
هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده| اواسط سال قبل در یکی از محلههای اطراف شهرری، پسر جوانی به نام هامون با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسید.دوستان هامون که شاهد تیراندازی مرد باغدار به این جوان بودند خیلی سریع او را به بیمارستان رساندند اما اصابت گلوله به قفسه سینه جراحت عمیقی ایجاد کرده بود که نجات جان هامون غیرممکن شد و او جان باخت. به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت و جسد با دستور بازپرس جنایی برای انجام آزمایشات و معاینات لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد.
قتل جلوی چشم دوستان
نخستین کسانی که هدف تحقیقات جنایی قرار گرفتند، دوستان مقتول بودند که صحنه جنایت را با چشم خود دیده بودند. هر دو دوست هامون به دادسرا احضار شدند و اظهارات آنها به ثبت رسید.یکی از آنها در ابتدا درباره روز حادثه گفت:«روز حادثه هوا گرم بود و من و هامون و یکی دیگر از دوستانم در حال قدم زدن در محله بودیم که دوستم پیشنهاد داد به اطراف شهرری برویم و در حوضچههای کشاورزی که در محلههای باغداران وجود دارد، آبتنی کنیم.ما هم قبول کردیم و سهتایی راهی آن منطقه شدیم.
در آنجا باغهای میوه زیادی وجود دارد و از میان درختانی که انبوه بار میوه دارند، گذشتیم. بالاخره به چاهی که دوستمان آن را بلد بود رسیدیم و شروع کردیم به آبتنی. در همان حال ناگهان چشم هامون به هلوهای درشت و رسیدهای افتاد که از روی شاخههای درختی، از دیوار باغی بیرون زده بود. تصویر میوههای رسیده خیلی هوسانگیز بود و ما هم دلمان خواست که مقداری از آن بخوریم؛ برای همین هامون از آب بیرون آمد و به سمت دیوار باغ رفت.او دستش را دراز کرد که یک هلو بچیند اما همان موقع صاحب باغ با یک اسلحه بیرون آمد و اسلحه را سمت ما گرفت و گفت به چه حقی به میوه باغ من دست میزنید.
هامون خیلی عصبانی شد و به او گفت تو حق نداری به خاطر دو تا دانه میوه روی ما اسلحه بکشی و بعد هم گفت که این موضوع را حتما به پلیس اطلاع میدهیم. من و دوستم هم به دنبال هامون با مرد باغدار بحث میکردیم که ناگهان او لوله تفنگ خود را سمت قفسه سینه هامون چرخاند و ماشه را چکاند.»
دوست دیگر هامون هم با تایید اظهارات دوست خود گفت:«هنوز حتی دست هامون به میوهها هم نرسیده بود که سر و کله مرد باغدار پیدا شد.او بیمقدمه شروع به پرخاشگری کرد و بعد هم دوست ما را جلوی چشم خودمان به قتل رساند.»با اطلاعاتی که دوستان مقتول درباره عامل تیراندازی مرگبار در اختیار ماموران جنایی قرار دادند، متهم خیلی سریع بازداشت شد و با توجه به اینکه او مقابل چشم دو دوست مقتول اقدام به تیراندازی مرگبار کرده بود، راهی برای فرار از بیان حقیقت نداشت.به این ترتیب با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست رسیدگی به موضوع در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد و متهم پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.سپس نوبت به متهم رسید که از خود دفاع کند و او گفت:«روز حادثه فصل میوه چینی ما بود و در این ایام من 24ساعته در باغم میمانم چون افراد سودجوی زیادی هستند که وارد باغ شده و میوهها را سرقت میکنند.از طرفی برای حفاظت از خودم در برابر حمله سارقان یا حیوانات وحشی همیشه یک اسلحه نیز دارم.»
متهم ادامه داد:«آن روز متوجه سر و صدایی در باغ شدم و وقتی از اتاقک خود بیرون آمدم سه جوان را دیدم که وارد باغ شده بودند.من برای دفاع از مال و جان خودم با آنها درگیر شدم و یکی از آنها یعنی همین مقتول با من گلاویز شد.در همان حین نفهمیدم چطور شد که گلوله از اسلحهای که در دست من بود، شلیک شد و به قفسه سینه او اصابت کرد.»
در اینجا دوست هامون که به عنوان شاهد در دادگاه حضور داشت گفت:«متهم دروغ میگوید. هیچ درگیری بین هامون و این مرد اتفاق نیفتاد و ما وارد باغ او نشده بودم.درگیری لفظی بود که آن هم بیرون از باغ رخ داد.»
همچنین کارشناس اسلحه دادگستری نیز در مورد نحوه شلیک و اصابت گلوله به مقتول گفت:«گلوله از فاصله دور به مقتول شلیک شده که نوع سوختگی و ورود گلوله از بالا به پایین در بدن مقتول نشان میدهد که عامل تیراندازی با نشانهگیری از فاصله گلوله را شلیک کرده است.»
متهم در دفاع آخر گفت:«من فقط برای دفاع از جان و مالم اسلحه را به دست گرفتم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.






