عزت دست خداست...
همهچیز به دست تقدیر رقم میخورد، حتی در فوتبال. گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که فراتر از انتظار است و شخصیتهایی را در اوج محبوبیت قرار میدهد.
درباره کریم باقری که دیروز محبوبتر از همیشه بود
ساعد برقی / این دست تقدیر است دیگر. قدیمها میگفتند« عزت آدمیزاد، دست خداست...» بازی دیروز پرسپولیس و تراکتور،گویی مصداق این گزاره برای کریم باقری بود. مردی که نمیخواست و نمیخواهد مربی پرسپولیس باشد و بر جایگاه کوچ پردردسرترین تیم آسیا بنشیند. او دیروز برای آخرینبار و شاید برای آخرینبار در عمر ورزشیاش هدایت پرسپولیس را بر عهده داشت. آن هم در سختترین بازی فصل و مقابل یکی از قویترین تیمهای فعلی آسیا. آن هم در حالیکه فوقستاره پرسپولیس یعنی اورونوف را در اختیار نداشت و در عوض حریفش با تمام ستارههایش به زمین آمده بود. در حالیکه اسماعیل کارتال، سرمربی جدید پرسپولیس هم در جایگاه ویژه حضور داشت و بازی شاگردان آیندهاش را نگاه میکرد و 60 هزار تماشاگر هم آمده بودند این بازی بزرگ را از نزدیک ببینند و به آزادی آن شکوه از یادرفتهاش را دوباره ارزانی کنند. راستش دیروز هیچکس از«آقاکریم» انتظاری نداشت. او سوپرکاپ را به سپاهان باخته بود و هفته پیش هم در اصفهان و مقابل ذوبآهن متوقف شده بود. طرفداران تراکتور هم سرخوشانه و متعصبانه آمده بودند که یک پیروزی بزرگ را از سوی تیمشان ببینند؛ چراکه تراکتور متخصص پیروزی در بازیهای خارج خانه بود و حالا در مقابل پرسپولیس زخمخورده به نظر کار سختی نداشت. این را هم در نظر بگیریم که دوندهترین هافبک پرسپولیس یعنی خدابندهلو هم درآخرین دقیقه نیمهاول اخراج شد تا پرسپولیس 55 دقیقه با یک یار کمتر مقابل یکی از تهاجمیترین تیمهای آسیا قرار بگیرد.
اما ...اما عزت دست خداست. تقدیر میخواست که شوت آزاد رعدآسای هافبک تراکتور به تیر دروازه برخورد کند و دوبار مدافعان توپ را قبل از ورود به دروازه خالی بیرون بکشند. گفتیم که عزت دست خداست. پس در انتهای بازی یک پیروزی باشکوه و حیرتانگیز برای سرخها رقم خورد و بعد از مدتها عروسی به کوچه پرسپولیس آمد.
اما فقط تقدیر و سرنوشت در این خداحافظی غرورآمیز آقاکریم دخیل نبود. او بهسادگی رازهایی را از تیمش کشف کرده بود که از چشم گاریدو، دور مانده بود. بیرون گذاشتن کنعانیزادگان، ریگی و احمدزاده از ترکیب اصلی نشان میدهد که آقاکریم چقدر ساده، ترکیب درست پرسپولیس را بهدست آورده است. او بهخوبی ارزش همکاری رفیعی و عالیشاه را درک کرد و توان بیانتهای خدابندهلو رادر میانه زمین و این که پورعلیگنجی، مدافع مطمئنتری از کنعانیزادگان کند و سالخورده است
(کیروش این مسئله را سه، چهارسال پیش متوجه شده بود)
دیروز بیرانوند هم به این یاری تقدیر خیلی احتیاج داشت اما شانس نیاورد. هیچکدام از دو ضربه سرخها قابل مهار نبودند. حتی اسکوچیچ هم بهشدت احتیاج داشت تا در آزادی، شایستگیهای قطعی خود را به تماشاگران و کارشناسان ثابت کند. اما بخت با او هم یار نبود. در عوض پرتره کریمباقری به عنوان بهترین هافبک تاریخ فوتبال ایران دست نخورده و بدون خطوخش از آزادی بیرون آمد. به عنوان یکی از سه یا چهار بازیکن برتر 60 سال گذشته فوتبال ایران و در جدایی از نیمکت جنجالی پرسپولیس ، این پرتره کوچکترین خدشهای به خود ندید. کریم باقری همچون یک افسانه به نیمکت پرسپولیس الصاق شد و همچون یک افسانه این نیمکت راترک کرد. گفتیم که:«عزت آدمیزاد دست خداست...»