هفت صبح، فاطمه برزویی| در اتمسفر هنرنمایشی ایران، نام‌هایی هستند که شنیدن‌شان ناخودآگاه لبخندی توام با احترام را بر لب می‌نشاند. چهره‌هایی که نه با جنجال‌های زرد مجازی که با دهه‌ها حضور موثر و بی‌هیاهو در حافظه جمعی ما حک شده‌اند. ‌مریم سعادت‌ یکی از همین نام‌هاست. برای متولدین دهه‌های 50 و 60، او خالقِ صدا و جان‌بخش شخصیت‌هایی است که کودکی‌شان را رنگ‌آمیزی کرده‌اند و برای نسل‌های بعد، بازیگری است که در کمدی و درام با میمیک‌های صورت منحصربه‌فرد و لحن قاطعش، امضای شخصی‌اش را پای هر نقش می‌زند.

 

اما در پشت این چهره آشنا، هنرمندی نشسته است که تعریفش از «بازیگری» با آنچه در کلاس‌های آکادمیک تدریس می‌شود یا در صفحات اینستاگرام می‌بینیم، تفاوت ماهوی دارد. او بازیگری را برای سن خودش برای «سالم ماندن» انتخاب کرده است. در گفت‌وگوی پیشرو که به بهانه حضور او در سریال جدید «شیش ماهه» به کارگردانی مهران مدیری انجام شده، سعادت پرده از دغدغه‌هایی برمی‌دارد که شاید کمتر شنیده شده باشند؛ از تجربه کار با کارگردانی که بازیگر را خسته نمی‌کند تا نقد تند و تیزش نسبت به والدین متوهمی که کودکان‌شان را قربانی شهرت‌طلبی می‌کنند.

 

‌در قلمرو مدیری بازیگر خسته نمی‌شود


همکاری با چهره‌های شاخص کمدی ایران، همواره چالش‌ها و جذابیت‌های خاص خود را دارد. مریم سعادت که کارنامه‌ای رنگارنگ از همکاری با کارگردانان مختلف دارد، این بار در سریال «شیش ماهه» مقابل دوربینِ مهران مدیری رفته است. تجربه‌ای که به گفته خودش، با تمام کارهای پیشین متفاوت بوده است. سعادت در پاسخ به این پرسش که کدام بُعد از نقش‌آفرینی در این سریال برایش چالش‌برانگیز بوده به «تازگیِ اتمسفر» اشاره می‌کند. او اگرچه سال‌هاست در سطح اول بازیگری فعالیت دارد، اما این نخستین باری است که به‌عنوان بازیگر در جهان ساخته‌های مدیری نفس می‌کشد.


  این بازیگر در توصیف این تجربه می‌گوید: «ببینید، من زیاد بازی کرده‌ام و تجربه‌های متفاوتی داشته‌ام‌ اما تجربه کار با آقای مهران مدیری «بار اول» بود. البته همیشه کارهایش را به‌عنوان مخاطب دنبال می‌کردم و می‌دیدم، ولی اینکه خودم در آن فضا بازی کنم، اتفاق تازه‌ای بود. هر کارگردانی روش و متد خاص خودش را دارد؛ آقای مدیری هم طنزشان و شیوه هدایت‌شان با بقیه کارگردان‌ها و عزیزان فرق می‌کند. تمام سعی من این بود که دقیقا در راستای آن چیزی که می‌خواهند حرکت کنم. حالا اینکه چقدر موفق شده‌ام، دیگر قضاوتش با مردم است.»


  اما نکته کلیدی در صحبت‌های سعادت، اشاره به «درک متقابل» در پشت صحنه است. در سینما و تلویزیون ایران، گلایه از فشارهای فیزیکی و روانی پروژه‌ها امری رایج است‌ اما این بازیگر روایت متفاوتی از همکاری با مدیری دارد و معتقد است کارگردانی که خاستگاهش بازیگری باشد، زبان بدن و روان بازیگر را بهتر می‌فهمد.   «کار کردن با آقای مدیری برای بازیگر یک حُسن خیلی‌خیلی بزرگ دارد. از آنجایی‌که خودشان با بازیگری شروع کرده‌اند، شرایط بازیگر را خیلی خوب می‌فهمند. نکته حیرت‌انگیز برای من در مدت این پروژه این بود که مهران مدیری «بازیگر را خسته نمی‌کند.» من هیچ‌وقت در طول این کار احساس فرسودگی نکردم و این برای یک بازیگر موهبت بزرگی است.»


درباره مختصات نقشش در این سریال نیز، سعادت تصویری ارائه می‌دهد که باوجود کوتاهی در توصیف، کنجکاوی‌برانگیز است. او قرار است نقش زنی را بازی کند که در دوگانه «ثروت» و «خساست» گرفتار شده است: «شخصیت من در این سریال، زنی است که ازدواج ‌نکرده، بسیار پول‌دار است‌ اما به کسی پولی نمی‌دهد! باوجود اینکه خانواده دارد و کنار خانواده است‌ اما این ویژگی‌های رفتاری، تضادهای جالبی را در او ایجاد کرده است.»


زمانی که صحبت از فشار ناشی از انتظارات مخاطب به میان می‌آید، سعادت با خونسردی پاسخ می‌دهد و می‌گوید اهمیتی نمی‌دهد که مدیوم پخش اثر کجاست؛ تلویزیون، سینما یا پلتفرم‌های نمایش خانگی. چرا‌که برایش «تعهد به نقش» در اولویت است. او تصریح می‌کند که هرگز اجازه نمی‌دهد حواشیِ مربوط به زمان پخش یا نوعِ پلتفرم، روی کیفیت کارش سایه بیندازد و همواره سعی می‌کند کار خودش را به درست‌ترین شکل ممکن انجام دهد.

 

  بازیگری به‌مثابه «پروتکل بقا»


 عمیق‌ترین بخش این گفت‌وگو جایی است که مریم سعادت از معنای حضورش در بازیگری می‌گوید. او برخلاف نگاه رایج به بازیگری به‌عنوان ابزاری برای شهرت یا درآمد، این حرفه را امری وجودی و بنیادین می‌داند. برای این بازیگر؛ بازیگری نه یک شغل معمولی که نیرویی برای نظم بخشیدن به زندگی و انگیزه‌ای برای حفظ تعادل و سلامت در سال‌های میان‌سالی است: «به نظر من بازیگری از شغل ساده یک‌خرده اساسی‌تر است و از زندگی معمولی هم باز اساسی‌تر.

 

شاید اگر من شغل دیگری داشتم، زیستنم این‌گونه نبود که آنقدر در قیدوبند فکر کردن به زندگی و تلاش برای سالم ماندن باشم. اگر بازیگر نبودم، قطعا این اتفاق نمی‌افتاد. اما چون بازیگر هستم، مدام به این فکر می‌کنم که زودبه‌زود آزمایشاتم را بدهم، روتین سلامتی را حفظ کنم، حواسم باشد چه می‌خورم و ورزش کنم.» این رویکرد، تفسیری مدرن از «مراقبت از خود» است که از سرِ خودشیفتگی نیست و از سرِ مسئولیت‌پذیری حرفه‌ای ناشی می‌شود و تاکید می‌کند که منظورش از «به خود رسیدن»، جراحی‌های زیبایی یا تزریق‌های متداول این روزها نیست.  

 

او با صراحتی که ناشی از تجربه زیسته است، ادامه می‌دهد: «منظورم رسیدن به خودم به لحاظ بدنی، جسمی و روحی است؛ نه اینکه بخواهم بروم صورتم را دستکاری کنم و کارهای عجیب انجام دهم. اصلا در قیدوبند آن کارها نیستم. اما همواره سعی می‌کنم با یک بدنِ سالم بتوانم کارم را ادامه دهم. تا وقتی می‌خواهم کار کنم، دوست ندارم ضعف و مریضی بر من غلبه کند. سن که بالا می‌رود، سروکله بیماری‌های مختلف پیدا می‌شود و با کمی بی‌توجهی، اینها می‌توانند شکل گسترده‌ای پیدا کنند. به همین خاطر، من خیلی سعی می‌کنم رعایتِ همه چیز را بکنم.» این نظم و دیسیپلین، حتی به سبک زندگی شخصی او نیز سرایت کرده است. این بازیگر خود را فردی «خانه‌دوست» معرفی می‌کند که اهل گشت و کارهای بی‌هدف نیست.

 

 استراتژی انتخاب؛ راحتی مهم‌تر از نام‌ها


 در بازاری که بسیاری از بازیگران برای دیده‌شدن تن به هر نقشی می‌دهند، معیارهای مریم سعادت برای پذیرش نقش، نشان‌دهنده پختگی حرفه‌ای اوست چرا که دیگر در پیِ تجربه‌گراییِ صرف نیست و «کیفیت زیستن در صحنه» برایش اولویت دارد. او توضیح می‌دهد که با بالارفتن سن و تجربه، اولویت‌هایش تغییر کرده است. اگر روزی تنوع نقش و کار با آدم‌های متفاوت برایش جذاب بود، امروز «آرامش روانی» در محیط کار حرف اول را می‌زند:  

 

«بـــرای من راحتیِ کار خیلی مهم است. منظورم از راحتی، راحت‌طلبی نیست؛ منظورم اتمسفر پشت‌صحنه است. اینکه اکیپ خوبی باشند، حرف همدیگر را بفهمیم و آدم‌های قابل‌قبولی باشند. تهیه‌کننده و کارگردان و نقطه‌ نظرات‌شان برایم بسیار مهم است. شاید نقش پیشنهادی، نقش کوچکی باشد، اما وقتی این فاکتورهای انسانی و حرفه‌ای برایم مورد قبول باشد، آن را می‌پذیرم.»

 

من یک عروسک‌گردانم


 نمی‌توان با مریم سعادت گفت‌وگو کرد و سراغِ عشقِ اول و آخرش نرفت: تئاتر عروسکی. باوجود درخشش در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی، سعادت هنوز هم خود را شهروند دنیای عروسک‌ها می‌داند و با قاطعیتی که ناشی از عشق است، مرز میانِ «حرفه» و «هویت» را ترسیم می‌کند.  او با لحنی که بوی دلتنگی و عشق می‌دهد، می‌گوید: «من کار اصلی خودم را تئاتر عروسکی می‌دانم. خودم را بیشتر از آنکه بازیگر بدانم، در دنیای عروسکی می‌بینم و دوست دارم در آن زمینه بیشتر کار کنم. بازیگری برایم یک نوع تمرین شده که دوستش دارم‌ اما اگر پیش بیاید، دلم می‌خواهد گهگاهی یک کار اساسی عروسکی انجام دهم.»
 وقتی از او می‌پرسم اگر بخواهد به دنیای عروسکی «برگردد»، چه تجربه‌ای را دوست دارد، تکرار کند؟ پاسخش اصلاحیه بر این پیش‌فرض است: «من نرفتم که برگردم! من همچنان کار عروسکی می‌کنم. حالا ممکن است داور باشم، یا جزو هیات انتخاب جشنواره‌ها‌ اما همیشه در این فضا هستم. طرح‌های عروسکی زیادی دارم که قرار است کار ‌کنم و به‌زودی هم ان‌شاءالله عملی خواهند شد.»


 دغدغه اصلی سعادت در حوزه نمایش عروسکی، تغییرِ نگاه عمومی به این هنر است و معتقد است که جامعه ایران هنوز پتانسیل عظیم این مدیا را درک نکرده و آن را محدود به «برنامه کودک» می‌داند. آرزوی این بازیگر این است که مردم را با دنیای گسترده و پیچیده عروسک‌ها آشتی دهد؛ دنیایی که می‌تواند مفاهیم عمیق انسانی را با زبانی شیرین و اثرگذار بیان کند.