خاطرات خط حمله نسل طلایی فوتبال ایران

درگذشت داریوش مصطفوی به معنای مرگ بخشی از خاطرات و تاریخ فوتبال ایران از دهه 40 تا امروز است
هفت صبح| حسین کلانی ستاره پرسپولیس و تیم ملی ایران در دهههای چهل و پنجاه از باقیمانده نسل قدیمیهایی است که توانست برای فوتبال ایران افتخارات بزرگی بهدست بیاورند. داریوش مصطفوی نیز یکی از همان نسل است. او متولد شهریور 1323 بود. در حالیکه حسین کلانی در بهمن همین سال بهدنیا آمده است. بااینحال مصطفوی هرچند در عرصه فوتبال هم ستارهای مطرح بود اما بیشتر فعالیت و موفقیتش به دوران مدیریتش بازمیگردد.
او بهواسطه حضور طولانی و مستمر در عرصه مدیریت نسبت به همنسلانش بیشتر در معرض توجه و دید رسانهها و عموم قرار داشته است. هواداران قدیمیتر او را شاید بیشتر به خاطر دوران حضورش در فدراسیون فوتبال در فاصله بازیهای آسیایی 1990 پکن و سپس جامجهانی 1998 بهیاد بیاورند. تیم ملی ایران با وجود سختیها و مشکلاتی که داشت، به جام جهانی رفت اما مصطفوی قبل از آن برکنار شد:
«رئیسجمهور من را برکنار کرد تا دوستش صفاییفراهانی رئیس فدراسیون شود.» هرچند دوران صفایی فراهانی نیز تبدیل به یکی از بهترین ادوار فوتبال ایران از منظر مدیریت شد. با اینوجود داریوش مصطفوی نامی است که نمیتوان از فوتبال ایران جدایش کرد. مردی که طی حدود 4 دهه همواره یکی از چهرههای مدیریتی و تاثیرگذار فوتبال ایران بوده است.
حسین کلانی مهاجم سابق تیم ملی ایران و ستاره قدیمی خط حمله پرسپولیس هرچند کم اما سابقه بازی در کنار داریوش مصطفوی را بهعنوان بازیکن دارد. مصطفوی اما در سال 1349 که بازیکنان پرسپولیس بعد از حضور در پیکان، دستهجمعی به تیم سابقشان بازگشتند یکی از نیروهای بخش تهاجمی سرخها بود. او البته بعد از شش سال حضور در تاج رقیب اصلی پرسپولیس به این تیم میپیوست.
حسین کلانی در گفتوگو با «هفتصبح» با اشاره به حضور مصطفوی در پرسپولیس گفت: «متاسفانه من مدت زیادی با ایشان نبودم. شانسی که داشتم این بود که من و آقای مصطفوی همدانشگاهی بودیم.» حسین کلانی در سالهای اواخر دهه 40 تا اوایل 50 در دانشگاه تهران در رشته معماری و مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکرد. خودش در اینباره گفت: «آقای مصطفوی در دانشکده علوم بودند و من دانشکده معماری... دو سه سال همدانشگاهی بودند و بعد ایشان گویا برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتند.»
مصطفوی در حالی به پرسپولیس پیوست که سابقه پوشیدن پیراهن تاج را به مدت چند فصل در کارنامهاش داشت و البته یک بازیکن مطرح تیمملی هم بود: «وقتی ما از پیکان دوباره به پرسپولیس برگشتیم همان زمان مرحوم مصطفوی هم به ما پیوستند. او یکی از بهترین بازیکنان ایران بود. در تیم ملی و تاج و پرسپولیس بازی میکرد و یکی از بهترینهای تیم ما بود.»
و البته همانطور که همه میدانند، او یکی از شاگردان حسین فکری سرمربی قدیمی فوتبال ایران بود: «آقای فکری آن زمان سرمربی پرسپولیس بودند و آقای مصطفوی از شاگردان مورد علاقه آقای فکری بود. از همان زمان خیلی مدیر بود و بعدها هم در مدیریت خدمات زیادی داشت.»
مصطفوی هرچند در اوایل 30 سالگی فوتبال را کنار گذاشت اما نسبتا زود وارد عرصه مدیریت شد. در دو مقطع دبیر فدراسیون فوتبال و یک بار هم ریاست این فدراسیون را بهعهده داشت. آن هم در یکی از بهیادماندنیترین ادوار فوتبال ایران. روزهایی که تیم ملی ایران تبدیل به جذابترین علاقه مشترک جامعه شده و آن بازی رویایی در سیدنی برابر استرالیا رقم خورد. کلانی در این باره گفت:«متاسفانه بعد از آن من ایران نبودم و این همزمان شد با دوران ریاست و مدیریت ایشان در فدراسیون فوتبال.»
بااینحال مصطفوی قبل از آنکه یک مدیر باشد، یک بازیکن فوتبال و اولین یاغی رسمی جدال سرخابیهای پایتخت بود. هرچند این موضوع هرگز به اندازه یاغیهای دورانی که او رئیس فدراسیون فوتبال جنجالی نشد. حسین کلانی درباره انتقال مصطفوی از تاج به پرسپولیس هم گفت: «آن موقع اصلا ما در چنین مسائلی نه دخالت میکردیم و نه اجازه دخالت میدادیم. تا جایی که من یاد دارم، هواداران هم مشکلی نداشتند و جنجال خاصی اتفاق نیفتاد. داریوش مصطفوی بازیکن خوب و باشخصیتی بود.»
مهاجم سابق پرسپولیس و تیم ملی در ادامه افزود: «آقای مصطفوی فوقالعاده بود. دوست بسیار خوبی بود. یادم هست که در بخش تهاجمی بازی میکرد. بیشتر گوش چپ و راست بازی میکرد. خدا رحتمش کند. خدمات زیادی نه به فوتبال که به ورزش ایران کرد. متاسفانه آدمهای خوب زودتر میروند. حیف شد واقعا. خیلی رفیقباز بود و به دوستانش کمک میکرد.»
حسین کلانی در سال 1401 به دلیل عارضه بیماری در بیمارستان بستری شد و آنطور که خودش میگوید، بعد از آن کمی بهیادآوری همه جزئیات خاطرات گذشته برایش دشوار است. با این حال او حسین کلانی است و هنوز تاریخ زنده فوتبال ایران و پرسپولیس است:« با بچههای قدیمی دور هم جمع میشویم اما متاسفانه خبر درگذشت آقای مصطفوی خبر تلخی بود. حیف شد واقعا.»