شکاف بین صلیب و ستاره داوود

موضوع اسرائیل به یکی از خطوط گسل درون حزب جمهوریخواه تبدیل شده است
هفت صبح، حسین فاطمی| حمایت ایالات متحده از اسرائیل در طول دهههای گذشته یکی از ستونهای ثابت و غیرقابلتردید سیاست خارجی این کشور بوده است. این حمایت بهویژه در میان جریان محافظهکار، عمدتا بر بستر دو عامل شکل گرفته: نخست، پایگاه اجتماعی مسیحیان انجیلی یا صهیونیستهای مسیحی که اسرائیل را تحقق وعدههای کتاب مقدس میدانند و دوم، لابیهای قدرتمند طرفدار اسرائیل که توانستهاند در ساختار سیاسی آمریکا نفوذ قابلتوجهی داشته باشند. در نتیجه، هرگونه انتقاد یا بازنگری در این حمایت تا همین اواخر، در فضای محافظهکارانه آمریکا تقریبا غیرممکن تلقی میشد.
با این حال، دادههای جدید از نظرسنجیها و واکنشهای سیاسی نشان میدهد که این تصویر سنتی در حال تغییر است. نظرسنجی کویینیپیاک در سال ۲۰۲۵ کاهش حمایت جمهوریخواهان از اسرائیل از ۷۸درصد به ۶۴درصد را آشکار کرد؛ کاهشی معنادار که نشاندهنده تغییر در نگرش پایههای اجتماعی و سیاسی جریان راستگرای آمریکاست.
این تحول نه از طریق افزایش همدلی با فلسطینیان که همچنان در سطح بسیار پایینی قرار دارد، بلکه به واسطه کاهش نگرش مثبت نسبت به اسرائیل رخ داده است. چنین تغییری، نشانهای جدی از تحول در پارادایم روابط آمریکا و اسرائیل به شمار میآید.
پرونده اپستین و فرسایش اعتماد
یکی از مهمترین محرکهای کاهش حمایت محافظهکاران از اسرائیل را میتوان در حاشیههای سیاسی و اجتماعی اخیر جستوجو کرد. پرونده جنجالی «جفری اپستین» سرمایهدار آمریکایی متهم به قاچاق جنسی، به دلیل ارتباطات مشکوکش با شخصیتهای سیاسی و گمانهزنیها درباره ارتباط احتمالی او با نهادهای امنیتی اسرائیل، تاثیر بسزایی در تغییر نگاه بخشی از جریان راست داشته است.
حضور نامهایی همچون «دونالد ترامپ» در ارتباطات اپستین، این موضوع را به یک مسئله داخلی برای پایگاه جمهوریخواهان تبدیل کرده است. رسانههای راستگرا با بزرگنمایی این پیوندها، عملا تصویری مبهم و منفی از اسرائیل در ذهن بسیاری از محافظهکاران ایجاد کردهاند. در این بستر، چهرههای رسانهای بانفوذ مانند «تاکر کارلسون» به تریبون انتقاد از سیاستهای سنتی آمریکا در خاورمیانه تبدیل شدهاند.
کارلسون در مناظرهها و مصاحبههایش حتی به تمسخر سیاستمدارانی چون «تد کروز» پرداخته که همچنان از حمایت بیچونوچرا از اسرائیل دفاع میکنند. این تغییر لحن در رسانههای راستگرا نشاندهنده شکاف جدی در گفتمان محافظهکارانه است؛ شکافی که مستقیما بر سیاست خارجی آمریکا بازتاب خواهد داشت.
انشقاق در حزب جمهوریخواه: چالشهای درونحزبی بر سر اسرائیل
تحولات اخیر نشان میدهد که موضوع اسرائیل به یکی از خطوط گسل درون حزب جمهوریخواه تبدیل شده است. اقداماتی مانند پیشنهاد «مارجوری تیلور گرین» برای کاهش بودجه سامانه دفاعی گنبد آهنین اسرائیل، اگرچه در مجلس نمایندگان با شکست روبهرو شد اما از نظر نمادین اهمیت بالایی دارد. حضور «توماس مسی» بهعنوان یک جمهوریخواه در کنار گرین و همچنین همراهی چهار نماینده دموکرات مترقی، نشانهای از احتمال شکلگیری ائتلافهای غیرمنتظره علیه حمایت مالی و نظامی سنتی از اسرائیل است.
این روند بیانگر تغییری ساختاری در حزب جمهوریخواه است؛ حزبی که در دهههای اخیر به نماد حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل بدل شده بود. اکنون بخشی از اعضا، بهویژه جناحهای پوپولیستی و انزواگرا، به دنبال بازتعریف اولویتهای سیاست خارجی آمریکا هستند. اگرچه هنوز اکثریت جمهوریخواهان حامی اسرائیلاند اما کاهش چشمگیر درصد حمایت در نظرسنجیها نشان میدهد که شکاف در حال گسترش است.
حملات به اماکن مذهبی و حساسیت پایگاه مسیحی
یکی از عوامل مهمی که به کاهش حمایت از اسرائیل دامن زده، حملات تندروهای صهیونیست به اماکن مذهبی مسیحی در سرزمینهای فلسطینی است. برای پایگاه محافظهکار مسیحی، چنین اقداماتی بهمثابه تعرض مستقیم به باورها و ارزشهای مذهبی تلقی میشود. حمله به کلیسای خانواده مقدس در غزه و تلاش برای آتش زدن کلیسای الخضر در کرانه باختری، واکنشهای انتقادی گستردهای حتی از سوی سیاستمداران به طورسنتی حامی اسرائیل مانند «لیندزی گراهام» و «مایک هاکابی» برانگیخت.
این چهرهها هشدار دادند که تداوم چنین اقداماتی میتواند حمایت مسیحیان آمریکا از اسرائیل را بهشدت تضعیف کند. اهمیت این مسئله در آن است که پایگاه مسیحیان انجیلی در ایالات متحده، ستون اصلی حمایت اجتماعی از اسرائیل در میان جمهوریخواهان به شمار میرود. در نتیجه، کاهش اعتماد یا تغییر نگاه این پایگاه، تهدیدی بنیادین برای تداوم سیاست سنتی آمریکا در قبال اسرائیل محسوب میشود.
انزواگرایی، یهودستیزی و پیامدهای آینده سیاست خارجی
کاهش حمایت محافظهکاران از اسرائیل تنها محصول حوادث اخیر نیست، بلکه با روندهای فکری و اجتماعی عمیقتری نیز پیوند دارد. گرایشهای انزواگرایانه در میان بخشی از جمهوریخواهان که پس از جنگهای پرهزینه خاورمیانه تقویت شده، امروز در تضاد آشکار با سیاستهای مبتنی بر حمایت نظامی و دیپلماتیک گسترده از اسرائیل قرار گرفته است. از سوی دیگر، رشد نظریههای توطئه و گفتمانهای مبتنی بر «نظریه جایگزینی بزرگ» در محافل راستگرا، ناخودآگاه زمینهساز افزایش یهودستیزی پنهان در این طیف شده است.
ترکیب این دو روند (انزواگرایی و یهودستیزی) موجب شده که حتی بدون افزایش حمایت از فلسطینیان، تصویر اسرائیل در نگاه بخشی از محافظهکاران خدشهدار شود. این مسئله پیامدهای جدی برای آینده سیاست خارجی آمریکا خواهد داشت. اگر این روند ادامه یابد، اسرائیل ممکن است به جای اتکا بر حمایت بیچونوچرای یک حزب، ناگزیر به بازتعریف روابط خود با کل ساختار سیاسی آمریکا شود.
برای ایالات متحده نیز این تغییر فرصتی برای بازنگری در سیاستهای خاورمیانهای فراهم میکند؛ بازنگریای که اگر با اصول شفافیت، احترام به ارزشهای انسانی و تعهد به ثبات منطقهای همراه باشد، میتواند مسیر جدیدی در روابط بینالمللی این کشور بگشاید.
در مجموع باید گفت که تحولات اخیر در پایگاه محافظهکار آمریکا نشاندهنده تغییر جدی در ماهیت رابطه دیرینه واشنگتن و تلآویو است. از جنجالهای سیاسی مانند پرونده اپستین گرفته تا حملات به اماکن مذهبی و رشد گرایشهای انزواگرایانه، همگی دست به دست هم دادهاند تا حمایت سنتی جمهوریخواهان از اسرائیل را دچار فرسایش کنند.
این تغییرات نهتنها آینده روابط آمریکا و اسرائیل را با ابهام مواجه ساخته، بلکه به بازتعریف نقش آمریکا در خاورمیانه نیز منجر خواهد شد. در چنین شرایطی، هم واشنگتن و هم تلآویو ناگزیرند استراتژیهای خود را متناسب با واقعیتهای جدید تنظیم کنند؛ واقعیتهایی که نشان میدهد حمایت بیقیدوشرط گذشته دیگر تضمینشده نیست.