ریکی هاتون؛ مردی که بوکس، فوتبال و قلب هواداران را فتح کرد

ریکی هاتون، قهرمان دو وزن بوکس جهان و محبوبترین ورزشکار بریتانیا، با سبک مبارزه تهاجمی و پیوند عمیق با هوادارانش، تا پایان عمر در قلب فوتبال و بوکس ماندگار شد.
به گزارش هفتصبح ورزشی، ریکی هاتون در کودکی سه چیز میخواست: قهرمان جهان در بوکس شود، از منچستر سیتی حمایت کند و به موسیقی گروه اوسیس گوش دهد. زندگی برای پسر اهل هاید کمی فراتر از این آرزوها پیش رفت.
هیتمن ( لقب ریکی هاتون) در دو وزن قهرمانی جهان را به دست آورد، در خانه باشگاه محبوبش منچستر سیتی به رینگ رفت و با برادران گالاگر دوست صمیمی شد، تا جایی که آنها کمربندهایش را برای یک مبارزه در لاس وگاس به رینگ آوردند. با این حال، اینها تنها بخش کوچکی از داستان یکی از محبوبترین شخصیتهای بوکس بریتانیا را بیان میکند.
هاتون در سال ۱۹۷۸ در استاکپورت متولد شد و فرزند یک نصاب فرش بود و به عنوان نوجوان وارد شغل خانوادگی شد. اما در حالی که در رینگ استاد مهارتهای دست خود بود، در کار با کاردک چندان ماهر نبود و چند حادثه باعث شد پدرش او را به تیم فروش منتقل کند. گرچه هاتون در فروش فرش هم استعداد خاصی نداشت، اما شوخطبعی و داستانگوییاش باعث شد که مردم بریتانیا به او دل ببندند، وقتی که حرفه بوکسش جدی شد.
او ابتدا به طور جدی در باشگاه آماتور بوکس سال وست دستکش به دست کرد و در زیرزمین یک پِب خانوادگی ورزش میکرد. مانند هر بوکسور جوان دیگری، در باشگاههای اجتماعی و پر دود مبارزه کرد و به زودی به عنوان یک استعداد خاص شناخته شد. هاتون که در کودکی در تستهای فوتبال منچستر سیتی هم شرکت کرده بود، با مربی حرفهای بیلی گراهام کار کرد. گراهام و هاتون بارها روی پلههای باشگاه گراهام در سالفورد مینشستند و درباره رفتن به لاس وگاس و نیویورک صحبت میکردند. گراهام به نوجوان لاغر و کمجان اطمینان میداد که روزی طرفداران آمریکایی او را دوست خواهند داشت.
ابتدا، جامعه بوکس بریتانیا شیفته این مبارز پرانرژی و تهاجمی شد که علاقه زیادی به زدن ضربههای جانانه به بدن حریف داشت. مسیر حرفهای هاتون از مرکز تفریحی کینگزوی در ویدنس آغاز شد و به مکانهای باشکوهی مانند گرند گاردن آرنا رسید. تخمین زده میشد ۳۰ هزار نفر برای دیدار او با فلوید میویدر در لاس وگاس حضور پیدا کردند. برای جذب چنین جمعیتی در پایتخت غیررسمی بوکس، باید یک مبارز عالی، سرگرمکننده و شخصیت خارقالعاده بود. هاتون همه این ویژگیها را داشت. با ثبت رکورد بدون شکست، او توانست هواداران باشگاه محبوبش منچستر سیتی را جذب کند و به زودی طرفداران هر دو تیم منچستر او را حمایت کردند.
اگر نگرانی اولیهای درباره توانایی هاتون وجود داشت، ضعف او در اطراف چشمها بود. بریدگیهایی در مبارزات ظاهر میشد که تقریبا به اندازه زخمی که با کاردک به دست خود وارد کرده بود شدید بود. جراحیها به او کمک کردند و با ادامه پیروزیها، عناوین قهرمانی به دست آمد. پیروزی او مقابل ایمون مگی در ۲۰۰۲، وقتی که دوباره از زمین برخاست، ضعف او را نشان داد اما همچنین نشاندهنده شخصیت و اراده او بود. منچستر یک قهرمان داشت. بزرگترین سالن سرپوشیده شهر برای مبارزاتش پر میشد، اما اوج حرفهاش در ۲۰۰۵ با مبارزه با قهرمان سبکوزن لایت-ولتر کستا تسویو رخ داد. هاتون در اوایل صبح به وقت آمریکایی به منظور تلویزیون آمریکا مبارزه کرد و عملکردی افسانهای ارائه داد، نه تنها حریف شماره یک ۱۰ استون را شکست داد بلکه اراده او را چنان شکست که برای راند آخر بیرون نیامد. جشنها روزها و شاید هفتهها ادامه داشت.
آنچه هاتون را از دیگر ورزشکاران متمایز میکرد، جشنهایش با دوستان و هوادارانش بود. شبهای او "پیراهن نه چندان تمیز" به یک روال تبدیل شد و وقتی ستارگان به دیدن او میآمدند، اغلب به جای مکانهای گرانقیمت، به رستورانهای ارزان و محلی میرفتند. رشد هاتون در رینگ ادامه یافت. پس از دفاع از عنوان IBF، به وزن ولتر رفت و کمربند WBA را مقابل لوییس کولاچو در بوستون گرفت و تبدیل به قهرمان دو وزن شد. همه مسیرها به میویدر منتهی میشد و پس از سفر به لاس وگاس و شکست خوزه لوئیس کاستیو، موعد مبارزه با فوقستاره بوکس دنیا رسید. آنهایی که در هفته مبارزه در سین سیتی بودند، روایت میکنند که هزاران هوادار بریتانیایی همه رستورانها را خالی کردند و هواداران پرشور، سالن رستورانها را با شعار «تنها یک ریکی هاتون وجود دارد» پر کردند. وزنکشی پرهیجان بود و هاتون که تا آن زمان ۴۳ مبارزه بدون شکست داشت، باعث شد هوادارانش باور کنند که میتواند شگفتی بزرگی رقم بزند.
اومیویدر را به سختی انداخت اما در راند دهم شکست خورد. این شکست بیشتر از آنچه بسیاری تصور میکردند به او آسیب زد و باعث اختلاف با مربی گراهام شد، که اولین دعوای مالی طولانیمدت بود و بیش از یک دهه طول کشید تا حل شود.هاتون دوباره به مصاف خوان لازکانو در ورزشگاه منچستر رفت و سپس به آمریکا بازگشت تا با پالی مالینیگی مبارزه کند. با این حال، مشکلات او با سلامت روان و اعتیاد شروع شد و بعد از آن با شکست مقابل مانی پاکیائو در ۲۰۰۹ روبهرو شد. هاتون بعدها اعتراف کرد که این شکست، سقوط او را تسریع کرد. افکار خودکشی و اعتیاد برایش سخت بود، اما همچنان پدر مهربان دو فرزندش کمپبل و بعدها میلی و فرن بود. او در ۲۰۱۸ پدربزرگ شد. در ۲۰۱۲، تلاش بازگشت به مبارزات مقابل ویچسلاو سنچنکو با شکست ناک اوت پایان یافت. دوران رینگ او با ۴۵ پیروزی و تنها ۳ شکست، دو شکست آن مقابل بزرگان تمامعیار، به پایان رسید. هاتون بعدها مربی، مدیر و پروموتر موفقی شد و مسیر کوتاه حرفهای پسرش کمپبل و برادرش متیو، قهرمان سابق جهان، را هدایت کرد.
هاتون تا زمان مرگش در سن ۴۶ سالگی در ورزش فعال بود و حتی یک مبارزه بازگشتی برای دبی در دسامبر داشت. هوادارانی که از ابتدا هاتون را دنبال کردند هنوز هم صدای شعارهایی را که در ورزشگاه منچستر آرنا و لاس وگاس طنینانداز شد، به یاد دارند: تنها یک ریکی هاتون وجود دارد و همیشه خواهد بود.