
هفت صبح، مرتضی مهدیزاده| چراغ اتاق روشن است و صفحه گوشی مدام چشمک میزند. پیامها یکی پس از دیگری میآیند و میروند. بیرون، خیابان در سکوت شب فرو رفته، اما پشت این سکوت، جریانی آرام و نامرئی در حال شکلگیری است. جهانی که دیگر در پیادهروها و گوشهوکنار شهر قابل ردیابی نیست و حالا در قاب کوچک تلفنهای همراه جریان دارد. آنچه سالها بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی شناخته میشد و رد پایش بیشتر در خیابانها و پاتوقهای شهری دیده میشد، امروز شکل و بستر تازهای پیدا کرده است. بخش قابلتوجهی از این روابط آسیبزا، بهجای فضاهای عمومی به شبکههای اجتماعی، ارتباطات مجازی و قرارهای خصوصی منتقل شده است.
فضایی پنهان و کمصدا که آمار دقیق و روشنی از آن در دست نیست و کمتر دربارهاش گفتوگو میشود. موضوع این گزارش فساد و فحشا است. موضوعی که در همه جوامع وجود دارد. ایران نیز مستثنا نیست. گزارش با تکیه بر گفتوگو با افرادی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم درگیر این فضا بودهاند و نظر کارشناسان اجتماعی، تلاش میکند تصویری کلی از این جابهجایی خاموش ارائه دهد. تغییری که نشان میدهد یک آسیب اجتماعی چگونه از «کف خیابان» به «پشت درهای بسته» و فضای مجازی کوچ کرده و چه پیامدهایی برای فرد و جامعه بهدنبال داشته است. گزارشی درباره پدیدهای است که دیده نمیشود، اما وجود دارد. اما بیتوجهی به آن، مسئله را پنهانتر نیز کرده است. در واقع تجربه زنانی است که از طریق شبکههای اجتماعی وارد این فضا شدهاند و مردانی که در نقش کارگر جنسی فعالیت کردهاند و همه اینها در بستر صفحه گوشی انجام میشود.
فحشا در یک کلیک
گسترش شبکههای اجتماعی، بازار فحشا به عنوان یکی از آسیبهای قدیمی جامعه را از خیابانها و فضاهای عمومی به بستری پنهان و کمصدا در دنیای دیجیتال منتقل کرده است. بهگونهای که امروز دیگر کمتر نشانی از شکلهای سنتی این پدیده در کوچهها و معابر دیده میشود. بخش قابلتوجهی از این روابط آسیبزا، حالا در فضای مجازی و دور از نگاه عمومی شکل میگیرد.
در این فضا، ارتباط میان افراد از طریق پیامهای خصوصی، گروههای محدود و صفحات موقت برقرار میشود. صفحاتی که معمولا عمر کوتاهی دارند و پس از مدتی ناپدید میشوند.
راههای تماس بهطور موقت منتشر و سپس حذف میشود. روشی که ردیابی و نظارت بر آن را دشوار کرده و امکان دسترسی به آمار دقیق و قابل اتکا را از میان برده است. همین پنهانکاری و جابهجایی بستر، باعث شده این پدیده بیش از گذشته از دید جامعه دور بماند، در حالی که همچنان به حیات خود در لایههای نامرئی فضای مجازی ادامه میدهد.سارا ۲۶ ساله است. هنگام گفتوگو، نگاهش مدام به صفحه تلفن همراهش میافتد. پیامهایی که یکی پس از دیگری میآیند و درباره زمان، محل و چارچوب ارتباطهایی صحبت میکنند که خارج از ضوابط رسمی و قانونی شکل میگیرند.
برای او، تلفن همراه ابزار بسیار مهمی است. چون بخش اصلی فعالیتش در همین فضای مجازی متمرکز شده است.فضایی میان زندگی واقعی و دنیای آنلاین که ارتباطهایش ساماندهی میشود، قرارها هماهنگ و همهچیز از پیش مدیریت میشود. آنچه زمانی در معابر عمومی و پاتوقهای شهری رخ میداد، حالا به صفحههای کوچک گوشیها منتقل شده است. فضایی پنهان که در آن روابط آسیبزا در قالب مناسبات مالی شکل میگیرد و بدون آنکه در معرض دید باشد، مسیر خود را ادامه میدهد.
تنها وجه مشترک پول
سارا یکی از فعالان این فضای پنهان، پیچیده و چندلایه است. او در گفتوگو با «هفت صبح» میگوید که ورودش به این محیط بر پایه تصمیمی از پیش تعیینشده نبوده و بیشتر ناشی از کنجکاوی بوده است: «در ابتدا میخواستم بدانم این فضایی که دوستانم دربارهاش صحبت میکنند و حتی از آن کسب درآمد میکنند، دقیقا چگونه کار میکند.»پیش از ورود جدی به این فضا، سارا تجربههای پراکندهای در خیابانها و برخی پاتوقهای شهری داشته است. روابطی که در آن افراد غریبه تنها وجه مشترکشان پول بوده است. او میگوید این نوع روابط پرخطرتر بوده و فشار روانی بیشتری نیز بر او وارد کرده است.
آشنایی جدی او با این بازار مکاره از طریق دوستانش شکل گرفت. افرادی که پیشتر وارد این چرخه شده بودند و به او نشان دادند که بدون حضور در خیابانها نیز میتوان از طریق شبکههای اجتماعی وارد این ارتباطها شد. سارا میگوید در آغاز نقش یک ناظر را داشت. عضو چند گروه شد، پیامها را میخواند و صرفا روند ارتباطها را دنبال میکرد. بهتدریج به این جمعبندی رسید که با فضایی فعال و پرتقاضا روبهرو است. فضایی که فراتر از یک کنجکاوی کوتاهمدت عمل میکند.
او توضیح میدهد که جذابیت درآمدهای بالا، خیلی زود نگاهش را تغییر داد: «وقتی دیدم ارقامی که در این فضا مطرح میشود با شغلهای معمولی قابل مقایسه نیست، ادامه دادن برایم جدیتر شد.» با این حال تاکید میکند که موضوع صرفا پول نبود. به گفته خودش، احساس داشتن اختیار در انتخاب، تعیین چارچوب ارتباطها و کنترل شرایط از عواملی بوده که او را در این مسیر نگه داشته؛ احساسی که در تجربههای قبلیاش کمتر آن را لمس کرده بود.
به گفته سارا، بخش عمده ارتباطات از طریق پیامهای خصوصی، معرفیهای زنجیرهای و واسطهها شکل میگیرد. بسیاری از مشتریان او از طبقات مرفه و با موقعیت اجتماعی بالا هستند: «در بسیاری موارد، مشتریها از طریق معرفی وارد میشوند. افرادی که پیشتر تجربه این نوع روابط را داشتهاند و افراد دیگر را معرفی میکنند.»او تاکید میکند: «ظاهر، تناسب اندام و توانایی مدیریت ارتباط نقش مهمی در این بازار دارد.» سارا خودش را فردی خوشهیکل، زیبا و حرفهای در این کار میداند و اینکه میداند چگونه ارتباطها را کنترل کند و حد و مرزها را مشخص نگه دارد: «این عوامل بهطور مستقیم بر انتخابها و میزان تقاضا تاثیر میگذارند و باعث جذب و معرفی مشتریهای بیشتر میشوند.»
درفکر خروج از این حرفه هستم
همه جزئیات پیش از شروع قرار مشخص میشود؛ یعنی مدت زمان و مکان و توافق مالی. قرارهایی که معمولا از چهار تا پنج میلیون تومان در هر شب آغاز میشوند و بسته به توان مالی مشتری، میتوانند چند برابر افزایش یابند.سارا که پس از شش سال حضور در این فضا، اکنون به خوبی با سازوکارهای آن آشناست، میگوید: «برخی مشتریان برایشان پول اصلا معنایی ندارد و حاضرند برای چند ساعت تجربه شبانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان پرداخت کنند. ملاقاتهای چندروزه هم رقمهای بالاتری دارند و گاه تا ۸۰ یا حتی ۲۰۰ میلیون تومان هم میرسد. بعضی پرداختها هم به صورت دلاری یا با سکه انجام میشود. برای این دسته، پول مسئله اصلی نیست. چون بیشتر به دنبال تجربهای متفاوت و کنترلشده هستند.»
او ادامه میدهد که این درآمد در سالهای گذشته زندگیاش را به شکل جدی تغییر داده است: «با همین پول توانستم خانه بخرم و به استقلال مالی برسم. چیزی که با یک شغل معمولی برایم تقریبا غیرممکن بود.»با این حال، او تاکید میکند این مسیر بدون هزینه نیست. فشار روانی، فرسودگی ذهنی و احساس ناامنی همواره جزئی جدا نشدنی از این حرفه است. حتی زمانی که همهچیز طبق توافق پیش میرود. به همین دلیل حالا به جایی رسیده که همزمان به یافتن راهی برای خروج از این فضا فکر میکند.سارا میگوید برخلاف تصور عمومی، خیابان دیگر مرکز اصلی این روابط نیست. «خیابان همچنان وجود دارد، اما هسته اصلی بازار به شبکههای اجتماعی منتقل شده است؛ جایی که بدون دیدهشدن، قرارها بسته میشود و روابط تنها با چند کلیک شکل میگیرد.»
کارگران جنسی مرد؛ لایهای کمتر دیدهشده
فعالان این بازار تنها زنان نیستند. در سالهای اخیر، پدیدهای تازه در حال شکلگیری است که کمتر به آن توجه شده: مردانی که به عنوان کارگران جنسی فعالیت میکنند و در برخی موارد با دریافت مبالغی مشخص و نه هنگفت، زنان یا مشتریان آنها را همراهی میکنند. این افراد معمولا از طریق شبکههای اجتماعی یا محافل غیررسمی وارد این فضا میشوند و گاهی بدون دریافت پول هم نقشهایی خاص را ایفا میکنند. این روند، شبکه کارگران جنسی را در ایران کاملتر کرده و چهرهای پیچیدهتر به بازار روابط آسیبزا داده است.بازار فحشا که پیشتر عمدتا با حضور زنان شناخته میشد، حالا با نقشآفرینی مردان در قالب همراه، خدمتگزار، برده یا نقشهای قدرتمحور به ساختاری عجیب و پیچیده تبدیل شده است. نبود آمار رسمی، تابو بودن موضوع و سکوت اجتماعی، باعث شده این لایه همچنان در سایه باقی بماند، در حالی که پیامدهای روانی، اجتماعی و هویتی آن برای افراد درگیر و جامعه قابل چشمپوشی نیست.
خیلی زود پشیمان شدم و فهمیدم چه اشتباهی کردم
پیمان ۳۴ ساله است. او میگوید ورودش به این بازار از طریق گروهها و صفحات شبکههای اجتماعی کاملا اتفاقی بوده است. در ابتدا مانند «سارا» صرفا برای وقتگذرانی و از روی کنجکاوی در فضای مجازی و بهدلیل بیکاری این فضاها را دنبال میکرده، اما بهتدریج با پیشنهادهایی روبهرو شده که مسیر زندگیاش را تغییر داده است. به گفته پیمان، نخستین تجربه جدی او از طریق معرفی یکی از دوستانش رقم خورد. زنی بالای ۶۰ سال از طبقهای مرفه که بهدنبال برقراری رابطهای برای ایفای نقش «برده جنسی» برای چند روز متوالی بود. «رقمی که پیشنهاد شد حدود ۲۰۰ میلیون تومان برای یک هفته بود. مبلغ آنقدربرای من بیکار بالا بود که پذیرفتم، بخصوص آنکه پول را هم؛ همان اول برایم واریزکرده بودند. گرچه بعدا فهمیدم چه تصمیم اشتباهی گرفتهام!»
پیمان میگوید آنچه در این قرار تجربه کرده، هیچ شباهتی به تصور اولیهاش از روابط جنسی پولی نداشت: «موضوع صرفا رابطه جنسی نبود. تمرکز اصلی بر اعمال قدرت، تحقیر و کنترل کامل بود. حتی نمیتوانم از آنچه در این یک هفته برسرم آمد صحبت کنم چون یادآوریاش هم دوباره شرایط روحیام را به هم میریزد.» صدایش شروع به لرزیدن میکند و ادامه میدهد:« البته شما هم مسلما نمیتوانید این روایتها را نقل کنید. چطور میتوانید صحنههایی از مردی با قلاده یا دستهایی بسته یا کارهایی که یک زن سالخورده و سادیسمی به همراه چند دوستش با من کردهاند را بنویسید؟
شکنجههای هیستریک و لذت جوییهای دردناک و...» بغضش را همراه با آب گلویش فرو میخورد و با همان صدای لرزان ادامه میدهد:« فقط همین قدر بگویم که واقعا ازخودم وزندگیام ناامید شده بودم و دنبال راهی بودم که فرار کنم. اما نمیشد؛ زنی که من را استخدام کرده بود مدام میگفت؛ من تو را برای یک هفته خریدهام! پس از کاری که میخواهم میتوانم با تو بکنم! حتی برای اینکه فرار نکنم من را در یک اتاق کوچک حبس میکردند. باور کنید اینها قصه نیست. واقعیتهایی است که در پشت دیوار ارتباط مردانی که حاضرند برده زنان شوند، رخ میدهد.»
پس از پایان قرار چند روز تحت درمان بودم
به گفته پیمان، پس از پایان این قرار، چند روزی را در بیمارستان تحت درمان گذرانده است: «شوک روانی ناشی از این یک هفته آنقدر شدید بود که هنوز هم هر وقت یادش میافتم به هم میریزم!» با این حال به گفته وی، این تجربه، نقطه عطفی در درک او از ماهیت این بازار بوده است.پیمان میگوید بیشتر مشتریان او زنان بالای ۴۰ سال و از طبقات مرفه جامعه بودهاند. زنانی که بهدنبال تجربههایی برای سلطه و کنترل مطلق بوده و هستند. درآمد این معاملهها و قراردادهای نانوشته اما گاهی اوقات نیز بالا است: «برای یک شب معمولا بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان دریافت میکردم. برای برخی از مشتریها، پرداخت پول مهم نبود.»
با وجود این درآمد بالا، پیمان تاکید میکند که پیامدهای روانی این تجربهها همچنان با اوست. «تحقیر شخصیتی، فرسودگی و از دست رفتن اعتمادبهنفس هنوز هم ادامه دارد. حتی حالا که از نظر مالی در وضعیت بهتری هستم، احساس افسردگی میکنم. تجربه ایفای نقش برده جنسی تاثیری عمیق بر روان من گذاشته که با پول جبران نمیشود.» او میگوید مسیر دسترسی به این قرارها عمدتا از طریق شبکههای اجتماعی و معرفی دوستان بوده و اغلب ملاقاتها در خانههای شخصی یا فضاهای اجارهای انجام میشده است.
فحشا به لایههای زیرزمینی میرود
ازدیاد و گسترش فساد و فحشا در فضای مجازی و فضاهای خصوصی، حاصل برهم خوردن تعادل نیروهای اجتماعی در جامعه است. به باور جامعهشناسان، وقتی فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از توان بازدارندگی ساختارهای رسمی پیشی میگیرد، آسیبهای اجتماعی ناگزیر به لایههای پنهان جامعه رانده میشوند.دکتر امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس، در گفتوگو با «هفت صبح» با اشاره به نظریه میدان نیرو کورت لوین میگوید: براساس این نظریه که نخستینبار در دهه ۴۰ میلادی مطرح شد، جامعه همواره تحت تاثیر نیروهای برانگیزنده و نیروهای بازدارنده قرار دارد. هر زمان که نیروهای برانگیزنده از نیروهای بازدارنده قویتر شوند، آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکنند. امروز دقیقا در چنین وضعیتی قرار داریم.
او توضیح میدهد که مجموعهای از عوامل در سالهای اخیر بهعنوان نیروهای «برانگیزنده» - تشویق کننده - عمل کردهاند: تغییر نوع خانواده، افزایش خانوادههای تکسرپرست، فقر، بیکاری، نابسامانی اقتصادی، گرانی، تورم، مهاجرت به شهرهای بزرگ، زندگی در کلانشهرها، کاهش اعتقادات، تاثیر دوستان و رفقا، نقش پررنگ فضای مجازی و مهمتر از همه، تاخیر افتادن یا ناتوانی در ازدواج، همگی از عواملی هستند که زمینه بروز چنین پدیدههایی را فراهم کردهاند.
به گفته قرائیمقدم، در مقابل این فشارها، نیروهای «بازدارنده» ای مانند قانون، زندان، جریمه و برخوردهای قضایی، دیگر کارایی گذشته را ندارند. وی میگوید: وقتی امکان ازدواج، مسکن و حداقلهای معیشتی برای جوانان وجود ندارد، نمیتوان انتظار داشت که صرفا با ابزارهای قهری، این مسائل کنترل شوند. نیروهای بازدارنده در چنین شرایطی در موقعیت ضعیفتری قرار میگیرند. این جامعهشناس تاکید میکند که در ایران به دلیل نبود سازوکارهای رسمی و شفاف، فحشا به جای مدیریتشدن به لایههای زیرزمینی جامعه رانده شده است: در بسیاری از کشورها برای این مسائل فضاها و چارچوبهایی تعریف شده، اما در ایران چنین چیزی وجود ندارد. در نتیجه، این پدیده به خانههای اجارهای کوتاهمدت، هتلها، فضاهای خصوصی، پشتبامخوابی و امروز بیش از همه، به فضای مجازی منتقل شده است.
او میگوید آنچه امروز در شبکههای اجتماعی دیده میشود، پدیدهای تازه نیست، بلکه ادامه روندی است که سالها قبل آغاز شده و حالا شکلی پنهانتر اما گستردهتری به خود گرفته است: این مسائل و آسیبها همیشه وجود داشته و خواهد داشت ضمن آنکه معتقدم متاسفانه به تدریج، رو به افزایش هم خواهد رفت. چون امکان ازدواج برای بسیاری از جوانان فراهم نیست، افراد برای ارضای نیازهای جنسی خود به این فضاها کشیده میشوند. قرائیمقدم تغییر نقشهای جنسیتی و افزایش حضور مردان در این بازار را نیز قابل پیشبینی میداند و میگوید: وقتی نیروهای برانگیزنده بر نیروهای بازدارنده غلبه میکنند، طبیعی است که هم زنان و هم مردان وارد این فضا شوند. بهویژه مردان، به دلیل مشکلات اقتصادی، مسکن، بیکاری، محرومیتها و محدودیتهای اجتماعی طی سالهای اخیربه شکل چشمگیرتری وارد این چرخه شدهاند.
او با اشاره به پیشبینیهای قبلی خود اضافه میکند: من و بسیاری از همکارانم در دهه ۸۰، با الهام از همین نظریه میدان نیرو، بارها هشدار داده بودیم که اگر این شرایط ادامه پیدا کند، آسیبهای اجتماعی گسترش پیدا میکند. حالاهمان پیشبینیها محقق شده است.به گفته این جامعهشناس، یکی از دلایل نبود آمار دقیق درباره فحشا و بهویژه حضور مردان در این بازار، نگاه تابوگونه به موضوع است: برخی از مسئولان تصور میکنند که اگر درباره این مسائل صحبت کنند ممکن است برای جامعه ما چندان جالب نباشد و حتی باعث تبلیغ و افزایش فساد بیشترشود، برای همین ترجیح میدهند مسئله را نادیده بگیرند غافل از اینکه با فرو کردن سر در برف، واقعیت از بین نمیرود؛ در حالی که نبود آمار و شفافیت، مانع تحلیل و سیاستگذاری موثر میشود.
تضعیف ارزشها و هشداری برای مسئولان
قرائیمقدم تاکید میکند تا زمانی که این مسائل به رسمیت شناخته نشوند و درباره آنها گفتوگوی اجتماعی شکل نگیرد، فحشا نهتنها کاهش پیدا نمیکند، بلکه پیچیدهتر و پنهانتر خواهد شد.
قرائیمقدم اضافه میکند: حدود ۱۸ تا ۲۰ سال پیش، در شهر کرج، پژوهشی میدانی انجام دادیم. در این تحقیق که با همکاری دانشجویان و طی حدود شش ماه انجام شد، ۸۶۰ زن مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش که بعدها در روزنامه جامجم نیز منتشر شد، بسیار تاملبرانگیز بود. بر اساس یافتهها، حدود ۳۳ درصد از این زنان تجربه رابطه نامشروع داشتند. حتی در برخی موارد، این روابط با بستگان نزدیک گزارش شده بود. وقتی از برخی از این افراد پرسیده شد که چرا وارد چنین روابطی شدهاند، پاسخهایی از این جنس داده میشد که: «چرا دیگران استفاده کنند و من استفاده نکنم؟» این نوع نگاه نشاندهنده عمق ناهنجاری و تضعیف ارزشها و هشداری برای مسئولان و متولیان فرهنگی است.
فروریختگی فرهنگی در شهرهای بزرگ
این جامعهشناس میگوید: بهطور کلی، شهرهای مهاجرپذیر که دچار فروریختگی فرهنگی بیشتری هستند، با نابسامانیهای اخلاقی گستردهتری مواجه میشوند. این مسئله در شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و دیگر کلانشهرها بهوضوح قابل مشاهده است، بهویژه در مناطق حاشیهنشین. دلیل اصلی این وضعیت، ضعف کنترل و نظارت اجتماعی در شهرهای بزرگ است. در چنین فضاهایی افراد احساس میکنند «کسی به کسی نیست» و همین بیتفاوتی اجتماعی، زمینهساز بروز و گسترش آسیبهای اجتماعی میشود. به نظر من، این یکی از بدترین آسیبهایی است که میتواند به یک جامعه وارد شود.
او میگوید: اگر این وضعیت ادامهدار باشد، جامعه با پیامدهای بسیار نگرانکنندهای مواجه خواهد شد. از جمله گسترش فساد، افزایش بیقیدی و بیبندوباری و فروریختن ارزشهای اخلاقی، دینی، معنوی و خانوادگی. در چنین شرایطی شاهد ورود تعداد بیشتری از افراد-چه دختران و چه زنان-به روابط خارج از چارچوبهای عرفی و قانونی خواهیم بود که می تواند به عنوان چالشی جدی در مورد عرصه آسیبهای اجتماعی مطرح باشد. موضوعی که حکایت از آن دارد که مسئولان به جای سکوت به دنبال راهکاری برای آگاه سازی کسانیکه در این عرصه فعال هستند باشند تا بدانند در صورت ادامه فعالیت در این زمینه، چه تبعات روحی و روانی و حتی جسمی برای آنها به دنبال خواهد داشت ضمن آنکه چگونه میتواند باعث از هم گسستگی کانون خانوادهها و اخلاق مداری در جامعه شود؟
فحشا از خیابان به فضای پنهان جامعه میخزد
فحشا، فساد و چالشهایی مانند حضور کارگران جنسی، دیگر تنها مسئلهای خیابانی نیست که با جمعآوری چند پاتوق یا برخوردهای مقطعی حل شود. این پدیده آرام و بیصدا به شبکههای اجتماعی، خانهها و لایههای پنهان جامعه نفوذ کرده است. جایی که نه دیده میشود، نه شمارش میشود و نه دربارهاش گفتوگو میشود. زمانی که نیروهای «برانگیزنده» اجتماعی- از جمله فقر، بیکاری، تاخیر ازدواج و تغییر سبک زندگی- بر نیروهای «بازدارنده» غلبه میکنند، آسیبهای اجتماعی مسیر خود را پیدا میکنند. حتی اگر چشمها را بر آن ببندیم. سکوت، تابو و نبود آمار دقیق، نه تنها مانع گسترش این پدیده نشده، بلکه آن را از سطح خیابان به زیرزمین جامعه رانده است.شاید زمان آن رسیده باشد که پیش از هر برخورد قضایی یا برخورد مقطعی، واقعیت را ببینیم، درباره آن گفتوگو کنیم و بپذیریم که مسئله دیگر در خیابان نیست؛ مسئله امروز، پشت درهای بسته جریان دارد.

