داستان طولانی علی و علیرضا | دو چهره مهم فوتبال و کشتی رودرروی یکدیگر
یک شرح بلند بر مجادله کلامی دو قهرمان فوتبال و کشتی که از قضا دوران اوج مشترکی هم داشتند
هفت صبح| علی دایی در برابر علیرضا دبیر. دو مصاحبه به فاصله یک هفته دو چهره مهم فوتبال و کشتی را برابر هم قرار داده است. ماجرا از مصاحبه علیرضا دبیر با روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۴ بهمن آغاز شد و بعد با واکنش تند دایی در روز پنجشنبه ۱۱ بهمن به اوج رسید.زمزمه شد که دبیر میخواهد برای ریاست فدراسیون فوتبال کاندیدا شود و این مسئله واکنشهای فوتبالیها را به دنبال داشت اما دبیر گفت که مدیریت ورزشی ربطی به رشته ندارد و از صفایی فراهانی مثال زد.
نکته جنجالیتر وقتی بود که از او درباره ارجح بودن چهرهای مثل علی دایی برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال پرسیدند و دبیر به دایی گفته بود برای بازگشت به فوتبال باید بیزنس را کنار بگذاری و دایی جواب داده بود که در زندگی شخصی من دخالت نکن و البته چندین و چند کنایه دیگر. در باکس این مطلب میتوانید شرح این جدال لفظی را بخوانید اما با هم نگاهی کنیم به زندگی این دو قهرمان ورزشی و ببینیم علی دایی، وقتی گفت من آقای دبیر را وقتی میشناختم که ۱۳ آبان مینشست؛ منظورش چه بود.
یک: علی دایی متولد زمستان سال ۱۳۴۹ است و علیرضا دبیر متولد شهریور سال ۱۳۵۶. دایی در محله خیرآباد اردبیل به دنیا آمده و دبیر در محله ۱۳ آبان شهرری. هر دو به این ترتیب، متولد خانوادههایی نه چندان قوی از نظر اقتصادی هستند. دایی از شهری میآمد که آن زمان هنوز استان نشده بود و دبیر متولد محلهای بود که در جنوبیترین نقطه تهران قرار داشت.
دو: آنها مسیر متفاوتی برای رسیدن به ورزش پیمودند. دایی فوتبال خود را از استقلال اردبیل آغاز کرد ولی پس از آن در تهران دانشگاه قبول شد و به تهران آمد. البته ابتدا او در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه آزاد تهران جنوب قبول شد و دو ترم هم به دانشگاه رفت ولی بعدا دوباره کنکور داد و این بار در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه شریف پذیرفته شد. در آنجا فوتبال دانشگاهی را ادامه داد و همزمان به تاکسیرانی تهران پیوست و پس از آن چهار سال در تیم بانک تجارت توپ زد تا اینکه رسیدیم به سال ۱۳۷۳ و آغاز اوجگیری او.
سه: دبیر هم ممکن بود فوتبالیست شود. پدرش رکنالدین دبیر سرمربی تیم فوتبال آبان بود و به فوتبالیست شدن علیرضا پافشاری میکرد اما دبیر در ۱۱ سالگی با تماشای کشتی اکبر فلاح و سیمون اشتروف بلغاری در المپیک ۱۹۸۸ سئول به رشته ورزشی کشتی علاقهمند شد و به همراه بچهمحلهایش دستهجمعی در باشگاه صدری همان محله سیزده آبان ثبت نام کردند. دبیر کم کم رشد کرد تا اینکه توانست در رقابتهای بینالمللی روز جهانی کودک در سال ۱۳۷۲ قهرمان شود و در سال 1373 هم قهرمان جوانان ایران و جوانان جهان (بازیهای مجارستان) شود.
چهار: به این ترتیب سی سال پیش، یعنی در سال ۱۳۷۳ ایران دو چهره جوان دارد. یکی در فوتبال به نام علی دایی و دیگری در کشتی به نام علیرضا دبیر. یکی 24 ساله و دیگری ۱۷ ساله و هر دو به تیم ملی هم دعوت شدند ولی هنوز جای پایشان در تیم ملی ثابت نیست.
پنج: در سال ۱۳۷۳ دایی به پرسپولیس میپیوندد و در فصل اول ۱۵ گل و در فصل دوم ۴ گل میزند و در شهریور سال ۱۳۷۵ برای اولین بار لژیونر میشود و به السد قطر میپیوندد. پس از یک فصل بازی در این تیم دایی به بوندسلیگای آلمان میرود و پنج فصل در سه تیم آرمینیا بیلهفیلد، بایرن مونیخ و هرتابرلین بازی میکند. در این پنج فصل او افتخارهای مهمی کسب کرد:
رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا با بایرن مونیخ و دو گل به چلسی با لباس هرتابرلین. در این میان دایی در سال ۱۳۷۶ با تیم ملی برای اولین بار به جام جهانی فوتبال هم صعود میکند. در بازی تاریخی صعود به جام جهانی آن پاس گل درخشان به خداداد عزیزی در گل دوم کار علی دایی بود و در بازی قرن، بازی ایران و آمریکا در جام جهانی فرانسه هم پاس گل به مهدویکیا برای گل دوم کار دایی بود.
شش: در این سالها دبیر چه میکند؟ دو بار قهرمان جام تختی در سال 76 و ۷۷ میشود، عنوان قهرمانی جام جهانی کشتی 1998 آمریکا را به دست میآورد، در مسابقات قهرمانی جهان ۹۸ تهران هم طلا میگیرد تا اینکه میرسیم به سال 2000 و المپیک سیدنی و دبیر موفق میشود در این رقابتها در وزن ۵۸ کیلو بعد از شکست پنج کشتیگیر من جمله تری براندز آمریکایی مدال طلا را کسب کند. این مدال طلا خیلی مهم بود چون تنها مدال طلای تیم کشتی ایران در المپیک ۲۰۰۰ بود. همچنین تا ۱۶ سال بعد از این و قهرمانی حسن یزدانی در المپیک ۲۰۱۶ چنین افتخاری برای تیم ملی کشتی آزاد دیگر تکرار نشد.
هفت: بعد از بازگشت از آلمان، دوران افت دایی آغاز شد. دو سال در الشباب امارات حضوری ناموفق داشت، یک فصل در پرسپولیس بازی کرد و با وجود آقای گلی از این تیم جدا شد و پس از آن به صباباتری پیوست که با وجود ستارگانی سرشناس در پایان فصل با این تیم نهم شد و در فصل بعدی هم به مقامی بهتر از چهارمی نرسید. ابتدای سال ۱۳۸۵ هستیم و وضعیت دایی خیلی خوب نیست. در جام جهانی 2006 هم افکار عمومی به شدت علیه حضور دایی بود و معتقد بود که او حالا دیگر باید از فوتبال خداحافظی کند و به تسلط خود بر تیم ملی (که به عقیده برخی به سمت مافیایی شدن هم رفته بود) پایان بدهد.
هشت: پس از المپیک، دبیر هم رو به افول رفت. در جام جهانی ۲۰۰۱ البته مدال طلا گرفت ولی قهرمانی جهان ۲۰۰۱ صوفیه بلغارستان را (برخی میگویند با ناداوری) از دست داد و به مقام قهرمانی جهان ۲۰۰۲ تهران هم نرسید و در بازیهای آسیایی بوسان همان سال هم مصدوم شد و به مدال نقره رسید و در قهرمانی جهان سال ۲۰۰۳ هم از کسب مدال دور ماند. آخرین قابی هم که از دبیر در کشتی دیدیم بازیهای المپیک ۲۰۰۴ آتن بود و کتف بانداژ شده او و البته حذف در همان ابتدای کار.
9: سال ۱۳۸۵ دایی با قراردادی یک ساله به سایپا میپیوندد و از هفته پنجم بازیکن – مربی تیم است و در نهایت موفق میشود این تیم را به قهرمانی لیگ هم برساند و با این خاطره از فوتبال خداحافظی میکند.
10: علیرضا دبیر اما در آن سال در انتخابات سومین دوره شوراهای شهر تهران شرکت میکند و با کسب ۳۰۰ هزار رای و حدود ۱۸ و نیم درصد آرا به پارلمان پایتخت شهری میرسد. دبیر در انتخابات بعدی هم پیروز میشود و به این ترتیب از ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶ عضو شورای شهر تهران است.
11: اما در این دوران ۱۱ ساله، دایی مملو است از تجربیات مربیگیری ناموفق. یک فصل در سایپا که در آن مدافع عنوان قهرمانی به رده یازدهم میرسد، دو فصل پیاپی در پرسپولیس با رتبه چهارم، دو فصل پیاپی با راهآهن با رتبه پایانی یازدهم و هشتم، دو فصل دیگر با پرسپولیس که در یکی به رده دوم میرسد و در فصل دوم در هفته هفتم و در حالی که تیم در رده نهم است از این تیم خداحافظی میکند، یک فصل با صبای قم با رده پایانی هفتم، یک فصل با نفت تهران با رده پایانی نهم و دو فصل با سایپا با ردههای پایانی چهارم و هفتم. دایی در سال 1387 به سرمربیگری تیم ملی هم میرسد و یک شکست غیرمنتظره دو بر یک در تهران مقابل عربستان و جلوی چشمان احمدی نژاد، موجب جدایی دستوری دایی از تیم ملی میشود. دایی این برکناری را هیچگاه هضم نکرد.
12: شکاف اصلی بین دبیر و دایی شاید از سال ۱۳۹۸ آغاز میشود. دایی در فصل ۱۳۹۸ به دلیل مصاحبه علیه مدیران باشگاه سایپا در سه بازی مانده به پایان فصل اخراج میشود و دیگر به فوتبال باز نمیگردد. در این میان دلخوریهایی بین او و حاکمیت پیش میآید. ابتدای این دلخوریها شاید سال ۱۳۹۶ است وقتی او برای زلزلهزدگان پول جمع میکند ولی حساب بانکی او برای مدتی توقیف میشود. از سوی دیگر سال ۱۳۹۸ همان طور که میدانید سال پرحاشیهای است. از ماجراهای آبان گرفته تا سقوط هواپیمای اوکراینی. به این ترتیب دایی، به قول خود به سمت مردم و از دید ناظران سیاسی نزدیک به حاکمیت، به طرف اپوزیسیون حرکت میکند. حرکتی که در ماجراهای سال ۱۴۰۱ آشکارتر میشود و حتی به نشاندن هواپیمای حامل همسر و دختر او که در حال عزیمت به دوبی بودند منتهی میشود.
13: در مقابل اما دبیر در همان سال ۱۳۹۸ رئیس فدراسیون کشتی میشود که این سمت را تا حال حاضر هم در دست دارد ولی حرکاتش و اظهاراتش منتقدین زیادی به خود جلب میکند. از نوع لباس پوشیدن او در مقابل میهمانان خارجی گرفته تا ماجرای اختلافاتش با رسول خادم (کشتیگیری که او نیز در اینستاگرام با پستهای انتقادی که میگذارد و نیز با کمک به مردم محروم، فردی خارج از سیستم فرض میشود) و کلی حاشیه دیگر من جمله فیلم نماز خواندن نشستهاش در میانه یک جلسه.
14: شاید بتوان گفت از منظر سیاسی آنچه در آن هفته و این هفته رخ داد، یک جدال ورزشی نبود. یک جدال سیاسی بود. جدال میان مدیری از حلقه مدیران نزدیک به محمدباقر قالیباف با همان گرایشهای مذهبی و سیاسی و البته مدیریتی که یکی از وجوه مدیریتی خود را هم کم بودن ساعت خواب میدانند با علی دایی، فردی که تصمیم گرفته حتی با استاندار خراسان رضوی هم وقت یک بازی دوستانه مراودهای نداشته باشد و خود را به خواب بزند.
کسی که تصمیم گرفته درون سیستم بازی کند و کسی که حدود بیست سال بعد از آن زمانی که صدای مردم از مدت طولانی حضورش در تیم ملی درآمده بود؛ حالا دوباره به محبوب بخشی از مردم تبدیل شده است. محبوبیتی که حاصل پنج – شش سال نداشتن هیچ گونه پست مدیریتی یا حتی مربیگری در فوتبال است و چسبیدن به بیزینس.
15: اینجاست که معلوم میشود ماجرای آن کلمه «بیزینس» چقدر مهم است. دبیر در واقع به دایی گفته باید تصمیم بگیری که دوباره به درون سیستم بیایی و همین است که دایی را خیلی اذیت کرده است تا جایی که به «بیزینس»های دبیر هم کنایه بزند و یادش بیاورد که او لابد با همین بیزینسها از سیزده آبان شهرری در جنوبیترین نقطه تهران به منطقه یک رسیده است.