ایران پای جزایرش میایستد
سران شورای همکاری خلیجفارس با انتشار بیانیهای تند، ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی را تشدید کردند
هفت صبح، حسن فاطمی| بیانیه پایانی چهل و ششمین نشست سران شورای همکاری خلیجفارس، که در آن بار دیگر ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه و همچنین مالکیت میدان گازی آرش تکرار شد، موجی از واکنشهای تند در تهران برانگیخت. سران شورا اینبار با لحنی متحد و تندتر از گذشته، جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را «جزئی جداییناپذیر از خاک امارات» خواندند و اقدامات ایران در این مناطق را «باطل و بیاثر» توصیف کردند.
در این بیانیه حتی به مواردی مانند تصویب «روز ملی جزایر سهگانه»، طرح ساخت واحدهای مسکونی در ابوموسی و رزمایشها و بازدیدهای فرماندهان سپاه اشاره شده و همگی بهعنوان «اقدامات غیرقانونی» ایران محکوم شده است. شورا همچنین از تهران خواسته از طریق گفتوگوی مستقیم یا ارجاع پرونده به دیوان بینالمللی دادگستری تکلیف این موضوع را روشن کند.
در بخش دیگری از بیانیه، سران شورا درباره میدان گازی آرش نیز موضعی صریح گرفتند و اعلام کردند که این میدان بهطور کامل در آبهای کویت قرار دارد و تنها میان عربستان سعودی و کویت «مالکیت مشترک» دارد. آنها هرگونه ادعای طرفهای دیگر، از جمله ایران را رد کردند. این موضعگیریها با واکنش فوری تهران مواجه شد. اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه، تمام موارد مطرحشده درباره جزایر را «بیاساس» دانست و تاکید کرد که این جزایر بخش ثابت و جداییناپذیر خاک ایران هستند.
او همچنین ادعاهای مربوط به میدان گازی آرش را «یکجانبه و کاملا بیاعتبار» توصیف کرد و گفت چنین بیانیههایی هیچ پایه حقوقی برای کویت یا هیچ کشور دیگری ایجاد نمیکند. علی شمخانی، نماینده رهبر انقلاب در شورای دفاع نیز در واکنشی جداگانه نوشت که طرح چنین ادعاهایی در شرایط حساس منطقه «غیرسازنده» است. او با اشاره به خویشتنداری ایران در برخی بحرانهای اخیر هشدار داد که «اقتدار ایران در خلیجفارس نباید بدخوانی شود» و کشورهای همسایه باید به جای ایجاد تنش، در مسیر امنیت جمعی حرکت کنند.
علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل هم در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «لازم است نکتهای را که تاکنون از بیان علنی آن خودداری کرده بودیم، با صراحت اعلام کنیم؛ از دولت امارات باید پرسید، شما در یمن چه میکردید؟ آیا به مالکیت تنگه بابالمندب هم علاقهمندید؟ چرا جزیره «سقطرا» را اشغال کردید و ارتباط آن با مطامع دریایی آمریکا چه بود؟ آیا بر این جزیره و تنگههرمز هم ادعای مالکیت دارید؟
آیا ادعاهای پوچ پیدرپی در خصوص جزایر ایران نیز در راستای همین همکاریها با کشورهای استعمارگر است؟ چگونه میتوان درباره جزیره بوموسی که هزاران سال پیش از تشکیل امارات متحده متعلق به ایران بوده ادعای مالکیت مطرح نمود؟» ولایتی با درج این جمله به توئیت خود پایان داد که «صبر مردم ایران نامحدود نیست.»
این تحولات در حالی رخ میدهد که نیروی دریایی سپاه همزمان با انتشار این بیانیه، رزمایشی دو روزه با نام «محمد ناظری» را در آبهای جنوبی آغاز کرده است. این رزمایش در منطقه نازعات، شامل جزایر ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک و سیری برگزار میشود؛ منطقهای که حالا بار دیگر به مرکز اختلافات سیاسی و امنیتی میان ایران و برخی همسایگان عربی حاشیه خلیجفارس تبدیل شده است.
داستان خطرناک یک موتیف تکراری
طی چند سال اخیر ادعای امارات و شورای همکاری خلیجفارس بر جزایر سهگانه ایرانی به یک موتیف تکراری دیپلماتیک تبدیل شده است که به نظر میرسد دارد ابعاد سیاسی، حقوقی و حتی امنیتی پیدا میکند. فارغ از حقانیت تاریخی و سرزمینی ایران بر این جزایر، باید این زنگ خطر را جدی دانست که امارات در طول این سالها با یارگیری از چین و روسیه تا آمریکا و اتحادیه اروپا، عملا توانسته است تمام اعضای دائم شورای امنیت را در این موضوع با خود همراه کند.
از همین رو، روندی که ابوظبی درباره جزایر سهگانه آغاز کرده، اکنون شکل یک «پروژه خطرناک» به خود گرفته است. لذا دیگر نباید به واکنش وزارت خارجه و دیگر مقامات در نشستهای خبری یا مصاحبهها و توئیتها که صرفا جنبه تبلیغ داخلی دارند، بسنده کرد. نکته مهم این است که ادعاهای امارات دیگر فقط در سطح کشورهای عربی مطرح نمیشود، بلکه به دستور کار گفتوگوهای منظم میان شورای همکاری با تمام اعضای دائم شورای امنیت نیز تبدیل شده است.
در بیانیه اخیر این شورا، حتی از موضع اتحادیه اروپا که در بیانیههای مشترک ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ دوباره تکرار شده، قدردانی کردهاند؛ موضعی که آشکارا ایران را «اشغالگر» معرفی و خواستار پایان وضعیت موجود شده است. این سطح از هماهنگی نشان میدهد که امارات مسئله را از یک ادعای سیاسی فراتر برده و تلاش دارد آن را وارد ساختارهای رسمی و چندجانبه بینالمللی کند. استفاده از لفظ «اشغالگر»، عملا معادلات را وارد فاز دیگری کرده است.
«شورا» به دنبال «شورا»
بین خطوط بیانیه سران شورای همکاری خلیج فارس در چهارشنبه هفته گذشته نیز نشان میدهد که لحن و ادبیات کشورهای عربی و امارات عملا یکپارچهتر و تندتر از قبل شده است تا جایی که ساخت مسکن، برگزاری رزمایش و سفر مقامات کشورمان به این جزایر و حتی نام گذاری روز جزایر سهگانه در تقویم ایران را محکوم کرده و غیرقانونی میدانند.
اقدامات امارات از این منظر خطرناک است که هدف نهایی آن ایجاد اجماعسازی گسترده برای بردن پرونده به شورای امنیت و سپس درخواست «نظر مشورتی» از دیوان بینالمللی دادگستری است. یعنی شورای همکاری خلیج فارس به دنبال آن است که پرونده جزایر سهگانه را به شورای امنیت بکشاند که در نهایت «نظر مشورتی» از دیوان بینالمللی دادگستری را به دست آورد.
گرچه دیوان تنها در صورت رضایت دو طرف میتواند وارد رسیدگی ترافعی شود، اما نظر مشورتی آن، حتی اگر الزامآور نباشد، وزن سیاسی و حقوقی قابلتوجهی خواهد داشت و میتواند به ضرر ایران تمام شود. حضور گسترده بازیگران بینالمللی در کنار امارات، از اروپا تا چین و روسیه، احتمال طرح چنین درخواستی را بالا برده است. حتی اگر چین و روسیه در شورای امنیت رأی مخالف ندهند و به رأی ممتنع بسنده کنند، این کافی است تا شورای امنیت پرونده را به دیوان ارجاع دهد.
در چنین شرایطی، ایران با خطر جدی مواجه است. چون اگر کار به سطح سازمان ملل کشیده شود، حتی طرح موضوع آن، صرفنظر از نتیجه نهایی یک پیروزی برای امارات تلقی خواهد شد و شکست بزرگ دیپلماتیک را برای تهران رقم میزند. به همین دلیل، صرفاً احضار سفیر امارات یا صدور بیانیههای تند، نمیتواند پاسخ کافی باشد.
ایران باید سطح حضور خود در جزایر را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و جمعیتی ارتقا دهد؛ جزایر را آباد کند، جمعیت ایرانی را در آنها تثبیت کند و اعمال حاکمیت خود را به شکل روشن و غیرقابل تردید نشان دهد. در غیر این صورت، ابوظبی همچنان مسیر حقوقی-سیاسی خود را با حمایت قدرتهای جهانی ادامه خواهد داد و ایران ناخواسته در زمین طراحیشده توسط امارات بازی خواهد کرد.
فریدون مجلسی: جسارت امارات نتیجه ضعفهای انباشتهشده ایران است
فریدون مجلسی طی گفتوگو با هفتصبح، ذیل نگاهی تاریخی و سیاسی به ریشههای ادعای تازه امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی میپردازد و تاکید میکند که «اساساً موجودیتی به نام «کشور امارات» تا پیش از خروج بریتانیا از خلیج فارس معنا و ساختار مشخصی نداشته است. بخش عمده این شیخنشینها زمانی جزئی از سلطنت عمان بودند و عمان نیز، طبق اسناد متعدد تاریخی، تحت حمایت ایران قرار داشت.
به همین دلیل لندن در دوران حضور خود از ضعف حکومتها بهره برد و جزایری همچون هرمز، هنگام و حتی تا مرزهای بوشهر را اشغال کرد، اما پس از خروج، ایران بهطور رسمی استقرار خود را در جزایر بازیافت و این موضوع با پذیرش ضمنی همان شیخنشینها همراه بود. تنها موضوع مورد گفتوگو در آن دوران، وضعیت بخشی از جمعیت عرب ساکن در ناحیه جنوبی ابوموسی بود که ایران نیز حقوق معیشتی آنان را به رسمیت شناخت، ولی هرگز حاکمیت آنان را تایید نکرد.»
با این حال مجلسی معتقد است که «زمینه اصلی جسارت امروز امارات در طرح ادعاهای تند، از ضعفهای انباشتهشده خود ایران نشأت میگیرد؛ ضعفی که نتیجه اولویتدادن به منافع بازیگران عرب و ورود هزینهزا به نزاعهای منطقهای بوده است». به باور وی، «ایران به جای تمرکز بر توسعه اقتصادی، تقویت مرزها و ارتقای جایگاه بینالمللی خود، سالها بخشی از توانش را صرف حمایت از جریانهای منطقهای کرده و اکنون درگیر جنگهای فرسایشی، فشار اقتصادی و فرسودگی ساختاری شده است.»
البته به گفته مجلسی، «کشورهای عربی برای ایجاد هویت ملی و انسجام داخلی به چنین ادعاهایی نیاز دارند؛ زیرا در سطح افکار عمومی ادعاهای ارضی همیشه ابزار کارآمدی برای تحریک احساسات است.» این کارشناس با اشاره به توسعه عظیم شهری، زیرساختی و اقتصادی امارات معتقد است که «ابوظبی میخواهد هویت کشور نوظهور خود را تثبیت کرده و آن را با طرح ادعاهایی علیه ایران تقویت کند.»
در پاسخ به این پرسش که آیا امارات تلاش دارد پرونده را به شورای امنیت یا دیوان دادگستری بینالمللی ببرد، مجلسی به هفتصبح میگوید: «بله؛ زیرا آنان تصور میکنند هر موضوعی که به مراجع بینالمللی کشیده شود، در فضایی بررسی خواهد شد که تقریباً همه قدرتهای جهانی با ایران مسئله دارند.» لذا از نگاه او، «ضعف اقتصادی، فشارهای معیشتی و انزوای دیپلماتیک ایران زمینهساز آن شده که دیگران با ایران بهعنوان کشوری تنها و آسیبپذیر برخورد کنند.»