افزایش فشارها آینده دیپلماسی ایران و آمریکا
![افزایش فشارها آینده دیپلماسی ایران و آمریکا](https://cdn.7sobh.com/thumbnail/WDHJbYqi6vpm/mplrKFaRlbMrw__LR0BO23SAIhAOCfR1Ma8tLslqfPL8X1XVYJZF7CyFd47s988b/171680252.jpg)
اندیشکده شورای امور جهانی خاورمیانه معتقد است که تشدید فشارهای دولت جدید ترامپ، احتمال بازگشت ایران به مذاکرات را کمتر میکند. این گزارش تأکید دارد که سیاست «فشار حداکثری» نتیجه معکوس داشته و دیپلماسی بدون تهدید، تنها راه پیشرفت در این بنبست سیاسی است.
اندیشکده «شورای امور جهانی خاورمیانه» در گزارش خود با اشاره به اینکه اگر دولت جدید دونالد ترامپ فشارها علیه ایران را تشدید کند، احتمال بازگشت این کشور به مذاکرات کاهش خواهد یافت، نوشت: تا زمانی که دیپلماسی بر مبنای احترام متقابل و اصل «اعتماد اما راستیآزمایی» محور سیاست آمریکا در قبال ایران نشود، پیشرفت معناداری در وضعیت فعلی حاصل نخواهد شد.اندیشکده قطری «شورای امور جهانی خاورمیانه» در گزارشی با عنوان «فشار حداکثری بر ایران، نتایج حداقلی» می نویسد: یکی از مسائل کلیدی سیاست خارجی که دونالد ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود با آن مواجه است، چالشها با ایران است. در همین راستا، ترامپ سیاست «فشار حداکثری» را که در دوره قبلی او ویژگی اصلی رویکردش نسبت به ایران بود، احیا کرده است. همزمان، سیاستمداران تندرو در واشنگتن دولت را ترغیب میکنند تا فرانسه، آلمان و انگلیس، اعضای گروه ۱+۵ که در سال ۲۰۱۵ توافق هستهای را امضا کردند را قانع سازد که مکانیسم بازگرداندن قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران موسوم به اسنپ بک را فعال کرده و تحریمهای این شورا را علیه ایران مجدداً اعمال کنند.
به نظر می رسد تمام این اقدامات با هدف بازگرداندن ایران به میز مذاکره از موضعی ضعیفتر انجام می شود. البته که تجربه نشان داده دیپلماسی زور، نهتنها تأثیر معکوس داشته، بلکه موجب افزایش نگرانیهای امنیتی ایران شده و این کشور را به استفاده از تمام گزینههای موجود برای مقابله با منافع آمریکا در منطقه تحریک میکند. این موضوع به ویژه زمانی صادق است که دیپلماسی زور با هدف تضعیف امنیت ملی و قدرت بازدارندگی ایران صورت می گیرد. در عوض، رویکردی ضروری است که پیچیدگیهای و بحران امنیتی بین ایران و آمریکا را تشدید نکند، بحرانی که هر دو کشور را در بنبستی نامتقارن و دائمی گرفتار کرده است.سیاست خارجی ایران طی قرن گذشته تحت تأثیر جنگها، انقلابها، کودتاها، قیامها و تحریمهایی شکل گرفته که اغلب با مداخله یا نفوذ مستقیم غرب بهویژه ایالات متحده، همراه بوده است. این پیشینه تاریخی باعث شده که ایران به شدت نسبت به دخالت خارجی و استفاده از زور حساس بوده و پیشگیری از آن، محور اصلی نگرش سیاست خارجی این کشور قرار گیرد. طی دو دهه گذشته، تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه که با حملات نظامی و اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳ توسط آمریکا آغاز شد و سپس با قیامهای عربی در ۲۰۱۰ ادامه یافت، بهعنوان تهدیدی جدی علیه امنیت و تمامیت ارضی ایران تلقی شده است.
این موضوع در سخنان رهبر ایران نیز مشهود است که تأکید دارد تنها راه جلوگیری از جنگ و تهدیدها، افزایش قدرت است. بر این اساس، ایران بر توسعه استقلال سیاسی و نظامی خود، پیشرفت برنامه هستهای و گسترش نفوذ منطقهای متمرکز شده است. تحولات اخیر مانند درگیری مستقیم با اسرائیل، حملات گسترده اسرائیل به حزبالله، سرنگونی دولت اسد در سوریه و حملات به حوثیها در یمن، بیش از پیش مقامات ایرانی را متقاعد کرده که امنیت کشور در معرض تهدید است و طرحی گسترده برای تضعیف حاکمیت ایران در جریان است.
علاوه بر این، تهران آمریکا را مسئول خروج از برجام و اجرای سیاست «فشار حداکثری» میداند. ایران این سیاست را تلاشی برای تغییر رژیم یا دستکم محدودسازی توانایی این کشور در دفاع از خود تلقی میکند. اگر دولت جدید ترامپ فشارها را تشدید کند، احتمال بازگشت ایران به مذاکرات کاهش خواهد یافت و این کشور به اتخاذ رویکردی تهاجمیتر روی خواهد آورد.
سیاستی شکستخورده و پیامدهای آن
برجام، که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، یکی از معدود موفقیتهای دیپلماتیک در تاریخ طولانی تقابل میان ایران و آمریکا بود. تصمیم ترامپ در سال ۲۰۱۸ برای خروج یکجانبه از این توافق و اعمال تحریمهای گسترده اقتصادی، در نهایت برای محدودسازی برنامه هستهای ایران نتیجه معکوس داشت. در پی این اقدام، ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را از کمتر از ۴ درصد به بیش از ۶۰ درصد افزایش داد. علاوه بر این، ایران پیشرفت چشمگیری در فناوری موشکی و ماهوارهای خود به دست آورد و سامانههای پهپادیاش تا حد زیادی پیشرفت کرد.
علاوه بر این، در حالی که ساختار «دفاع پیشروی» ایران در منطقه در ماههای اخیر تضعیف شده، توانایی این کشور در این حوزه تا حدودی حفظ شده است. وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، اخیراً هشدار داده که حمله به تأسیسات هستهای ایران میتواند به فاجعهای برای کل منطقه منجر شود.
نویسنده در ادامه ادعا میکند که «ایران اگرچه فاقد توانایی نظامی و تکنولوژیکی لازم برای مقابله مستقیم با آمریکا و اسرائیل است»، اما ابزارهای بازدارندگی متعددی دارد، از جمله: تسریع برنامه هستهای، نزدیکی بیشتر به روسیه و چین و اتخاذ جنگ نامتقارن علیه منافع آمریکا و متحدانش.ایران همچنین میتواند از کنترل خود بر تنگه هرمز برای مختلسازی تجارت جهانی استفاده کند. این تنگه نقشی حیاتی در دکترین امنیتی ایران دارد و تهران بارها تهدید کرده که در صورت به خطر افتادن منافعش، آن را مسدود خواهد کرد به طوری که در آوریل ۲۰۲۴، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک کشتی باری اسرائیلی را در این تنگه توقیف کرد.
برخی در ایران خواهان استفاده از اهمیت ژئوپلیتیکی تنگه هرمز برای پیشبرد اهداف امنیتی ایران هستند. آنها توقیف کشتی اسرائیلی را هشداری به آمریکا دانسته و پیشنهاد کرده که سپاه پاسداران شرایطی مشابه آنچه حوثیها در دریای سرخ علیه کشتیهای مرتبط با اسرائیل ایجاد کردهاند، در هرمز نیز پیادهسازی کند. عراقچی نیز در اظهاراتی تهدیدآمیز، به امکان مسدودسازی تنگه اشاره کرده، اما تأکید داشته که فعلاً چنین تصمیمی در دستور کار دولت نیست.
اتخاذ رویکردی نرمتر
رویکرد قهری آمریکا در قبال ایران نهتنها بینتیجه بوده، بلکه باعث تشدید رفتاری شده که واشنگتن و متحدانش با آن مخالفاند. تا زمانی که دیپلماسی محور سیاست آمریکا در قبال ایران نشود، دیپلماسیای که بر مبنای احترام متقابل و اصل «اعتماد، اما راستیآزمایی» استوار باشد، پیشرفت معناداری حاصل نخواهد شد. کمبود اعتماد عمیق میان دو طرف، پیچیدگیهای لایهلایه این تقابل و عدم قطعیتهای موجود، همگی مستلزم دیپلماسی حساس و سنجیده برای دستیابی به یک نتیجهی دوطرفه و سودمند هستند.
یک روش بهتر، مشارکت دیپلماتیک بدون وابستگی به تحریمهای بیشتر یا تهدید به استفاده از زور است. رویکردی گامبهگام و اعتمادساز میتواند نگرانیهای امنیتی ایران را کاهش دهد و نقطه شروع منطقی برای این مذاکرات، احیای گفتوگوهای مرتبط با برنامه هستهای ایران است. ترامپ نیز اعلام کرده که شرط او برای تعامل با ایران در این دوره، جلوگیری از توانایی ایران در ساخت سلاح هستهای است. مذاکرات مستقیم با میانجیگری کشورهایی نظیر قطر میتواند در این روند تأثیر بسزایی داشته باشد. اگرچه این فرآیند زمانبر خواهد بود، اما در نهایت، ایجاد تدریجی اعتماد متقابل از طریق دیپلماسی، مؤثرترین راه برای دستیابی آمریکا به اهداف استراتژیک خود خواهد بود.