنش آبی اما برخلاف گیلان، شهروندان مازندرانی را که حالا میزبان دهها هزار مهاجر هستند را تهدید میکند. صفرپور که در عین حال عضو شورای شهر خرمآباد واقع در شهرستان تنکابن نیز هست، در این خصوص میگوید: هم اکنون استان مازندران با تنش آبی مواجه شده و ۸۰ درصد منابع آبی استان با تهدید جدی مواجه است.
در همین رابطه یکی از جنجالیترین بخشهای ماجرا، مصرف بیرویه آب توسط مهاجران جدید است. به طوریکه بسیاری از ویلاهای تازهساز مجهز به استخرهایی هستند که در تابستان پر میشوند حتی اگر مورد استفاده قرار نگیرند. در حالی که چشمهها و رودخانههای مشهور منطقه مانند «چشمه کیله» و در حال خشک شدن هستند. کارشناسان هشدار میدهند که این روند میتواند شمال کشور را با تنش آبی جدی روبهرو کند.

