کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۵۴۱۵
تاریخ خبر:

ناگفته‌‌های خواندنی غفوریان درباره سریال «زیر آسمان شهر»

ناگفته‌‌های خواندنی غفوریان درباره سریال «زیر آسمان شهر»

به گزارش اقتصاد آنلاین، سریال «زیر آسمان شهر» اوایل دهه ۸۰ به کارگردانی مهران غفوریان و نویسندگی هنرمندانی، چون رضا عطاران و سروش صحت برای پخش از شبکه سه ساخته شد. مهران غفوریان ـ بازیگر و کارگردان «زیر آسمان شهر» ـ پس از دو دهه از تولید این مجموعه درباره ساخت آن چنین توضیح می‌دهد: اولین مجموعه تلویزیونی هر شبی، «زیر آسمان شهر» بود. پیش از آن، شبکه‌های سه و پنج برنامه‌های آیتمی پخش می‌کردند، ولی اولین مجموعه «زیر آسمان شهر» بود که شخصیت‌ها ثابت با قصه‌های متفاوت بودند.

  • من با آقای رضا عطاران و دوست عزیزم نادر کاشانی (تهیه کننده) و امیرحسین طالبی تصمیم گرفتیم یک کار خوب بسازیم؛ به رضا عطاران گفتم، رضا نمی‌خواهم این کار بگیرد، می‌خواهم بترکاند. عطاران به شدت خلاق بود و الان هم هست. رضا خیلی زحمت کشید. وقتی دو قسمت را نوشت که با مداد هم می‌نوشت، با همان دو قسمت من گفتم عالی است؛ من دارم با خواندن فیلمنامه هم می‌خندم. آهنگسازش هم مهدی برادرم بود و خواننده امیر تاجیک بود.
  • غفوریان درباره شخصیت و گریم «خشایار» با بازی حمید لولایی در سریال «زیر آسمان شهر» یادآور می‌شود: بابک اسکندری اولین روزی که آقای لولایی عزیز را برای نقش خشایار طراحی کرد، وسط سرش را تراشید؛ آقای لولایی خیلی ناراحت شد و گفت مهران من چه جوری زندگی کنم من را تاس کرده‌اند! بابک اصرار داشت همین خوب است و واقعا هم خوب شد. یوسف تیموری چقدر از خشایار کتک می‌خورد و واقعی هم کتک می‌خورد و صبرش زیاد بود. هی می‌گفتم کاش کات نشود که یوسف تیموری دوباره چک نخورد، ولی حمید لولایی عاشق یوسف تیموری بود و مدام بعد از ضبط بغلش می‌کرد. بعضی از تکیه کلام‌های خشایار مثل (نه … غلام) را من از خود آقای لولایی می‌گرفتم.
  • لوکیشن ما لو رفته بود؛ خیابان ۱۸ امیراباد بودیم و مردم انقدر به ما لطف داشتند، تا چهار صبح صبر می‌کردند تا ما خارج شویم و ما را ببینند. آقایی که پشت صحنه به ما چای می‌داد، مدام کاغذ می‌آورد که امضا کنیم و هر دفعه هم می‌گفت برای دختر خاله‌ام می‌خواهم و هر بار یک اسم متفاوت را می‌گفت! به یکی از دستیارهایم گفتم این مشکوک است؛ بعد فهمیدیم که امضاهایمان را دم در می‌فروشد. قیمت‌هایمان هم فرق می‌کرد؛ مثلا امضای من را ۲ هزار تومان، عطاران را ۴ هزار تومن و اشکان را پونصد تومان می‌فروخت. خودش قیمت گذاری کرده بود؛ امضای مرحومه ملکه رنجبر و مرحوم کیومرث ملک مطیعی با هم به یک قیمت و تکی به قیمتی متفاوت می‌فروخت؛ برای خودش کاسبی می‌کرد و درآمدش بیشتر از حقوقی بود که از ما می‌گرفت.
آخرین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۴۰۵۴۱۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر