استقلال محل ریکاوری دو ساله یا استارت برای قهرمانی؟

استقلال و خریدهایی که بیشتر شبیه قمارند تا تقویت تیم...
به گزارش هفت صبح ورزشی، وقتی تاجرنیا با اعتماد بهنفس اعلام کرد استقلال قویترین اسکواد و بهترین خریدهای فصل را دارد، بسیاری از هواداران به آینده امیدوار شدند.
اما هرچه روزهای تمرین می گذشت و اخبار دقیقتر از وضعیت بازیکنان تازهوارد به گوش می رسید، این تصویر براق به تدریج ترک برداشت. چیزی که روی کاغذ بهعنوان تیمی بیرقیب ترسیم شده بود، در واقعیت پر است از بازیکنان نیمهآماده، مصدوم و پرهزینه؛ سرمایهگذاریهایی که بیش از آنکه قدرت بیاورند، دردسر و نگرانی به همراه دارند.
ماشاریپوف اولین مثال روشن است؛ بازیکنی که از همان روز اول فصل جدبد با مصدومیت وارد تهران شد و هنوز درگیر تصمیمگیری بین جراحی یا ادامه درمان است. استقلال اما با قراردادی دو ساله او را بسته و طبق مفاد آن مجبور است حتی اگر دو فصل کامل بیرون بماند، حقوق کلانش را تمام و کمال پرداخت کند.
داستان اشورماتف هم تفاوتی ندارد؛ مدافعی که با امیدهای بزرگ جذب شد اما همان ابتدا با مصدومیت و تردید درباره توان بازگشت سریع و قوی روبهروست. به زبان ساده، استقلال به جای خرید سلاح آماده برای جنگ، چندین قبضه اسلحه معیوب تحویل گرفته است.
در ماجرای نازون مهاجم، ماجرا حتی عجیبتر است. او با اضافهوزنی آشکار و فاصله زیاد تا آمادگی مسابقه معرفی شد. استقلال اما برای چنین بازیکنی بیش از ۵۰۰ هزار دلار یا به روایتی چیزی نزدیک به یک میلیون دلار، هزینه کرده است. در فوتبال حرفهای خریدهای سنگین برای تیمهای بزرگ به معنای پاسخ فوری و تضمینی است؛ اما در استقلال این خریدها بیشتر شبیه پروژههای زمانبر و پرریسکی هستند که هیچ تضمینی برای نتیجه ندارند.
جنپو نیز به همان سرنوشت دچار شد. خرید ۱.۴ میلیون یورویی که با سر و صدای فراوان معرفی شد، اما خبرها حکایت از آن دارد که او هم نیازمند هفتهها تمرین است تا شاید به سطح مسابقه برسد. این سناریو همان چیزی است که هواداران فصل گذشته با مسعود جوما و کاکوتا تجربه کردند؛ بازیکنانی پرهزینه که آمدند، اما چیزی جز ناامیدی باقی نگذاشتند.
این روزها استقلال نه «قویترین اسکواد» بلکه پرهزینهترین مجموعهای از علامت سؤالهاست. قراردادهایی که بیشتر بوی ریسک میدهند تا مدیریت حرفهای... هوادار استقلال انتظار دارد پولهای کلان باشگاه صرف آوردن راهحل فوری شود، نه خریدهایی که ماهها زمان میبرد تا به شرایط ایدهآل برسند—آن هم اگر اصلاً برسند.
اگر این روند ادامه پیدا کند، همان وعدههای پرزرقوبرق تاجرنیا بهزودی به طنزی تلخ تبدیل خواهد شد: تیمی که بهجای رقابت در سطح قهرمانی، پول، وقت و انرژیاش را صرف آمادهسازی بازیکنان نیمهجان میکند. استقلال امروز در یک آزمون جدی است؛ یا باید سیاست نقلوانتقالاتیاش را اصلاح کند، یا باید بپذیرد که هزینههای سنگینش فقط روی کاغذ «بهترین» بودهاند و در زمین چیزی جز سایهای از امید کاذب باقی نمانده است، فاجعه بزرگتر اینجاست که تمام این بازیکنان نا آماده قرارداد های سنگین دو ساله دارند و باید تا دو فصل این بار سنگین را تحمل کنند.