
هفت صبح،فاطمه شیخعلیزاده| رسیدگی به شکایتهای سریالی چند زن جوان تهرانی از اواسط سال 97 با موضوع تجاوز توسط راننده یک پرشیای مشکی در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.ماجرا از جایی آغاز شد که خانم 30سالهای به نام پریسا با مراجعه به پلیس ادعا کرد که مورد آدمربایی و تجاوز قرار گرفته است. این خانم جوان در طرح شکایت ابتدایی خود به ماموران گفت:«در محدوده اتوبان نواب قصد داشتم به سمت جنوب شهر بروم. این مسیر هر شب من بود و همیشه بعد از پایان کارم برای رسیدن به منزل در همین مسیر ماشین میگرفتم.
آن شب ماشین پیدا نمیشد هوا هم سرد شده بود. وقتی یک پرشیای مشکی جلوی پایم ترمز زد من از ناچاری سوار شدم تا بیشتر از این دیرم نشود. وقتی روی صندلی عقب خودرو نشستم راننده شروع به حرکت کرد اما وقتی کمی در مسیر پیش رفت ناگهان درها را قفل کرد و تغییر مسیر داد.
من به او اعتراض کردم و او با تهدید چاقو به من گفت صدایم در نیاید.خیلی ترسیده بودم و احساس میکردم از شدت ترس و اضطراب زبانم بند آمده است. راننده به سمت حاشیه شهر راند و من که اشکهایم بیاختیار میریخت به او التماس میکردم که رهایم کند اما او به من فحاشی میکرد و با تهدید میگفت اگر زیاد حرف بزنم به من چاقو میزند.» شاکی ادامه داد:«این مرد من را به جاده قم برد و در حاشیه جاده در جایی که خلوت و تاریک بود به من تجاوز کرد.بعد هم همان جا رهایم کرد و گریخت.»
در حالی که رسیدگی به این پرونده در دستور کار قضایی قرار گرفت، شاکی برای انجام معاینات لازم به پزشکی قانونی معرفی شد اما این ابتدای قصه سیاه تجاوزهای سریالی بود.
شکایتهای بعدی
شکایتهای سریالی پشت سر هم روی میز کارآگاهان پلیس آگاهی قرار میگرفت که نقاط مشترکی در آنها نشان میداد عامل همه این تجاوزها یک نفر است. همه شاکیان در یک نقطه مشخص از شهر ربوده شده و اظهار میداشتند که راننده یک خودروی پرشیای مشکی آنها را ربوده است.
شاکی بعدی زن جوانی بود که در بعدازظهر یک روز بهاری اوایل سال 98 به دام مرد متجاوز افتاده بود. او در شرح شکایت خود گفت:«نزدیک غروب بود که بعد از انجام کاری در غرب تهران میخواستم به خانهمان بروم.خیابان شلوغ بود و وقتی خودروی پرشیای مشکی بوق زد اصلا شک نکردم که در این شلوغی شاید سوار شدن به این خودرو خطری داشته باشد. راننده در ابتدا هیچ رفتار مشکوکی نداشت اما وقتی از شلوغی اتوبان عبور کرد و به جای خلوتتری رسید ناگهان وارد مسیر فرعی شد و درها را قفل کرد و روی من چاقو کشید.
من فریاد میزدم و او بیاعتنا به جیغ کشیدنهای من با سرعت به سمت اتوبان قم رفت و هر بار میخواستم دستم را سمت در ببرم چاقو را سمت صورتم میآورد و با تهدید به من میگفت به در نزدیک نشوم. راننده من را سمت حسنآباد قم برد و وقتی به آنجا رسیدیم هوا تاریک شده بود. او من را مورد تجاوز قرار داد.
وقتی سوار ماشین شد و از آنجا گریخت من به سختی خودم را به جاده رساندم و خانوادهام را خبر کردم که دنبالم آمدند و یک راست برای ثبت شکایت به پلیس مراجعه کردیم.» دو شکایت دیگر هم بعد از آن به ثبت رسید که خانمهای جوان اظهارات مشابهی را مطرح کردند. به این ترتیب یافتن ردی از متجاوز سریالی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
دستگیری متهم
با اطلاعاتی که شاکیان در اختیار ماموران پلیس قرار دادند بازبینی دوربینهای مداربسته آغاز شد و خودروی متهم شناسایی شد. به این ترتیب راننده این خودرو دستگیر شد اما از همان ابتدای برخورد با ماموران منکر هرگونه ارتکاب جرم شد و گفت:«من سالهاست در این مسیر مسافرکشی میکنم و اگر نیت مجرمانه داشتم قطعا بار دیگر در این منطقه آفتابی نمیشدم.»
با این ادعا متهم در میان سی نفر دیگر در ویترین پلیس آگاهی قرار گرفت و هر چهار شاکی از میان همه افراد حاضر در ویترین او را شناسایی کرده و به عنوان عامل تجاوز معرفی کردند. در همین حال پزشکی قانونی تطبیق آثار بر جا مانده بر لباس یکی از شاکیان را با دیانای متهم بازداشت شده تائید کرد. همچنین آزار و اذیت شاکیان دیگر و همچنین آدمربایی آنها نیز تائید شد. به این ترتیب با محرز شدن اتهام ارتکابی پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.





