امنیت ارزان نیست| هر آنچه باید از قیمت و خرید کلاه کاسکت بدانید
قیمت کاسکتهای قابلقبول از چند برابر دستمزد روزانه موتورسواران گذشته و بسیاری را به خرید مدلهای کمدوام سوق داده است
هفت صبح، رضا رهسپار| صبحهای شلوغ پاییزی خیابان امیرکبیر بهترین زمان برای تماشای نبض بازار تجهیزات موتوری است. موتورسوارها با عجله کنار مغازهها توقف میکنند، فروشندگان زیر سایهبانهای قدیمی ایستادهاند و صدای باز و بسته شدن ویترینهای شیشهای با بوق تاکسیها درهم میآمیزد. همینجا، درست در قلب این راسته قدیمی، میشود فهمید قیمت کلاه کاسکت چرا اینقدر موضوع داغی است.
در نگاه اول، مغازهها مثل گذشتهاند. کلاههای رنگارنگ، مدلهای فکدار و ساده و ردیفهایی که تا سقف چیده شدهاند. اما همین که مشتری قیمتها را میپرسد، گفتوگو رنگ دیگری پیدا میکند. جملههایی مثل «این مدل ده میلیون شده؟» یا «یعنی مدل ساده ندارید زیر پنج؟» بارها و بارها شنیده میشود و فروشندگان هم با نگاههای خسته سر تکان میدهند. بازار کلاه کاسکت تصویری کوچک اما دقیق از وضعیت زندگی شهری امروز ایران است؛ بازاری که هم از تورم ضربه خورده و هم از کمبود کالا.
راستههای گمرک، هلال احمر، امیرکبیر، سعدی شمالی، لالهزار نو و جمهوری عملا تبدیل شدهاند به نقشه اصلی بازار کلاه ایمنی در تهران. راستههایی که هرکدام زبان مخصوص خود را دارند. امیرکبیر بازار کلاسیک است، جایی که هم مدلهای ساده و هم حرفهای پیدا میشود. سعدی شمالی پاتوق موتورسواران شهری است. کسانی که سوار موتور ۱۲۵ سیسیاند و دنبال کلاه سبک و روزمره میگردند. جمهوری هم بیشتر میزبان فروشگاههایی است که مدلهای شهری و فکدار را عرضه میکنند.
پرسه زدن میان قیمتها
اگر چند سال پیش گذرتان به این مغازهها میافتاد، احتمالا با ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان میتوانستید یک کلاه معمولی بخرید و با خیال راحت به خانه برگردید. اما امروز کلاههای ساده و جت، که ظاهری کمحجم دارند، معمولا چهار تا هفت میلیون تومان قیمت خوردهاند.مدلهایی که فکدار یا فولفیس هستند، معمولا هشت تا دوازده میلیون قیمت دارند و اگر کسی به دنبال وزن کمتر، تهویه بهتر یا پوشش کاملتر باشد، باید تا پانزده میلیون تومان هم کنار بگذارد.
گاهی در برخی ویترینها رقمهایی بالاتر هم دیده میشود. کلاههایی که فروشندگان توضیح میدهند بیشتر مناسب سفرهای طولانی یا استفاده سنگین شهری هستند.در واقع، بازار از حیث قیمت دو نیم شده است. نیمه پایین که کلاههایی با ظاهر مناسب و کیفیت متوسط ارائه میدهد و نیمه بالا که مدلهایی با ساختار ایمنتر، پوسته قویتر و فوم داخلی دقیقتر عرضه میکند.
مدل خوب چه مزیتی دارد؟
در ظاهر، همه کلاهها شبیهاند و شامل پوستهای براق، طلقی شفاف و چند منفذ تهویه هستند. اما تفاوت مدل خوب با مدل معمولی درست جایی است که با چشم دیده نمیشود.وقتی فروشنده یک کلاه با کیفیت را دست مشتری میدهد، اولین چیزی که حس میشود وزن متعادل آن است. نه سنگین است که گردن را خسته کند و نه آنقدر سبک که شک به دل خریدار بیندازد.
فوم داخلی در مدلهای خوب ساختاری ریزتر و منسجمتر دارد. وقتی انگشت را داخل کلاه فشار میدهید، فوم باید آرام و یکنواخت فشرده شود و خیلی زود به حالت اول برگردد. همین ساختار وظیفه دارد ضربه را پخش کند تا نیروی واردشده به جمجمه کم شود.
پوسته بیرونی در مدلهای خوب، در برابر خراش و فشارهای نقطهای مقاومت بیشتری دارد. همیشه گفته میشود اگر کلاه با ضربهای شدید مواجه شد و حتی یک ترک روی پوسته ایجاد شد، باید تعویض شود. دلیلش همین است که پوسته بخش زیادی از انرژی ضربه را تحمل میکند.
داخل کلاه، صدای باد باید حداقلی باشد. مدلهای حرفهای، هنگام حرکت در سرعتهای متوسط، صدای کمتری ایجاد میکنند و موجب تمرکز بیشتر موتورسوار میشوند. تهویه مناسب و عدم ایجاد بوی نامطبوع داخل کلاه نیز از مزیتهایی است که معمولا فقط در مدلهای باکیفیت دیده میشود.
قیمت کلاه درآمد چند روز موتور سوار را میبلعد؟
بخش جالب ماجرا زمانی است که قیمت کلاه با درآمد یک موتورسوار مقایسه شود.بسیاری از موتورسواران شهری بهخصوص پیکهای اینترنتی درآمدی حدود 1 تا 3 میلیون تومان در روز دارند. این رقم البته بسته به ساعت کار، منطقه و شرایط کار کمتر یا بیشتر میشود.
با این حساب، خرید یک کلاه 10 میلیونی یعنی معادل 4 تا 10 روز کار کامل. خرید یک کلاه 15 یعنی ده روز کار بدون خرج دیگر و اگر کسی بخواهد مدل گرانتر بخرد، باید نزدیک به دو هفته کار سنگین داشته باشد.
اینجاست که انتخاب سخت میشود. موتورسوار میداند کلاه خوب برایش ضروری است اما در عین حال میداند که درآمدش کفاف خرید مدلهای بهتر را نمیدهد. بسیاری از فروشندگان میگویند مشتریانشان چند بار به مغازه سر میزنند، قیمت میپرسند، مدلها را امتحان میکنند و در نهایت تصمیم را به ماه بعد موکول میکنند.
چرا قیمت کلاه اینقدر بالا رفت؟
بازار کلاه کاسکت مثل بقیه بازارها از موج تورمی چند سال اخیر دور نمانده. هزینه واردات، حملونقل، تعرفهها و البته نرخ ارز، باعث شده قیمت کلاهها تقریبا چند برابر شود.رکود واردات باعث شده بازار به سمت مدلهای میانرده و اقتصادی متمایل شود. اما این مدلها هم دیگر ارزان نیستند. مشتری با هر بودجهای که بیاید، مجبور است از میان گزینههای محدود انتخاب کند.
کلاههای فکدار و جت
در روزهای گرم، کلاههای جت یا نیمهکلاهها بیشترین طرفدار را دارند. سبک هستند، ظاهر جذابی دارند و برای مسیرهای کوتاه شهری مناسباند. اما مشکل اینجاست که سطح حفاظت آنها بسیار کمتر است. فروشندگان معمولا این را توضیح میدهند اما بسیاری از مشتریان همچنان این مدلها را ترجیح میدهند، شاید چون قیمتشان نسبت به مدلهای کامل کمتر است. کلاههایی که دوچرخه سواران، به آن علاقه بیشتری نشان میدهند تا موتورسواران.
کلاههای فکدار هم مشتری خاص خود را دارند. ظاهرشان حس امنیت بیشتری میدهد و برای شهر مناسبترند. اما فروشندگان میگویند برخی مدلهای ارزان فقط ظاهر فکدار دارند و در تستهای غیررسمی مقاومت کمی نشان میدهند. خریدار باید حواسش را جمع کند چون فک ضعیف، در ضربه شدید خودش عامل آسیب میشود.
انتخاب سخت یک موتورسوار
هر موتورسوار در نهایت میان سه عامل گیر میکند که عبارتند از ایمنی، قیمت و نیاز دائمی. این سه عامل همیشه در تضاد با هم قرار دارند. اگر موتورسوار شهری بخواهد کلاه ارزان بخرد، باید به کیفیت متوسط بسنده کند. اگر بخواهد ایمنی بهتر داشته باشد، باید بخش قابلتوجهی از درآمدش را هزینه کند.در این میان، تنها چیزی که بدون توقف ادامه دارد، نیاز روزانه به کلاه است. هیچ موتورسوار حرفهای بدون کلاه از خانه بیرون نمیآید. حتی اگر بداند کلاهش ایدهآل نیست.