مسیر دوگانه سرویس مدرسه

خانوادهها بین سرویس فرسوده مدرسه اما آشنا و تاکسی اینترنتی نو اما ناشناس مردد شدهاند
هفت صبح، مریم قاسمی| ساعت هفت صبح است. در سکوت خاکستری پیش از آغاز هیاهوی شهر، دو خودرو در دونقطه متفاوت از یک محله توقف میکنند. در مقابل خانه اول، یک خودروی پراید کهنه و رنگ پریدهایستاده. پشت شیشههای بخار گرفته، سایههایی از کولهپشتیهای بزرگ و کلاههای مدرسه در حرکتاند. بوق کوتاه و آشنا، علامت دیرکرد است. مادر، فرزندش را باعجله سوار میکند، درحالیکه نگاهش به لاستیک فرسوده که کاملاً بسته به نظر نمیرسد، خیره مانده. این، صحنه قدیمی و آشناست؛ سرویس مدرسه!
چند متر آنطرفتر در مقابل خانه دوم، یک تیبای سفید و تمیز با برچسب آبی یک اپلیکیشن تاکسیاینترنتیایستاده. راننده با تلفن همراهش مسیر را چک میکند. دخترک، آرام و بدون عجله سوار صندلی عقب میشود. کمربند ایمنی را میبندد و پنجره را پایین میکشد تا برای مادرش بایبای کند. در این حین مادر، با تلفن همراهش، نقشه حرکت خودرو را که دقیقاً لحظهبهلحظه به مقصد نزدیک میشود، تماشا میکند. این، صحنهای شایع و در حال گسترش است.
غریبههای ناامن یا آشناهای امن؟
این دو تصویر، دو سر یک انتخابی هستند که هر روزه بر سر میز صبحانه هزاران خانواده ایرانی مطرح میشود، اینکه جابهجایی ایمن فرزندانمان را به فرد «شناختهشده امن» بسپاریم، یا به غریبهای ناآشنا و احیاناً «ناامن؟». انتخابی بین تاکسیهای الکترونیکی و سرویسهای مدارس. این تحول، در حالی رخ میدهد که به یاد داریم چندین سال پیش، خبری از تصمیم وزارت آموزشوپرورش برای انعقاد قرارداد با یکی از پلتفرمهای تاکسی اینترنتی دارای سابقه و نامآشنا، برای ساماندهی به مسئله سرویس مدارس در رسانهها انعکاس یافت.
وعدهای که نوید یک راهحل ساختاریافته، ایمن و مدرن را میداد. اما متأسفانه، این طرح هرگز به مرحله عمل نرسید و در میانوعده و وعیدهای رسمی گم شد. امروز، در غیاب چنین ابتکارات ملی، خانوادهها به شکل انفرادی و پرخطر، همان راهحلی را پیش گرفتهاند که نظام حکمرانی از ارائه آن ناتوان مانده، یعنی استفاده از تاکسیهای اینترنتی بهجای سرویس مدرسه!
کوچ از سرویسهای مدارس به تاکسیهای اینترنتی
این گزارش، داستان همین «کوچ بزرگ» است. داستان فرار خاموش خانوادهها از سیستمی کهنه و پر اشکال یعنی همان سرویسهای مدارس، به آغوش راهحلی مدرن اما پر از ابهام به نام تاکسیهای اینترنتی. داستان رانندگان سنتی که زیر بار هزینهها له شدهاند، والدینی که هر صبح دلتپولهای تازه را تجربه میکنند، و البته کارشناسانی هشدار میدهند جامعه در حال انجام یک آزمایش پرخطر بر روی آیندهسازان خود است.
خان اول
چرا والدین از سرویسهای سنتی روی برتافتند؟
دلایل این کوچ بزرگ را باید در گفتوگوهای روزمره والدین و تجربیات تلخوشیرین آنان جستجو کرد. این دلایل را میتوان در چند محور اصلی دستهبندی کرد که شامل ایمنی و سلامت فیزیکی خودروها که از دغدغهای کهن با پاسخی ناکافی است. بسیاری از ناوگان سرویس مدارس را خودروهای قدیمی، فرسوده و فاقد استانداردهای ایمنی روز تشکیل میدهند.
داستان درب خودرویی که در حرکت باز میشود، تنها یک نمونه از صدها روایت مشابه است. از سویی ازدحام غیراستاندارد دانشآموزان در یک خودرو، بهواقع تصویر «سرویس در حال ترکیدن» است. جادادن ۴ یا ۵ دانشآموز با کولهپشتی در یک خودروی سواری کوچک، علاوه بر ایجاد ناراحتی، در صورت بروز حادثه، شدت آسیب را به طور تصاعدی افزایش میدهد، این در حالی است که در یک تاکسی اینترنتی، دانشآموز فضای شخصی، راحت و ایمنی دارد.
انعطاف زمانی تاکسیهای اینترنتی
نکته دیگر این است که سرویسهای مدرسه اغلب برنامهای ثابت و غیرقابلتغییر دارند، یعنی اگر دانشآموزی بخواهد یک روز زودتر یا دیرتر به مدرسه برود یا برگردد، معمولاً با مشکل مواجه میشود. اما تاکسیهای اینترنتی، در هر ساعتی در دسترس هستند. این مزیت را به سیستم رهگیری (GPS)اضافه کنید. این ویژگی، نقطه قوت کمرشکن تاکسیهای اینترنتی است که سرویسهای سنتی از آن بیبهره هستند.
خان دوم
روی دیگر سکه؛ سایه سنگین تهدیدهای ناشناخته
اما این مهاجرت اجباری به سمت گزینه مدرن، بدون هزینه نیست. خانوادهها در ازای رهایی از مشکلات قدیمی، با مخاطرات جدید و هراسآوری روبرو شدهاند. تهدید امنیت جانی و بهویژه آزارهای جنسی، بزرگترین و جدیترین نگرانی والدین است. در سرویس مدرسه، اگرچه ممکن است خودرو فرسوده و ناایمن باشد، اما راننده معمولاً فردی شناختهشده است؛ یا از والدین دیگر دانشآموزان است، یا از کارکنان مدرسه یا فردی است که مدرسه بهنوعی او را تأیید کرده است؛ بنابراین این «شناخت» یکلایه امنیتی ایجاد میکند.
اما در عوض، در تاکسیهای اینترنتی، راننده یک «غریبه مطلق» است. پروفایل او در اپلیکیشن، هرچقدر هم که دارای ستاره و امتیاز بالا باشد، نمیتواند ضمانت قطعی برای سلامت اخلاقی او باشد. موارد متأسفانه متعددی از آزار و اذیت و حتی تجاوز به کودکان در تاکسیهای اینترنتی در سراسر جهان گزارش شده است. این خطر برای دانشآموزان کمسنوسال و بهویژه دختران، بهمراتب شدیدتر و نگرانکنندهتر است.
چالش بیمهای تاکسیهای اینترنتی
ناگفته نماند در سرویس مدرسه معضل عدم پوشش بیمهای مناسب بهعنوان حفرهای قانونی مطرح است. سرویسهای مدرسه معمولاً تحت پوشش بیمه مسافربری و حوادث دانشآموزی قرار دارند؛ اما در مورد تاکسیهای اینترنتی که بهصورت دربست برای یک دانشآموز استفاده میشوند، وضعیت بیمه اغلب مبهم است و ممکن است در صورت بروز مشکل، خانواده با چالشهای حقوقی پیچیدهای روبرو شود.
دوگانه هزینه و امنیت
از نگاه بسیاری از شهروندان استفاده روزانه از تاکسی اینترنتی بهصورت دربست، قطعاً هزینهای بهمراتب بیشتر از سهم هر دانشآموز در یک سرویس مدرسه اشتراکی دارد. علاوه بر دغدغههای ایمنی، نحوه تعرفهگذاری ثابت و بدون توجه به مسافت در سرویسهای سنتی، از نظر بسیاری از خانوادهها نوعی بیعدالتی ساختاریافته است. یوسفی، مادر یک دانشآموز میگوید: «ما دقیقاً نزدیک مدرسه زندگی میکنیم، یعنی فاصلهمان حداکثر سه خیابان است. اما مجبوریم همان مبلغی را بپردازیم که خانوادهای در محلهای دو کیلومتر دورتر پرداخت میکند، این منطقی نیست.»
خان سوم
از نگاه رانندگان سرویس مدرسه؛ بازیگران سیستم شکستخورده ما نیستیم!
از دیدگاه آنان که سالها چرخهای این سیستم را به حرکت درآوردهاند، مشکل نه از نیت که از اقتصاد ورشکسته و نبود نظارت میآید. محمدی، با ۱۵ سال سابقه در سرویس مدرسه میگوید: «من با همان پراید فرسوده، مثل جان خودم از بچهها مراقبت میکنم. اما پولی که از والدین میگیریم، در برابر هزینههای بنزین و استهلاک ماشین هیچ است. ما را با تاکسیهای نو مقایسه نکنید، درحالیکه کرایه ما یکدهم آنهاست. اگر حمایت شویم، اولین کسی هستم که ماشینم را عوض میکنم.» رضایی، رانندهٔ سرویس یک مدرسهٔ غیرانتفاعی نیز بهصراحت میگوید: «مدرسه فقط میخواهد پول کمتری از والدین بگیرد تا دراینبین رقابتی باشد. طبیعی است که کیفیت فدای قیمت شود.»
خان چهارم
از نگاه رانندگان تاکسی اینترنتی؛ به دنبال ارائه خدمتی بی حاشیه و سودآور هستیم
برای این دست رانندگان، سفرهای مدرسهای یک مسیر ثابت و کمچالش با درآمدی مطمئن است، اما آنان نیز بهدرستی از بار مسئولیت این کارآگاهاند. مثلاً امیر، رانندهٔ یکی از پلتفرمها میگوید: «من هر صبح دو دانشآموز ثابت دارم. سفر خوبی است؛ ترافیک مدرسه را بلدم و مسیر مشخص است. اما همیشه استرس دارم. مبادا اتفاقی برای بچه بیفتد؟ مبادا ادعای نادرستی علیه من شود؟ من فقط رانندهام، نه مربی یا مراقب.»
سارا، نیز یکی از معدود رانندگان شاغل در سیستم حملونقل اینترنتی میگوید: «بسیاری از خانوادهها، مخصوصاً برای دختران دانشآموز، به طور خاص درخواست رانندهٔ زن میدهند. این برای من یک امتیاز و همزمان یک مسئولیت بزرگ است. احساس میکنم بخشی از امنیت آن کودک بر دوش من است.»
خان پنجم
از نگاه کارشناسان؛ شناسایی نقشه راهی برای برونرفت از بنبست
تحلیلگران حوزههای اجتماعی، حملونقل و فناوری معتقدند این بحران، فقط با عزم ملی و استفاده از راهحلهای هوشمندانه قابلحل است. این مسئله اما ابعاد جامعهشناسی قابل تأملی هم دارد. کریم ایمانزاده، جامعهشناس این پدیده را نمونهای کلاسیک از «شکست نظامهای سنتی» در پاسخگویی به نیازهای نوین میداند و به «هفت صبح» میگوید:
«خانواده ایرانی امروز، به شفافیت، کیفیت و احترام نیاز دارد و حاضر است برای آن هزینه کند. متأسفانه سیستم سرویس مدرسه این نیازها را نادیده گرفته است.» محمد گرمابکی، کارشناس حملونقل، نیز در گفتوگو با «هفت صبح»، ایجاد یک ناوگان اختصاصی و استاندارد تحت نظارت آموزشوپرورش و شهرداری را بهعنوان یک راهحل منطقی پیشنهاد میکند با تأکید بر اینکه خودروها باید نو و ایمن باشند و رانندگان باید دورههای روانشناسی کودک و کمکهای اولیه ببینند و فناوری GPS نیز باید بر کل این ناوگان حاکم باشد.
اضطراب غریبههای ناآشنا
سرویسهای مدرسه اما میتوانند از بعد روحی و روانی هم دانشآموزان را تحتتأثیر قرار دهند. علی یاراحمدی، روانشناس بالینی در این زمینه به «هفت صبح» میگوید: «ما کودکان را در معرض یک دوگانگی خطرناک قرار دادهایم؛ یا در خودرویی شلوغ و بالقوه ناامن با رانندهای آشنا، یا در خودرویی خلوت و بهظاهر امن با رانندهای کاملاً غریبه. این وضعیت برای کودک ایجاد اضطراب میکند. باید سیستم طوری طراحی شود که هم خودرو ایمن و اختصاصی باشد و هم راننده، آشنا و مورداعتماد.»
خان آخر...
راهحل؛ نگاهی به آینده: آیا میتوان بهترینهای هر دو جهان را داشت؟
این وضعیت، یک معضل سیستمی است و راهحل آن، نوسازی و هوشمندسازی سرویس مدارس با الهام از مزایای تاکسیهای اینترنتی است. وزارت آموزشوپرورش و سازمان استاندارد باید با همکاری یکدیگر، استانداردهای سختگیرانهای برای خودروهای سرویس مدرسه تعریف کنند؛ مثلاً خودروهای با عمر کمتر از ۵ سال، مجهز به سیستمهای ایمنی روز (مانند کپسول آتشنشانی، جعبه کمکهای اولیه، کمربند ایمنی برای همه سرنشینان)، و دارای برچسب مشخص «سرویس مدرسه».
اکنون زمان آن رسیده که یک اپلیکیشن ملی و یکپارچه برای سرویس مدارس طراحی شود و در این اپلیکیشن، والدین میتوانند راننده و خودروی تأییدشده را انتخاب کنند، مسیر رفتوبرگشت به طور دقیق مشخص و از طریق GPS توسط والدین و مدرسه قابلرهگیری باشد. سوابق راننده (عدم سوءپیشینه کیفری و سلامت روان) به طور شفاف درج شده باشد، سیستم پرداخت الکترونیکی در آن تعبیه شده باشد. نکته آخر اینکه برای رانندگان سرویسها دورههای آموزشی «رفتار با کودک» و «روانشناسی سنین مختلف» برگزار شود و به دانشآموزان نیز آموزش داده شود که در صورت مواجهه با هرگونه رفتار نامناسب در مسیر، چگونه واکنش نشان داده و موضوع را به والدین و مدرسه گزارش دهند.