مکس فرشتاپن: پدرم یک راننده بود، این از من یک قهرمان جهان ساخت!

مکس فرشتاپن: ایتالیا، جایگاه من در ردیف نخست!... این تیتر انتخابی گازتا دلواسپرت برای مصاحبه با قهرمان چهار دوره فرمول یک است...
به گزارش هفت ورزشی، مکس فرشتاپن، سوپراستار فرمول یک با روزنامه گازتا دلواسپرت ایتالیا گفتگو کرده است.
این گفتگو را بدون کم و کاست بخوانید؛
«من در کشور شما بزرگ شدم، عاشق پاستا و ساردنیا هستم»؛ این را قهرمان چهار دورهی جهان میگوید، کسی که این آخر هفته دوباره به «مونزای خودش» بازگشت و قهرمان شد: «هواداران، پیست… این یک گرند پری ویژه است.»
مکس فرشتاپن، ۲۷ ساله، رانندهی تیم ردبول، در یازدهمین فصل حضورش در فرمول یک قرار دارد. او تاکنون ۴ عنوان قهرمانی جهان را کسب کرده (همانند پروست و فتل): بالاتر از او تنها شوماخر (۷)، همیلتون (۷) و فانجیو (۵) ایستادهاند.
مونزا برای مکس فرشتاپن معنای زیادی دارد. گرند پری که در کودکی آن را از تلویزیون تماشا میکرد و رؤیای راننده شدن مانند پدرش، یوس، را در سر میپروراند. مسابقهای که در آن، دشمن هوادارانی بود که پیش از هر چیز به فراری میاندیشند. گرند پری که در آن پیروز شد و از بالاترین سکو به پایین نگاه کرد. آخر هفته ایتالیا بیش از هر چیز، مسابقهای برای پیروزی است؛ برای نشان دادن اینکه حتی اگر اهمیت ندهد بهترین رانندهی این فرمول یک پرطرفدار لقب بگیرد، بیشک نمادی از آن است. چون با ردبول خود چهار بار قهرمان جهان شده و در پیست نیز همانند هیچکس تفاوت میآفریند. یا دستکم تلاش میکند.
مکس، نخستین خاطرهات از مونزا چیست؟
«تماشای آن از تلویزیون، در کودکی. مونزا پر از تاریخ است: جایی که پیست در آن قرار دارد، پارک اطرافش. واقعاً زیباست. حالا که خودم آنجا مسابقه دادهام، همیشه از دیدن هوادارانی که میکوشند به پارک برسند و پیست را ببینند لذت میبرم. همیشه احساسات فراوانی پیرامون این مسابقه وجود دارد.»
بهترین لحظهات از یک گرند پری در اینجا؟
«پیروزی، ایستادن بر سکوی نخست. پیستی بسیار متفاوت و ویژه است، زیرا باید بدانید که ماشین در آن بسیار تکان میخورد. از تغییرات اخیر که برای افزایش چسبندگی دادهاند خوشم میآید، کاری که برای همه مثبت است. اما واقعاً مونزا را دوست دارم. هواداران را هم بسیار دوست دارم، شور و شوق برای اتومبیلرانی در ایتالیا عظیم است و همین باعث میشود مسابقه دادن در آنجا همیشه زیبا باشد.»
اگر میتوانستی چیزی را در پیست تغییر دهی، چه بود و چرا؟
«اندکی به شانههای پیست در دو شیکان نخست رسیدگی میکردم، تا بشود با یک فرمول یک روی آنها رفت. پیست را بهطور کلی دوست دارم، اما فکر میکنم دو شیکان اول برای جذابتر شدن، نیازمند شانههایی مانند سال ۲۰۰۸ هستند که راحتتر میشد از روی آنها گذشت.»
برای هواداران ایتالیایی تو اغلب دشمن بودهای.
«بدیهی است وقتی برای فراری نمیرانی و فراریها را شکست میدهی، آنها با تو مشکل دارند. اما طبیعی است، هیچوقت چیزی به دل نگرفتم. آنقدر زمان در ایتالیا گذراندهام، در رقابتهای کارتینگ، که همیشه برایم جایگاه ویژهای خواهد داشت.»
در ایمولا، وقتی ماه مه امسال پیروز شدی، آیا چیزی برایت تغییر کرده بود؟
«هواداران نامم را فریاد میزدند، دیدن آن واقعاً زیبا بود.»
بیشتر از هر چیز چه چیزی را در ایتالیا میپسندی؟
«تقریباً در آنجا بزرگ شدم. با کارت مسابقه میدادم، با تیمهای ایتالیایی کار میکردم، بهویژه با CRG و مالک آن، جانکارلو تینینی. خاطرات بسیاری دارم، بهویژه از غذا. در سراسر کشور سفر کردهام: پیستهای گوناگون و مناطق متفاوت را دیدهام. واقعاً باورنکردنی است.»
آیا قوانین آشپزی ایتالیایی را هم یاد گرفتهای، مثلاً اینکه پیتزا نباید آناناس داشته باشد؟
«قطعاً.» (با خنده)
غذای مورد علاقهات؟
«هر غذایی که شامل پاستا باشد. بهتر است خانگی باشد، با یک دستور خانوادگی. آشپزی ایتالیایی بیتردید محبوبترینِ من است.»
بهعنوان راننده و سفیر برند تگ هویر، حتماً یاد گرفتهای زمان را مدیریت کنی: رابطهات با زمان خارج از مسابقات چگونه است؟
«دوست دارم استراحت کنم، اما از تأخیر متنفرم. مدیریت زمان مهم است، اما در عین حال به کمی آرامش نیاز دارم، مخصوصاً با تقویم فشرده و دشواری که داریم و پروازهای طولانی که شرایط را پیچیدهتر میکند. گاهی فقط باید دوشاخه را از پریز بکشی.»
تو علاقهمند به مسابقات شبیهسازی (سیمریسینگ) هستی: چرا؟
«دو دلیل دارد. اول اینکه میتوانم با ماشینهای دیگر هم برانم، دوم اینکه تیم خودم را دارم که در آن تلاش میکنیم استعدادهای جوان را رشد دهیم: هدف این است که آنها را از همان جوانی پیدا کرده و به رانندگانی بهتر تبدیل کنیم تا برای تیم تو پیروز شوند. حتی آنها را در تیم GT3 قرار دادم، جایی که یک رانندهی شبیهساز پشت فرمان نشست: سال گذشته در اسپا در دستهی خودمان قهرمان شدیم ودر جایگاه کلی نهم شدیم. برایم لحظهای ویژه بود، دیدن اینکه یک رانندهی شبیهساز در دنیای واقعی هم نتیجه میگیرد. میخواهم این مسیر را ادامه دهم، استعدادهای مجازی بیشتری بیابم که آمادهی نشستن پشت یک ماشین واقعی باشند: این یکی از اهداف من است.»
سرگرمیهای دیگر؟
«دوست دارم پدل بازی کنم، چیزی که واقعاً از آن لذت میبرم و کاملاً دور از دنیای مسابقات است.»
در میان همهی اینها، زمانی هم برای خودت پیدا میکنی؟
«کمی، بله. سعی میکنم وقتی امکانش هست این کار را بکنم، هرچند بعضی هفتهها بسیار دشوارتر از دیگر هفتهها هستند. اگر بتوانم انتخاب کنم، دوست دارم زمان بیشتری با خانوادهام بگذرانم، اما شرایط همین است.»
راستی دربارهی خانواده، چند ماهی است پدر شدهای: این موضوع در تو تغییری ایجاد کرده است؟
«نه چندان، چون همسرم پیشتر یک دختر داشت و در سالهای اخیر همیشه کودکانی اطرافم بودهاند. برای من پدر شدن تغییر آسانی بود، هرچند دیدن رشد دخترم و تعامل بیشترش، انگیزهی دیگری برای بازگشت به خانه و لذت بردن از زمانی با خانواده است.»
جایگاه آرمانیات برای تعطیلات؟
«ایتالیا را دوست دارم، بهویژه ساردینیا. حتی در زمستان هم، جایی عالی برای استراحت است.»
فرمول یک در سالهای اخیر محبوبیت بسیاری یافته و تو از چهرههای اصلی آن بودهای: این افزایش شهرت چه تغییری در زندگیات داده است؟
«بدیهی است بیشتر شناخته میشوم، اما این هرگز چیزی نبود که برایم اهمیت داشته باشد: مهمترین چیز همچنان کارم در پیست است. من عاشق پیروزیام، عاشق شکست دادن رقبا. اینکه شناخته شوی یا نه، چیزی را تغییر نمیدهد.»
سلامت روان ورزشکاران این روزها بسیار مورد بحث است: آیا تاکنون لحظهای بوده که مسابقه دادن در فرمول یک برایت خوشایند نباشد؟
«نه، هیچوقت لحظهای نداشتم که از مسابقه خوشم نیاید. اما تقویم دشواری داریم و فکر میکنم مهم است خودت را با دوستان واقعی و خوب احاطه کنی تا وقتی مسابقه نداری و زمان آزادی داری با آنها بگذرانی. چند دوست خوب دارم، اما پیدا کردن تعادل مناسب همیشه سخت است.»
تو مدافع عنوان قهرمانی هستی، کسی که همه میخواهند شکستش دهند…
«فکر میکنم طبیعی است، همه موافقند. بدیهی است هرکس در پیست میکوشد تو را شکست دهد. اما این درست است: بخشی از ورزش است.»
اینکه فرزند یک راننده بودی، چقدر بر رؤیایت برای قهرمانی جهان اثر گذاشت؟
«مسلما تأثیر داشته. بخش مهمی از آن بود که ببینم پدرم چقدر این رؤیا را دنبال میکرد: مهم نیست دیگران چقدر حمایتت میکنند، مهم این است که خودت چقدر ایمان داری و چقدر میخواهی موفق شوی، و آمادهای هر کاری برای رسیدن به آن بکنی.»
تو موفق شدی. چه چیزی تفاوت را رقم زد؟
«اینکه هرگز راضی نشدم. هیچوقت فکر نکردم به اندازه کافی خوب هستم، همیشه خواستم سختتر کار کنم. مطمئناً باید کمی استعداد داشته باشی، اما استعداد بهتنهایی کافی نیست برای رسیدن به قله: کار و ارادهی بیپایان لازم است تا قویتر شوی.»
بیشترین چیزی که تو را هیجانزده میکند چیست؟
«پیروزیها، و این مهمترین چیز است. در پیست لذت میبرم، از کار لذت میبرم، اما بدون شک ادامهی پیروزی برایم لذتبخش است. اگر روزی کارنامهام بسته شود، با رضایت خواهم بود از آنچه انجام دادهام.»
۴ قهرمانی جهان: آیا خودت را میان بهترینها میدانی؟
مهم نیست در جمع بهترینها حسابم کنند یا نه. تنها لذتی که از رقابت می برم مهم است.