قتل فجیع نوعروس در مهمانی خانوادگی

وقتی فهمیدم بدون اجازه من به مهمانی رفته اینقدر عصبانی شدم که دیگر کنترل اعمالم دست خودم نبود
هفت صبح| رسیدگی به پرونده قتل خانم افغان 16 سالهای به نام حبیبه از اواسط سال 93 به اعلام از سوی کادر درمان یکی از بیمارستانهای تهران در دستور کار رسیدگی قضایی قرار گرفت.ماموران جنایی خیلی سریع بالای سر جسد حبیبه در سردخانه بیمارستان حاضر شدند و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در همان بررسیهای ابتدایی اصابت ضربات متعدد با جسم تیز و برنده مثل چاقو بر بدن زن جوان را تایید کرد.
همچنین در ادامه مشخص شد که برادر حبیبه نیز هم زمان با این زن جوان هدف حمله با سلاح سرد قرار گرفته و با حال وخیم در همان بیمارستان بستری بود. در حالی که شدت اصابت ضربات وارد شده بر بدن حبیبه عمیقتر بوده و ساعتی پس از انتقال زن جوان به بیمارستان موجب مرگ او شد؛ اما با انجام اقدامات درمانی برادر او معالجه شده و از مرگ نجات پیدا کرد.
قتل در مهمانی
خانواده حبیبه از جمله برادر مضروب او در اولین تحقیقات جنایی ماجرای وقوع درگیری مرگبار را شرح دادند. برادر حبیبه گفت:«شب حادثه در منزل یکی از بستگان نزدیک ما مراسم جشنی بر پا بود که خانواده ما هم به این مراسم دعوت بودند. صاحب مجلس خواهرم و شوهرش را هم دعوت کرده بود اما ساعتی قبل از مهمانی خواهرم در تماس با ما گفت که شوهرم راضی به حضور در مهمانی نیست و از طرفی شب کار است و باید سرکارش برود.
ما به او پیشنهاد دادیم که همراه ما به مهمانی بیاید و در حالی که شوهرش هم در خانه نیست تنها نماند. او ابتدا قبول نکرد و گفت ابراهیم شوهرم، به من گفته حق نداری پایت را از خانه بیرون بگذاری.اما چند دقیقه بعد دوباره با ما تماس گرفت و گفت که دنبالش بروم چون تصمیم خود را برای رفتن به مهمانی خانوادگی گرفته بود.»
این فرد در ادامه گفت: «حدود یک ساعتی از شروع مهمانی گذشته بود که ما صدای عربده کشی و داد و فریاد ابراهیم را از پشت در خانه شنیدیم.صاحبخانه جرئت نمیکرد در را باز کند و در همان حال ابراهیم به همراه یکی از دوستانش محکم به در میکوبیدند و بعد از ایجاد رعب و وحشت خیلی شدید بالاخره در را شکستند.ابراهیم در حالی که یک چاقو در دست داشت به داخل خانه آمد و با عصبانیت به سمت خواهرم حمله کرد.
او پشت سر هم فحاشی میکرد و میگفت مگر نگفتم حق نداری پایت را از خانه بیرون بگذاری. من جلو رفتم تا مانع حمله او به خواهرم شوم اما او بیرحمانه و بدون ذرهای ملاحظه شروع کرد به وارد کردن ضربات چاقو به دست و صورت من. تا حدی زخمی شدم که دیگر توان مقاومت نداشتم و وقتی روی زمین افتادم او سمت خواهرم رفت و با وارد کردن چندین ضربه چاقو خواهرم را هم به شدت مجروح کرد.»
تحقیقات نشان میداده که ابراهیم 17ساله بعد از ارتکاب این جنایت بلافاصله از مرز خارج شده و به افغانستان گریخته است. در همین حال خواهر و برادر جوان به کمک شرکت کنندگان در مهمانی به بیمارستان منتقل شده بودند که بهرغم اقدامات کادر درمان جهت معالجه و درمان حبیبه به کام مرگ فرو رفت.رسیدگی تیم جنایی به این پرونده برای دستگیری ابراهیم همچنان ادامه داشت و با توجه به فراری بودن متهم، پرونده مفتوح مانده بود.
دستگیری قاتل بعد از 10سال
10سال از قتل هولناک جبیبه به دست شوهرش میگذشت و هنوز هیچ ردی از او پیدا نشده بود تا اینکه اواسط سال قبل خانواده حبیبه بار دیگر به پلیس مراجعه کرده و خبر از ورود مجدد ابراهیم به خاک ایران دادند.آنها مدارک و ادله محکم و مستندی ارائه دادند که نشان میداد ابراهیم بعد از وارد شدن به ایران به سمت اصفهان رفته است.
پدر حبیبه در این مورد به ماموران گفته بود:«بعد از اینکه دخترم جلوی چشم خانواده و فامیل فجیعانه به قتل رسید، همه اقوام به حدی ناراحت و متاثر بودند که دلشان میخواست قاتل دخترم به مجازات برسد. برای همین گوش به زنگ بودند تا اینکه چند روز پیش یکی از بستگان بامن تماس گرفت و گفت ابراهیم به ایران برگشته و او را در اصفهان دیدهاند.حتی محل سکونت او را هم شناسایی کردهاند.»
با اطلاعاتی که خانواده حبیبه در اختیار ماموران قرار دادند؛ حکم جلب ابراهیم صادر شد و در اقدامی ضربتی او در اصفهان دستگیر شد.متهم بعد از انتقال به تهران و مواجهه با ماموران پلیس راهی برای فرار از حقیقت پیش روی خود ندید و به قتل همسرش اعتراف کرد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهم پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر حبیبه تقاضای قصاص قاتل فرزندشان را کردند. پدر حبیبه گفت:«متهم دو سال با دختر ما زندگی کرد و در این مدت ما و دخترمان هیچ بدی در حق او نکرده بودیم.اما او ناجوانمردانه جلوی چشمان خودمان دخترمان را کشت و داغ خیلی بزرگی روی قلب ما گذاشت.بعد هم پا به فرار گذاشت و 10سال در حالی برای خودش آزادانه گشت و زندگی کرد که در همه این مدت ما از غم حبیبه میسوختیم.برای همین به هیچ وجه از خون دخترم گذشت نمیکنم و تقاضای قصاص متهم را دارم.»
سپس برادر حبیبه به عنوان یکی دیگر از شاکیان متهم حاضر در دادگاه پشت تریبون رفت و در طرح شکایت خود گفت:«روز قتل خواهرم، ابراهیم ضربات کاری و عمیقی به من وارد کرد که مرگ را به چشمم دیدم و انگار معجزه خدا بود که زنده ماندم.اما مدت زیادی از کار افتادم و هزینه خیلی زیادی بابت معالجه و درمان به من تحمیل شد. بیکاری و مجروحیت شدید مدت زیادی زندگی من را از پا انداخته بود برای همین از متهم شکایت داشته و تقاضای دریافت دیه دارم.»
سپس نوبت به متهم رسید که برای دفاع از خودش پای میز محاکمه برود.او در دفاع از خود گفت:«دو سال بود که با حبیبه زندگی میکردم اما این اواخر چند بار دیده بودم که برای کسی پیامک میفرستد و برای همین به او مشکوک شده بودم. شب حادثه به من گفت میخواهد به مهمانی برود اما چون خودم شب کار بودم به همسرم گفتم حق نداری بدون من جایی بروی. دلیل مخالفتم هم این بود که به همسرم شک کرده بودم.وقتی فهمیدم بدون اجازه من به مهمانی رفته اینقدر عصبانی شدم که دیگر کنترل اعمالم دست خودم نبود.اما بلافاصله از این کار پشیمان شدم چون همسرم را دوست داشتم.حالا هم خیلی بابت این اتفاق پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.