کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۷۶۷۳
تاریخ خبر:
در ایران مسابقه نمی‌دهم؛ جنجال سهمیه واردات موتور

پرچمدار زنان موتورسوار | گفت‌و‌گو با بهناز شفیعی اولین موتورسوار حرفه‌ای زنان در ایران

پرچمدار زنان موتورسوار | گفت‌و‌گو با بهناز شفیعی اولین موتورسوار حرفه‌ای زنان در ایران

‌به خاطر تصادف در جاده چالوس، چهار روز در کما بودم

امید ذاکری‌نیا دبیر گروه ورزش

هفت صبح| بهناز شفیعی را می‌توان اولین زن موتورسوار حرفه‌ای ایران دانست. او قهرمان موتورکراس ایران و به گفته مجله MIC‌ یکی از هشت زن قدرتمند جهان در سال 2015 است. متولد سال 1368 در شهر کرج و از 15 سالگی به‌طور جدی موتورسواری را شروع کرد. در 25 سالگی شغلش که مدیریت امورمالی یک شرکت بازرگانی بود رها کرد و به‌طور حرفه‌ای به موتورسواری پرداخت. در سال 94 به‌عنوان اولین زن موتورسوار وارد پیست موتورسواری آزادی شد و در همان سال در فستیوال جهانی زنان موتورسوار در ایتالیا، به‌عنوان بایکر برتر انتخاب شد. 

steptodown.com311217

شفیعی در سال 2016 یکی از پرچمداران المپیک زمستانی بود.  او از نیمه دهه 90 هجری شمسی یکی از چهره‌های مطرح ورزش زنان ایران بوده و حتی پایش به دنیای سینما هم کشیده شد. هرچند او بار اول بدل نیکی کریمی در «آذر» بود اما این‌روزها در تلاش است تا فیلم زندگینامه خودش را بسازد. فیلمی که آنطور که خودش می‌گوید نه داستانی غم‌انگیز و اشک‌آور که فیلمی پرهیجان و انگیزه‌بخش است؛ داستانی که قرار است الهام‌بخش دختران جوان باشد.

 

 می‌خواهم فیلم بسازم

این روزها خیلی ‌‌تمرین می‌کنم. بیشتر دنبال این هستم فیلمی که براساس داستان زندگی‌‌ام بوده را بسازم؛ داستانی که باعث شد تا این موفقیت و رزومه را داشته باشم. ‌ می‌خواهم آن ‌را بسازم تا الهام‌بخش باشم برای زنان و دختران این کشور‌ و نه فقط دختران که مردان... در محدودیت‌ها انگیزه‌شان را از دست ندهند و بتوانند خودشان را مدیریت کنند.

2 (2)

بدانند در بدترین شرایط هم می‌تواند بهترین اتفاقات ‌‌بیفتد. با خیلی‌ها در ارتباط با فیلم صحبت کردم. خیلی دلم نمی‌خواهد که بازش کنم. اما دنبال یک گروهی هستم. داستان را با کمک دوستانم نوشتم و دنبال گروه بهتری هستم. فیلم به آن معنا قرار نیست اکشن باشد. بیشتر هدفم روایت داستان خودم هست تا اکشنی که مخاطب را به وجد بیاورد. می‌خواهم آن پیامی که در زندگی‌‌ام به آن رسیدم را به مردم بدهم. خودم هم نقش خودم را بازی می‌کنم. دوست دارم کتاب داستان زندگی‌‌ام را منتشر کنم. الان روی دور افتادم و می‌خواهم این کارها را انجام بدهم.

 

دختران موتورسوار 

خوشحال می‌شوم دختران موتورسوار را در خیابان می‌بینم چون کاری که یک زمانی سخت و غیرممکن بود و شاید اصلا کسی به آن فکر نمی‌کرد الان خیلی عادی شده است. آن زمان نه رسانه‌ای به آن می‌پرداخت و نه کسی بود که الهام بخش بقیه باشد که تلنگری به ذهن دیگران بخورد که به این کار علاقه‌مند شوند. اما حالا به‌راحتی انجام می‌شود. خوشحالم راهی که سختی‌اش را به جان خریدم الان برای زنان کشورم هموار شده است.

 

موانع بزرگ

موانع برسر راه من خیلی زیاد بودند. زن بودن خودش بزرگترین مانع بود. این رشته اصلا در ایران هنوز بنیان‌گذاری نشده بود. فدراسیون به خانم‌ها نه مجوز و نه اجازه کار می‌داد. من خودم در دشت و کوه سوار موتور می‌شدم. صبر می‌کردم تا ساعت 9 شب و تاریک بشود و بعد با تیپ پسرانه می‌رفتم که بتوانم با دردسرکمتری تمرین کنم. یادم هست باید برای مسابقات که در آمریکا بود آماده می‌شدم و تمرین می‌کردم، به جاده چالوس می‌رفتم که شبیه پیست موتورسواری باشد.

2 (7)

ما نیاز به جاده دولاین، آسفالت خوب و ایمنی کامل داریم. یادم هست در جاده چالوس دوازده شب کامیون از مقابل آمد و برای اینکه تصادف نکنم موتور را خواباندم و ازسمت دیگر رفتم توی دره. چهار روز در کما بودم. یک تنه با همه سختی‌ها می‌جنگیدم تا به خواسته‌ام برسم. هیچ چیزی نمی‌توانست جلودارم باشد. خوشحالم که توانستم این کار را بکنم و خداراشکر موفقیتم رسانه‌ای شد. خیلی‌ها به آن پرداختند و فعالیت‌های بین‌المللی زیادی انجام دادم و باعث شد مردم ایران و جهان ببینند و بشنوند و انگیزه بگیرند. 

 

موتورسواری رشته‌ای پرهزینه

با این وضعیت اقتصادی در این رشته پرهزینه کار کردن غیرممکن است. موتورسواری ورزشی است که برای شروع باید حداقل یک میلیاردتومان داشت باشید. رشته بسیار پرهزینه‌ای است؛ لباس‌ها و لوازم گران... این در شرایطی است که با یک موتور 600 تا 700 میلیونی هم که شروع بکنید، چون خود من یک موتور چهارسیلندر کاوازاکی سوار می‌شوم که یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان قیمتش است.

2 (6)

داخل پیست باید لوازمش را کلا دربیاورید و 300، 400 میلیون لوازم  از لاستیک و قطعات داخلی روی آن نصب کنید و این در حالی است که هر یک ماه، 45 روز باید این وسایل را تعویض کنید. چیزهایی مثل هواکش و شمع و لنت و باتری و سوخت.... استهلاکش خیلی بالاست. لباس‌ها خیلی گران است. زمانی دوست داشتم این ورزش را در ایران راه‌اندازی کنم و خیلی اینها را به جان خریدم و از جیب هزینه کردم. تا امروز که برگشتی نداشته است، نهایتا 500 هزارتومان تخفیف خرید از فلان فروشگاه...! که خجالت‌آور است.

 

مشکلات زن بودن

خانم‌ها پوشش خبری‌شان خیلی کم است. در تلویزیون پوشش داده نمی‌شود. اجازه حضور تماشاچی در ورزشگاه را نداریم. خیلی محدود است. همین چهار پنج نفری که یاد گرفتند هم دورهم با هم مسابقه می‌دهند و مقام می‌گیرند و می‌روند. برد خبری ندارد. اسپانسر نمی‌توانند جذب کنند. هرچه هست با هزینه‌های شخصی خودشان است.

 

من خودم عمده فعالیتم بین‌المللی است. پاییز سال 1403 باید برای مسابقات به دبی می‌رفتم. هرسال فعالیت بین‌المللی انجام می‌دهم. 1401 رکورد دور اروپا را با موتور زدم. سال‌های قبل هم مشعل داری المپیک و کارهایی از این دست را انجام دادم. پارسال می‌خواستم بروم دبی اولین مسابقه زنان مسلمان جهان را برگزار کنم که برنامه‌ای به بازمانده ساخته شد. دوماه در این مسابقه بودم و نتوانستم به این برنامه برسم اما سال بعد امیدوارم که حضور داشته باشم.

2 (4)

الهام بخش بوده‌ام

یادم است که سال 3-92 که اخبار من در دنیا پیچیده بود، زن‌ها در عربستان حتی اجازه نداشتند روی صندلی شاگرد بنشینند. اجازه رانندگی هم نداشتند. همان زمان بعد از اینکه اخبار من در دنیا پیچید، یادم هست عکس من را در روزنامه زدند که الهام بخش زنان عربستان بوده‌ام. زنان آن‌جا بلند شدند و توانستند گواهینامه رانندگی بگیرند.

 

و الان ببینید که چه پیشرفتی داشته‌اند. آنها از ما خیلی در ورزش زنان عقب‌تر بودند اما در زمان خیلی کم دارند خودشان را به سطح جهانی می‌رسانند. همیشه یک نفر باید جاده را صاف کند. همیشه هرکاری یک فدایی دارد اما نام اولین‌ها همیشه می‌ماند. همین‌که زحماتی که کشیدیم ثمربخش بوده برایم باارزش است. زنان ما شجاع هستند و دارند پیشرفت می‌کنند. وقتی این صحنه‌ها را می‌بینم، می‌گویم:«آخیش». 

 

 در ایران مسابقه نمی‌دهم

دررابطه با فعالیت داخلی ترجیح می‌دهم توی پیست‌های داخلی سوار نشوم. هیچ پیست استاندارد و ایمنی نداریم. پیست‌ها ایمن نیستند. این اتفاقی که در پیست آزادی (برای حمیدرضا درجاتی عکاس با تجربه ورزشی) افتاد، به خاطر ناایمن بودن پیست بود. هیچ جای دنیا نمی‌بینید عکاس اینقدر کم با ماشین و موتور فاصله داشته باشد.

 

یا فاصله زیاد است یا جایگاه ویژه‌ای که ارتفاع دارد و می‌توانند عکاسی کنند. هیچ‌کسی اینقدر به ماشین‌ها نزدیک نمی‌شود. متاسفانه ایمنی نداریم و چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. حتی پیست را جارو و تمیز نمی‌کنند. روغن یا وسایلی که ریخته می‌شود از روی پیست جمع نمی‌شود. همین چند روز پیش در مسابقات جهانی به خاطر اینکه روی زمین روغن ریخته بود مسابقه را نگه داشتند و پیست را تمیز کردند و بعد اجازه مسابقه را دادند. پیست‌های ما پر از چاله و چوله و خطرناک است.

 

مسئولان رزومه می‌سازند

برای ما این چیزها مهم نیست. رئیس فدراسیون می‌گوید: «ما فقط رزومه خودمان را تکمیل کنیم.» تمام کسانی که برای مسابقات می‌روند  از آخر اول می‌شوند و بعضی حتی نمی‌توانند از خط پایان بگذرانند. این کارها و جمع کردن رزومه و آمارفقط برای خودنمایی است. خودشان با هواپیما می‌روند و هرکدام نفری یک اتاق در هتل 5 ستاره می‌گیرند اما ورزشکاری که باید تنش سلامت باشد و خسته نشود و با فرست کلاس برود، با اتوبوس می‌فرستند.

 

مسابقات در ایران فقط برای خودنمایی مسئولان است و من ترجیح می‌دهم در چنین مسابقاتی حضور نداشته باشم. همین که راه را باز کردم و دوستان دیگر می‌توانند در این مسیر باشند، از خودم راضی هستم. پیشنهادم این است که همان بودجه اعزام را خرج استانداردسازی و تجهیزات کنند. مربی خوب از خارج بیاورند تا سطح‌مان را بالاتر بیاوریم. وقتی پیستمان استاندارد نیست چطور اعزام جهانی داریم.

 

می‌دانید آخرین نفر چگونه برای کاپ آسیا انتخاب شد؟ چهارتا مانع گذاشتند و آن‌ها را تکی تکی فرستادند داخل پیست، هرکسی کمترین تایم را داشت اعزام شد. نه مسابقه و نه رقابتی در کار بوده و نه طرف تجربه حضور در مسابقات جهانی را داشته است. وضعیت مسابقات داخلی ما است. این پول‌ها را صرف درست کردن پیست و آوردن مربی خوب کنیم. متاسفانه در این رشته آدم دل‌سوزی نداریم و همه به فکر منافع خودشان هستند.

 

سهمیه واردات موتور

من به‌عنوان قهرمان موتورسواری آیا باید سهمیه واردات موتور داشته باشم؟ خیلی زحمت کشیدند و  حتی یک سهمیه هم تا به‌حال ندیدم. آقایان همه را پخش کردند بین دوستانشان، یکی از روسا هم مقداری را برداشته و  فرار کرده و جلبش را گرفته‌اند. در واقع آقایان با هم خوردند. هردفعه شاهدیم تعدادی به خاطر همین کارها در فدراسیون کارشان به دادگاه می‌کشد.

 

 یک فیلم تاثیرگذار

مطمئنم فیلمی که براساس داستان زندگی‌ام می‌سازم در دنیا سرو صدا خواهد کرد. من از آن فیلم‌ها با یک دوربین نمی‌خواهم بسازم که مردم برایم گریه کنند. فیلمی می‌سازم که در پایان، مردم دست بزنند و بگویند آفرین. می‌خواهم انگیزه بدهم. داستان زندگی ورزشکاران بزرگ مثل رونالدو و مسی تقریبا یک خط داستانی ثابت دارد، تلاش و تمرین مستمر تا موفقیت. اما داستان من همه اینها را داشته با این تفاوت که به عنوان یک زن اجازه انجام کار را نداشتم و نمی‌پذیرفتند.

 

طرف می‌خواست فوتبالیست شود، می‌توانست اما من نه اجازه و نه فضای تمرین را نداشتم. تابو بود و من آن را شکستم. هفت سال با مردان و  دولت‌مردان جنگیدم تا بگذارند که کاری که دوست دارم را انجام بدهم. مجبور بودم تمرین کنم و با مردان و حتی با خانواده‌ام جنگیدم. خواهرانم ده سال با من قهر بودند. می‌گفتند کار تو دارد آبروی ما را می‌برد اما حالا به این‌که خواهرشان هستم افتخار می‌کنند. با خانواده، مملکت، فرهنگ، افکار جامعه و مردان زن ستیز و فدراسیون و ...جنگیدم. داستان زندگی من نه فقط برای زنان که برای مردان می‌تواند الهام‌بخش باشد.

 

زمانی که آمریکا بودم می‌خواستند داستان من را به فیلم تبدیل کنند اما دلم می‌خواست بتوانم در کشور خودم با لوکیشن‌های واقعی ساخته شود‌. می‌خواستم بتوانم به کشورم برگردم و اینجا زندگی کنم.


همچنین:
مصاحبه کامل را اینجا بشنوید

 

آخرین تحولاتورزشیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۵۹۷۶۷۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر