بازگشت از خاک، انتقام روی چمن

یانیک سینر، مرد شماره یک تنیس جهان، با غلبه بر کارلوس آلکاراز در چهار ست، قهرمان ویمبلدون ۲۰۲۵ شد و نخستین جام این تورنمنت باشکوه را به خانه برد
هفت صبح| تنها پنج هفته پس از آنکه یانیک سینر در فینال رولانگاروس مغلوب رقیب اسپانیاییاش شد، دراماتیکترین و باشکوهترین پاسخ ممکن را روی چمنهای مقدس ویمبلدون داد. او اینبار در دیداری سرشار از ضربات بینقص، اعصاب آهنین و بازیای مهارناپذیر، آلکاراز را با نتایج ۴-۶، ۶-۴، ۶-۴ و ۶-۴ شکست داد و اولین قهرمانی خود در ویمبلدون و چهارمین عنوان گرنداسلم دوران حرفهایاش را جشن گرفت. این مسابقه نهفقط انتقام یک شکست بود، بلکه اثباتی بر بلوغ و تکامل تنیسور ایتالیایی محسوب میشد؛ او حالا با تسلط بر دو سطح خاک و چمن، بیش از هر زمان دیگری به «مرد همه زمینها» شبیه شده است.
شروع بازی اما برای سینر آرام نبود. در نخستین حضورش در فینال ویمبلدون، فشار فضا و خاطره شکست پاریس او را درگیر کرده بود. آلکاراز با سرویسهای دقیق و بازی تهاجمی زودتر وارد جریان مسابقه شد و ست اول را ظرف ۴۵ دقیقه به نفع خود پایان داد. ست اول به طور کامل در دستان تنیسور اسپانیایی بود؛ او با سبک سرویس-ولی و اجرای ضربات سریع و هوشمندانه، حریف را غافلگیر کرد.
در مقابل، سینر لحظاتی بهنظر میرسید که زیر بار فشار تماشاگران و عظمت صحنه متزلزل شده؛ اما هر چه بازی پیش رفت، اعتماد به نفسش بازگشت. در ست دوم، سینر بازگشتی چشمگیر داشت. آرام و بیهیاهو اما مرگبار. او با تغییر ریتم سرویسهایش و ارسال ضربات پیچیده، ماشین همواره پرشتاب آلکاراز را متوقف کرد. ست سوم، اوج هنر دو غول نسل جدید تنیس جهان بود: آسها با غرش کر کننده، شاتهای ظریف، پوشش میخکوبکننده زمین و حتی یک ضربه «توئینر» نمایشی.
این ست به یک نمایش تکنیکی و فیزیکی تمامعیار تبدیل شد؛ هر دو بازیکن از تمام سلاحهایشان استفاده کردند و بارها صدای تشویق ایستاده تماشاگران را بلند کردند. اما لحظه تعیینکننده، لغزش بسیار جزئی آلکاراز در گیم هشتم بود؛ جاییکه سینر با چابکی و جسارت، فرصت را شکار کرد و ضربه را فرود آورد. در ست چهارم، قهرمان ایتالیایی دیگر توقفناپذیر بود. او سرویس آلکاراز را در گیم سوم شکست و پس از آن، بازی را تحت کنترل کامل گرفت.
تماشاگران که بیشترشان با آلکاراز بودند، از جمله پادشاه فیلیپ اسپانیا هم نتوانستند انرژی لازم برای بازگشت دوباره قهرمان دورههای پیش را فراهم کنند.سینر با آرامشی مرموز، بازی را نقطهبهنقطه جلو برد؛ او شبیه رهبر ارکستری بود که هر حرکتش با دقت تنظیم شده بود. در لحظه پایانی، با یک سرویس بینقص و ضربهای بیرحمانه، بازی را به پایان رساند و دستانش را به سوی آسمان برد؛ آرام، بیانفجار اما سرشار از معنا. این نخستین قهرمانی یک مرد ایتالیایی در ویمبلدون بود.
سینر با بغضی فروخورده گفت: «هیچوقت فکر نمیکردم روزی در این موقعیت باشم. وقتی کودکی از کوههای ایتالیا بودم، ویمبلدون فقط یک رویا بود… حالا انگار در رؤیای درون یک رؤیا زندگی میکنم.» او در همان لحظه به یاد شکست تلخش در پاریس افتاد؛ شکستی که حالا دیگر به انگیزهای برای اوج گرفتن تبدیل شده بود. سینر با فروتنی درباره این مسیر گفت که «سختیها آموزگار واقعیاند» و نشان داد که پشت چهره خونسردش، روحیهای بیوقفه در کار است.
شاید بزرگترین میراث این فینال نه جام طلایی، بلکه تثبیت یک رقابت ورزشی بزرگ باشد؛ نبردی میان سینر خونسرد و آلکاراز پرشور که حالا هفت فینال گرنداسلم گذشته را میان خود تقسیم کردهاند. این دو بازیکن نماد نسلی تازهاند؛ نهفقط از نظر سن، بلکه از نظر سبک بازی، روحیه و جاهطلبی. بهسختی میتوان تصور کرد کسی جز این دو، فاتح اوپن آمریکا در شهریور پیشرو باشد. رقابت آنها حالا فراتر از دو نام شده؛ به پویشی در تنیس جهانی بدل شده که میتواند نسل جدیدی از تماشاگران را شیفته این ورزش کند.