کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۴۷۵۴۰
تاریخ خبر:
‌رحمت هم موضوع کتک خوردنش را به برادرش گفت

قتل همخانه به بهانه یک جارو

قتل همخانه به بهانه یک جارو

وقتی وارد خانه شد یکراست سراغ دوست حمید رفت و با او درگیر شد

هفت صبح|   30 ‌مرداد ‌سال 1402 رسیدگی به قتل جوان افغانستانی به نام حمید در جریان درگیری دسته‌جمعی در خیابان مولوی با اعلام از سوی ماموران کلانتری در دستور کار بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت که حمید به هواخواهی دوستش با دو نفر درگیر شده که در این درگیری، حمید با اصابت ضربه چاقو از سوی یکی از آنها به نام‌ سلمان به قتل رسید.

 

دوستان حمید که در جریان درگیری همراه او ‌و شاهد ماجرا بودند، همگی شهادت دادند که سلمان با چاقو به حمید ضربه زد و سپس به همراه همدستش از مهلکه گریخت. همچنین بررسی‌ها نشان می‌داد درگیری دوست حمید از صبح روز حادثه با دو برادر آغاز شده و در ادامه منجر به قتل شد.یکی از برادرها دستگیر شد و به شرکت در نزاع مرگبار اعتراف کرد اما برادر دیگر به همراه سلمان و یکی دیگر از افرادی که در نزاع شرکت داشت، متواری شدند.

 

یکی از شاهدان ماجرا گفته بود:«آن روز دوست حمید با دو برادر دعوایش شد و بین آنها درگیری رخ داد.سلمان به هواخواهی دو برادر و حمید به هواخواهی از دوست خود وارد دعوا شد که در این درگیری سلمان، حمید را کشت.» تحقیقات ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد از جنایت هر سه متهم یعنی سلمان و دو همدستش؛ در شهر سراوان واقع در سیستان و بلوچستان توسط ماموران پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شدند. 

 

  در دادگاه

در جلسه رسیدگی اولیای دم تقاضای قصاص کردند. سپس سلمان که از ابتدای دستگیری تا به حال به‌رغم وجود شواهد و ادله منکر اتهام است، در دفاع از خود گفت:«همه ما کارگران پیمانکار شهرداری هستیم.کار نظافت و جمع‌آوری زباله انجام می‌دادیم.پیمانکار برای‌مان خانه‌ای ۴ طبقه اجاره کرده بود و بعد از کار آنجا به ما اسکان می‌داد. ما با همدیگر همخانه بودیم و چند سالی می‌شد که حمید را می‌شناختم.» متهم در ادامه در مورد علت درگیری با حمید گفت:«من و حمید هیچ مشکلی با هم نداشتیم.درگیری اصلی بین یکی از همدستان من به نام رحمت و دوست حمید رخ داده بود.»

 

متهم در ادامه درباره روز حادثه گفت: «صبح روز حادثه من به همراه برادر رحمت سر پست کارمان بودیم که رحمت تماس گرفت و گفت با برادرش کار دارد چون برادرش گوشی نداشت به من زنگ زده بود.برادرش خیلی کوتاه با او صحبت کرد و گوشی را به من پس داد، سپس با خشم و عجله کار را ترک کرد.من که با دیدن عصبانیت رحمت نگران شده بودم، دنبال او رفتم و دیدم سمت خانه رفت.بعد که وارد خانه شد یکراست سراغ دوست حمید رفت و با او درگیر شد.

 

آنها همدیگر را کتک زدند و من و دوستم که الان به عنوان همدست من و رحمت دستگیر شده، سعی کردیم آنها را جدا کنیم اما نقشی در درگیری نداشتیم و الان سومین همدست من بیگناه دستگیر شده است.» او درباره اینکه رحمت پای تلفن به برادرش چه گفته بود که او عصبانی شد، اینطور توضیح داد:«بعدا فهمیدم رحمت بر‌سر یک جارو با دوست حمید درگیر شده بود.رحمت در خانه مسئولیت درست کردن غذا برای کارگران را داشت.

 

می‌گفت صبح آن روز دیدم که دوست حمید جاروی خواهرزاده ۱۲ ساله‌ام را برداشته است.به او گفتم جاروی آن بچه را برندارد، خودش لازم دارد. نشان به آن نشان که جاروی خواهرزاده‌ام سه تا کش مشکی دارد! اما او گوشش بدهکار نبود و می‌گفت جارو برای خودم است.سر همین با هم درگیر شدند و او رحمت را کتک زده بود.رحمت هم موضوع کتک خوردنش را به برادرش گفت و او عصبانی شد.» قاضی گفت: «جارو چه اهمیتی داشت؟ مگر پیمانکار آن را به کارگران نمی‌داد؟ خب می‌رفت یک جاروی دیگر برمی‌داشت!»

 

متهم گفت:«پیمانکار جاروها را به هر کسی بدهد از خودش پس می‌گیرد.»  سپس متهم در مورد اینکه چه شد که درگیری به کوچه کشیده شد، ادامه داد:«بعد من و برادر رحمت دوباره سر کارمان برگشتیم.یکدفعه دیدم دوست حمید به همراه حمید و ۴ نفر دیگر در حال حمله سمت ما هستند.یکی از آنها با بیلی که در دست داشت به جان برادر رحمت افتاد که او زمین خورد.یکی دیگر از افراد هم به من حمله کرد و کتکم زد.بعد من هم زمین خوردم.در همین حین بود که حمید چاقو خورد اما من متوجه نشدم چه کسی ضربه کاری را به او وارد کرد.»

 

قاضی گفت:«اما دوستان حمید و حتی برادر رحمت شهادت داده‌اند که تو با چاقو به حمید ضربه زدی.»

متهم گفت:«نه من این اتهام را قبول ندارم.آنها اشتباه می‌کنند.من بی‌گناهم.»

قاضی پرسید:«اگر بی‌گناه هستی، پس چرا فرار کردی؟»

 

متهم گفت:«چون فهمیده بودم که پلیس در تعقیب من است و می‌ترسیدم بی‌جهت پایم گیر بیفتد. متهمان دیگری که در درگیری حضور داشتند از قبل با مقتول درگیری ناموسی داشتند و در جریان دعوا همه چاقو داشتند و ممکن است چاقوی آنها برخورد کرده باشد.» او همچنین در مورد اینکه بعد از فرار چه شد که سر از سراوان درآوردید توضیح داد: «پدرم با من تماس گرفت و گفت دو تا از دوستان حمید به افغانستان رفته‌اند.

 

می‌گفت تو هم بیا اینجا تا همگی قسم بخورید و روشن شود که چه کسی حمید را کشته است. قرار شد رحمت و دوست دیگرم هم با من بیایند چون آنها هم تحت تعقیب بودند با اینکه بی‌گناهند و هیچ کدام در نزاع دسته‌جمعی نبودند.فقط در درگیری صبح بودند که آنجا هم رحمت تماشاچی بود و دوست دیگرم میانجیگری می‌کرد تا غائله ختم شود.

 

بعد سه نفری به سراوان رفتیم تا وارد مرز افغانستان شویم اما ماموران پلیس آگاهی سیستان و بلوچستان ما را شناسایی و دستگیر کردند.» دو متهم دیگر نیز اتهام همدستی در نزاع منجر به قتل را انکار کردند.قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان برای صدور رای وارد شور شدند.

 

تازه‌ترین تحولاتحوادثرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۴۷۵۴۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر