لیائو باید مدیریت شود؛ آلگری او را به چالش میکشد و باشگاه پشتیبان مربی است

از ستایشهای آغازین تا سرزنشهای پس از بازی با یوونتوس در رختکن؛ هدف، بیرون کشیدنِ بهترین نسخه از رافا است.
به گزارش هفتصبح ورزشی، نخستین مربی میلانیِ لِئائو، «مارکو جامپائولو» بود که در داربی سپتامبر ۲۰۱۹ او را برای نخستینبار به تماشاگران روسونری معرفی کرد؛ نخستین حضور رافا در ترکیب اصلی. آن زمان، پرتغالیِ جوان پیراهن کماهمیتتری، شماره ۱۷، بر تن داشت و در خط حمله یارِ «پیاتک» بود، با «سوسو» در پشت سرشان. دورانِ جامپائولو در میلان بسیار کوتاه بود تا بتوان رابطهی او و لیائوی بیستساله را درست سنجید. این «پیولی» بود که اندکی بعد از او آمد و رافا را به یکی از ارکان تیم خود بدل کرد: لِئائو در فصل قهرمانی میلان در سریآ نقشی کلیدی داشت ــ تا آنجا که عنوان «بهترین بازیکنِ لیگ» را گرفت ــ و در فصل بعد نیز در راهیابی تیم به نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا نقشی تعیینکننده ایفا کرد.
رافا در فصل ۲۳-۲۴ شمارهی ۱۰ را بر تن کرد، اما بر خلاف دو فصل پیشین، نتوانست به آمار دو رقمی در گلزنی برسد. سهم او در بازی تیم، هرچه بیشتر، ناپیوسته و متغیر شد. حتّی دو هموطنش ــ «فونسکـا» و سپس «کنسیسائو» ــ نیز نتوانستند با او به تفاهمی مؤثر برسند: سه پرتغالی که گویی به دو زبانِ متفاوت سخن میگفتند.
دوران تازه
و اکنون به آلگری رسیدهایم: باتجربهترین مربی از میان همهی آنان، و کسی که بهتر از هر کس میداند چگونه با بازیکنانی با شخصیتهای گوناگون کنار بیاید. «مکس» از همان آغاز روی لیائو حساب باز کرد و در اظهارنظرهای عمومی از استعدادهای او تمجید نمود. در روز معارفهاش برای «دورهی دوم آلگری» در میلان گفت: «به لیائو ایمان دارم، یا بهتر بگویم، یقین دارم. او در آستانهی سنِ پختگی است، بهگمانم مسئولیتپذیرتر شده و همهچیز مهیاست تا با هم عملکرد درخشانی داشته باشیم.»
برای آنکه توان گلزنی او را به حداکثر برساند، مکس جایگاهش را تغییر داد و او را بیشتر به مرکز محوطهی جریمه نزدیک کرد. در نخستین فرصت، رافا پاسخ داد: با ضربهی سر در بازی جام حذفی برابر باری، گل زد ــ چرخشی دقیق و تمامعیار، همچون یک مهاجم کلاسیک. اما اندکی بعد مصدوم شد و روندِ بازگشتش کند بود. در دیدار با ناپولی فقط در بیست دقیقهی پایانی دیده شد، بیآنکه اثری از خود بگذارد، و سپس در نیم ساعت پایانی مقابل یوونتوس در ورزشگاه تورین، که آلگری او را به زمین فرستاد، بازهم نگاهها را بهسوی خود کشاند ــ این بار نه به دلایل مثبت.
دو فرصت گل را از دست داد و فراتر از اشتباههای فنی، همان ضعفِ همیشگی دوباره آشکار شد: رویکردی نرم و بیانگیزه نسبت به بازی. بیعمق و بیغرور، با رفتاری که در دویدن و تلاش برای بازپسگیری توپ بهوضوح پیدا بود: سست و بیجوشوخروش. از همینرو، مکس پیش از تعویض به شوخی جدی گفته بود: «رافا، نذار عصبانیم کنی…» و پس از پایان مسابقه در رختکن، جدیتر همان حرف را تکرار کرد. آلگری او را در حضور چند بازیکن سرزنش نمود؛ لحظهای که میتوان آن را یک گفتوگوی عادی میان مربی و شاگرد دانست، یا نقطهای برای تغییر و چرخش.
از این پس دو راه بیشتر پیش روی لِئائو نیست: یا دقیقاً آنچه مربی از او میخواهد انجام دهد، یا امتیازهای خود را از دست خواهد داد ــ از جمله جایگاه ثابت در ترکیب، آزادی تمرکز صرف بر حمله بدون تعهدهای تدافعی، و جایگاهِ نمادینِ «بهترین بازیکن تیم».
موضع باشگاه
رافا در بازگشت به اردوی تیم ملی پرتغال فرصت اندیشیدن یافت، در حالی که مربی و مدیران باشگاه نیز جداگانه به جمعبندی رسیدند: باشگاه کاملاً از استراتژی آلگری پشتیبانی میکند. مدیریت گروه و بازیکنان، بر عهدهی اوست و اختیار کامل دارد. لیائو همواره موردی ویژه بوده است: استعدادی درخشان اما ناپایدار، سازندهی پیروزیهای بزرگ و همزمان سرچشمهی حسرتهای عمیق. میلان، آلگری را نیز به همین سبب برگزید: تنها اوست که میتواند ضامنِ شکوفایی نهاییِ این استعداد باشد. در باور مدیران باشگاه، یا این اتفاق با مکس خواهد افتاد، یا هرگز. از همینرو، صرفنظر از لحنی که به کار میبرد، آلگری همواره از حمایت کامل مدیریت برخوردار است. تنها یک پرسش تاکتیکی باقی میماند که از همهی اینها جداست: آیا بیرونکشیدن لِئائو از «منطقهی راحتی» در جناح چپ و متمرکز کردن او در قلب محوطه واقعاً میتواند تواناییهایش را بیشتر نمایان کند؟
آیا او میتواند مهاجمی خونسرد و فرصتطلب باشد که منتظر لحظهی مناسب جلوی دروازه میماند، یا نیازمندِ فضای باز برای دویدن در کنارههاست تا انرژیاش را رها کند؟ در این مورد، مکس آلگری اختیار تام دار