کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۳۶۸۳
تاریخ خبر:
گزارش میدانی از بازگشایی سینماها پس از حملات جنگی به‌عنوان نمادی از بازگشت امید به زندگی روزمره

چراغ سینما روشن شد

چراغ سینما روشن شد

وزارت ارشاد اعلام کرد که فعالیت سینماها از شنبه ۳۱ خرداد از سر گرفته می‌شود

هفت صبح|   دوشنبه است. بیش از یک هفته از جنگ گذشته است. وزارت فرهنگ و ارشاد گفته، تمام مراکز هنری و سینمایی باز خواهند بود. در بخشی از اطلاعیه اما متذکر شده با رعایت اصول و مقررات لازم‌الاجرا، که بنا به تصمیم مراجع ذی‌صلاح و با هماهنگی‌های لازم صورت پذیرفته است. تصمیم فرخنده‌ای است. در شرایط جنگ، ناامنی روانی و ترسی که کل کشور را فراگرفته، این اقدام می‌تواند به بازگشت بخشی از امید مردم و کنترل اضطراب جاری در کشور کمک کند.

 

نخستین واکنش به آغاز حملات اسرائیل را هم سازمان متبوعه وزارت فرهنگ و ارشاد داشت. سازمان سینمایی در همان ابتدایی‌ترین ساعات، اطلاعیه‌ای داد و برخلاف روال معمول سیاست‌های فرهنگی، سینماها را تعطیل نکرد، تنها از توقف اکران فیلم‌های کمدی خبر داد. بنا به تصمیم سازمان، قرار نبود سینمایی تعطیل شود. قرار نبود با یک حمله که تبعات سنگین جانی، روانی به بار می‌آورد، جامعه در بهت، سکوت و ترس فرو برود. هرچند درنهایت این تصمیم ماندگار نشد. چراغ سینماها خاموش شد و آپارات‌ها از کار ماندند.

 

   سینما که از موشک‌ها بیشتر صدا کرد

اطلاعیه پنجشنبه شب صادر شد و به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد. این‌ روزها دیگر کسی از هیچ خبری باز نمی‌ماند، حتی وقتی اینترنت قطع باشد، راه رسیدن به اخبار فراوان است. همه این اطلاعیه را خوانده بودند. مردم از آن حرف می‌زدند. مثل همیشه نخستین حرف، چرایی داستان بود. «کی توی این شرایط سینما می‌ره؟» برخی فارغ از شرایط حساس کنونی مسئله دیگری برایشان مهم بود.

 

«مگه قبلش سینما می‌رفتیم که الان بریم؟» گروه دیگر همزمان با شانه بالا انداختن‌های همیشگی؛ «حالا که چی؟ سینما باز کنن، شرایط عادی می‌شه، جنگ تموم می‌شه؟» اهمیت خبر و تصمیم آن‌قدر بود که میان اخبار یکی در میان زد و خورد، به چشم بسیاری آمد و ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرد و موضوع پیام‌هایی شد که تا پیش از آن حول پرتاب‌ها، اصابت‌ها و هنوز زنده ماندن‌ها می‌گشت.

 

کسی پیام داد: «واقعا سینماها رو باز می‌کنن؟»، کسی دیگر پیام داد: «من بلیت داشتم که جنگ شد، حالا با همون بلیت می‌تونم برم فیلم ببینم؟» و از همه جالب‌تر نفر آخر بود، «فردا بریم سینما؟» این آخریِ از همه مشتاق‌تر، سال‌ها بود سینما نرفته بود. سال‌ها بود در بسته فرهنگی‌اش فیلم دیدن بر پرده بزرگ نقره‌ای دیگر جایی نداشت. چرایی حذف سینما از سبد فرهنگی‌اش هم همان دلایل آشنایی است که دیگران دارند؛ دلایل پرتعداد، پرتکرار.

 

پیام او، اهمیت خبر را دو چندان کرده بود. در شرایط غیرمعمول و متفاوت این روزها حتی او هم به فکر سینما رفتن افتاده بود، نه چون نگران نادیده ماندن فیلم‌های روی پرده بود، چون می‌خواست نشانه‌ای از زندگی معمولی‌اش را بازگرداند. تمام آن چیزی که حالا یک کشور به دنبال آن هستند. دیگر از آن تحلیل‌های کارشناسانه سیاسی خبری نیست. دیگر از اعتراض و تغییر خبری نیست.

 

دیگر کسی کارزاری را امضا نمی‌کند، دیگر کسی به دنبال احقاق حقوق نیست. دیگر همه فقط یک خواست دارند. خواستی به بزرگی نام کشور، نام میهن، نام زندگی و نام جان‌شان. خواست‌های بزرگی که هیچ‌کدام از آن هشتگ‌ها و کارزارهای مجازی، دل آرام‌شان نکرد، اما خبر باز شدن سینماها نور امیدی در دل‌شان انداخت.

   

صحت‌سنجی بخشنامه‌هایی که ضمانت اجرا ندارند

شنبه است. شنبه موعود. آن‌کس که پیشنهاد سینما رفتن داد، قوی‌ترین انگیزه برای صحت‌سنجی نتیجه این خبر بود. تردید برای صحت نتیجه یا امکان اجرایی کردن این بخشنامه، چند دلیل داشت. شرایط غیرمعمول، امکان حضور در سالن سینما را غیرمعقول می‌کرد. کسی می‌گفت: «دوست دارم سینما بروم که خیال کنم همه‌چیز عادی است و من هم در یک روز معمولی به دیدن یک فیلم رفته‌ام. اما در آن سالن تاریک سینما، با صدای بلندی که تمام صداهای خارجی را از بین می‌برد، اگر موشکی به سینما بخورد...».

 

دیگری درهای بسته مانده مترو بود بعد از وعده. آن روز که خانم سخنگو مقابل دوربین آمد و با اطمینان به همشهری‌های تهرانی گفت که نگران نبود پناهگاه نباشید، از امشب درهای مترو به روی همه شما باز است تا در شرایط ضرور از آن به عنوان پناهگاه استفاده کنید؛ درها بسته بودند. عدم‌اطمینان به اجرایی شدن یک بخشنامه، که ضرورت اجرا ندارد و به راحتی می‌تواند از سوی سینماداران نادیده گرفته شود، تا عدم‌اطمینان عمومی در حفظ جان برای حضور در سالن سینما، ما را برای دیدن درهای سینماهای باز به خیابان کشاند.

 

 سینما قدس و عکس در گردش میدان

برای شروع، سینمای میدان ولیعصر انتخاب خوبی است. به سمت میدان ولیعصر می‌رویم؛ همراه با آن دوستی که هوس سینما رفتن داشت بعد از سال‌ها. خیابان‌ها کمی شلوغ‌تر از روزهای قبل شدند. شب قبل خبر آمده بود که ورودی‌های تهران بار ترافیکی تجربه می‌کنند. برخی رفتگان به خانه‌شان بازمی‌گشتند. همین شده بود که خیابان کمی زنده‌تر باشد، گرچه هنوز هیچ شباهتی با تهران پرترافیک آشنای یک دهه اخیر خود ندارد.

 

از ضلع غربی میدان، درِ سینما «قدس» مشخص نیست، دور میدان می‌چرخیم در بسته است. عکس گرفتن با گوشی از در سینما، آن هم روی موتور کار ساده‌ای نیست. خطا دارد. خطا داشت و تصویر ورودی مترو ثبت شد. دور دوم اما دوربین در بسته سینما «قدس» را شکار می‌کند. به محض عبور از مقابل سینما و ثبت عکس، صدای سوت می‌آید. افسر پلیس راهنمایی و رانندگی در سوت خود دمیده و اشاره می‌کند که متوقف شویم. افسر با همان سوتی که در دست می‌فشارد به سمت موتور متوقف شده می‌آید و مکالمه این‌طور آغاز می‌شود: «چرا فیلم گرفتید؟»

 

افسر پلیس با وجود نشان دادن چهار عکس که دوتای آن به خطا رفته و تصویر معوجی از ورودی مترو ثبت کرده و دوتای دیگر که یک در بسته سینما با هاله‌ای از چند نفر را ثبت کرده رضایت نمی‌دهد. هنوز به اصرار دنبال فیلم است. گوشی در دست، لحظه‌ای به عکس‌ها نگاه می‌اندازد و سوال را چندبار تکرار می‌کند. چند قدم آن‌طرف‌تر، نرسیده به میدان، یک ایست بازرسی برپا شده است. افسر پلیس راهنمایی و رانندگی تمام طول آن چند دقیقه رو به آن مردان که ماشین‌ها را با دقت نظاره می‌کردند و بعد اجازه عبور می‌دادند، ایستاده و منتظر بود.

 

تا این‌جا، مشاهده مورد مشکوک، ایست به ماشین یا موتور مشکوک، نگاه داشتن افراد مشکوک، مشمول وظیفه او بوده است. چند نفری از میان مردانی که ماشین‌ها را رصد می‌کنند می‌آید. عکس‌ها را برانداز می‌کنند، آن‌قدر مورد مشکوکی نیست که به پاک کردنش رضایت می‌دهند، همراه با چند تذکر. «در شرایط ویژه کنونی، هرگونه عکس‌برداری و فیلم‌برداری از شهر، علی‌الخصوص ثبت تصاویری همراه با حضور نیروهای نظامی و انتظامی در حین خدمت، ممنوع است. در صورت لزوم تصویربرداری، نیاز به مجوزهای مورد تایید از نهادهای ذی‌ربط است».

   

بخشنامه راه بازگشت زندگی معمولی نیست

بنر فیلم «صددام» از پایین خیابان پیداست. نزدیک به چهارراه، درهای سینما «آزادی» هم پیدا می‌شوند، بسته است. سینما «آفریقا»، «سپیده»، «فلسطین»، «فرهنگ» و «آستارا» چندین سینما در مناطق مختلف تهران که همگی چراغ‌هایشان بیش از یک هفته خاموش مانده و خاک گرفته است. این بخشنامه عملی نشد.

 

یکی از مردان ایست بازرسی می‌گفت: «با بخشنامه که نمی‌شود مردم را مجبور به بازگشت به زندگی معمولی کرد. گفتند سینما، سینمادار نپذیرفت. گفتند بازار، بازاری قبول نکرد. راهش این نیست». گرچه او هم معتقد است که این اخبار حتی برای ساعاتی می‌تواند امید بازگشت به زندگی معمولی را در جامعه جاری کند، اما خواست‌اش آن است که خبر باید با واقعیت بعدی همراه باشد. باید سینماها باز شوند، باید بازار باز شود، باید زندگی در شرایط ویژه ادامه پیدا کند؛ حتی اگر خیلی چیزها عادی نباشند.

 

   غروب که شد سینما روشن شد

غروب شنبه‌ای که فعالیت‌های هنری به چرخه معمولی خود بازنگشت، روابط عمومی سازمان سینمایی خبر روشن شدن چراغ سینماها را داد. مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی، به بازدید از سینما «بهمن» و «فرهنگ» رفته بود و از سینماداران این دو سینما برای بازگشایی مجدد درهای سینمایشان تشکر کرد. به گفته این مقام، محدودیتی که در سانس‌ها پیش آمده بود با بخشنامه جدید، درحال اتمام و بازگشت به روال عادی است. تفاوت بازدید مدیرکل روابط عمومی و گروه خبرنگاران روزنامه، شاید تنها در ساعات بازدید بود. آنچه دیده شد تعطیلی کامل سینماها، و آنچه گفته شد بازگشت به روال عادی سانس سینما بود.

 

   سینما، مفری برای عبور از جنگ

با وجود تفاوت مشاهده میدانی با آنچه در خبر آمد، که گویا فاکتور زمان در آن موثر بود؛ این بخشنامه امیدبخش بود. در یک بعد از ظهر جنگی، در میان سکوتی فراگیر که همه به دنبال شنیدن خبر تازه‌ای از حمله به دشمن یا حمله دشمن به کشور بودند، ابلاغیه وزارت فرهنگ و ارشاد توانست توجه بسیاری را برای ساعتی از جنگ دور کند. همین ابلاغیه که نه تماما، که محدود و آن هم توسط برخی سینماداران اجرایی شد، نشانی برای مقابله با موج اضطراب ناشی از شرایط جنگ بود. این اقدام وزارت فرهنگ، همچون نخستین واکنشی که سازمان سینمایی در مواجهه با اولین حمله داشت، از شناخت درست نسبت به اثرگذاری بازگشت شرایط عادی در جامعه و مهم‌تر تأثیر سینما بر روان مردم یک جامعه جنگ‌زده داشته است.

 

سینما زبان دیگری برای مردم است، زبانی که حتی جنگ را از دریچه‌ای دیگر مقابل مردم قرار می‌دهد. بازگشت به سینما، چه به وقت تماشای پلتفرم‌ها در دوران تعطیلی سینماها و مراکز فرهنگی و هنری، چه تماشای فیلم بر پرده سینما، به وقت بازگشایی سینماها در سطح کشور؛ بی‌تردید یکی از راه‌های مقابله با ناآرامی و اضطراب ناشی از وضعیت جنگی است که نه از آینده آن می‌توان اطمینان داشت و نه از لحظه بعد آن می‌توان خبر داشت.

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۰۳۶۸۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر