
به گزارش هفت صبح، برنامه تلویزیونی «سینرژی» پس از یک وقفه کوتاه، در تازهترین قسمت خود میزبان «حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی پورمحمدی»، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. پورمحمدی که سال گذشته نیز در انتخابات ریاستجمهوری حضور داشت، در این گفتوگو به ارزیابی شرایط کشور و تحولات منطقه پرداخت.
پورمحمدی، درخصوص مسیر کاری دشوار دولت جدید اظهار داشت: این وضعیت قابل پیشبینی بود. همان زمان انتخابات هم به آن اشاره میکردیم. در اوج عملیات طوفانالاقصی بودیم و منطقه در شرایط سختی قرار داشت. البته طی یک سال اخیر، وضعیت منطقه و مسائل داخلی پیچیدهتر هم شد.
وی با اشاره به تحولات سوریه، ضربات وارد شده به حزبالله لبنان و واکنش رژیم صهیونیستی گفت: شاید به این زودی پیشبینی این اتفاقات را نداشتیم، یعنی داستان سوریه، داستان حزب الله و ضربات سختی که دریافت کردند و به دنبال آن تحریکی که رژیم صهیونیستی شد، هم تحریکش کردند، هم خودش عامل تشدید این رویکرد شد که حالا وقتش رسیده که مثلاً یک ضربه به جمهوری اسلامی بزند و بتواند کاری انجام دهد.
پورمحمدی با انتقاد از برخی بازیگران منطقهای افزود: برخی کشورهای عربی و حتی ترکیه با تحلیلهای ناقص، احساس کردند دولت سوریه ضعیف شده و میتوانند موقعیت خود را ارتقا دهند، اما نفهمیدند که بیشترین بهرهبردار این شرایط، اسرائیلیها خواهند بود.
آیا ایران در سوریه کوتاهی کرد؟
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به سوالی درباره احتمال کوتاهی ایران در تحولات سوریه بیان داشت: بله. چنین بحثهایی وجود دارد. برخی نیروهای حاضر در صحنه و دستگاههای مرتبط از قبل نسبت به تشدید بحران هشدارهایی داشتند. شاید اگر دقت بیشتری میشد، میتوانستیم مانع برخی اتفاقات شویم.
او در عین حال تأکید کرد که ورود به جزئیات این مباحث در افکار عمومی مصلحت نیست و گفت: با توجه به شرایط داخلی، نباید موضوعات اختلافساز را تشدید کنیم. این بحثها باید در زمان مناسب و در سطح کارشناسی انجام شود.
تحریمهای طولانی و چندپارچگی سوریه
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تشریح وضعیت سوریه پیش از تشدید بحران تصریح کرد: تحریم ۱۰ تا ۱۱ ساله، چندپارچگی اجتماعی، فعالیت گروههای مسلح، ضعف دولت مرکزی و فساد مزمن ناشی از مشکلات معیشتی باعث شده بود دولت سوریه توان ایستادگی طولانی نداشته باشد.
با این حال، او معتقد است ایران میبایست موازنه قدرت را در منطقه حفظ میکرد: امروز دنیا، دنیای موازنه قدرت است. اگر اتفاقات سوریه و لبنان رخ نمیداد، بعید بود آمریکا و اسرائیل به این زودی جمهوری اسلامی را در اولویت هدفگیری خود قرار دهند. این تحولات مقدمه فشارهای بعدی شد.
حضور ما در منطقه برای دفاع از سرزمین است
پورمحمدی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: حضور ما در منطقه برای دفاع از سرزمین است. ما مرزهای امنیتی خود را توسعه دادیم. حضور ایران در ساحل مدیترانه پیام اقتدار داشت و موازنه قدرت ایجاد میکرد؛ اما وقتی در آن نقاط آسیب دیدیم، طبیعی بود دشمنان نسبت به فشار بر داخل کشور طمع کنند.
پورمحمدی در پاسخ به این سوال که با توجه به نقشآفرینی پررنگ ترکیه و تغییر رویکرد روسیه در سوریه، آیا باز هم ایران میتوانست عملکرد مؤثری داشته باشد؟ توضیح داد: ما در گذشته شرایط بسیار سختتری داشتیم اما با تحرک خوب، هوشمندی، قدرت عملیات و عکسالعملهای فوقالعاده مؤثرـ خصوصاً توسط مرحوم حاج قاسم سلیمانی (رحمهالله علیه) ـ توانستیم آن شرایط را مدیریت کنیم. اما دنیا همیشه روی یک خط ثابت جلو نمیرود؛ فشارهای زیادی هم از طرف همسایگان وجود داشت و توان اقتصادی سوریه هم بسیار کاهش یافته بود.
او با بیان اینکه ایران برنامهای برای هزینهکرد گسترده اقتصادی در سوریه نداشت، افزود: ما نمیتوانستیم سرمایهگذاری اقتصادی سنگین انجام دهیم، اما کمکهای فکری، تجهیزاتی و مشاورههای نظامیمان بسیار مؤثر بود. حضور جدی ما در برخی بزنگاهها نقش کلیدی داشت.
ما عامل تقویت حضور روسیه در سوریه بودیم
به گفته پورمحمدی، حضور ایران در سوریه زمینه را برای فعالترشدن سایر بازیگران فراهم کرد: حضور ما باعث تقویت روسها شد تا جای پای محکمتری پیدا کنند. همچنین به نیروهای دیگری که انگیزه کمک داشتند امکان حضور میداد. قرار نبود همه ظرفیت را خودمان بهتنهایی ایجاد کنیم.
وی با اشاره به دشواری مداخلات نظامی کشورهای بزرگ گفت: آمریکا با آن همه هزینههای سرسامآور در افغانستان و عراق نتوانست اهدافش را محقق کند. زمانی صحبت از سه تریلیون دلار هزینه بود، اما ترامپ رقم ۶ تا ۸ تریلیون دلار را مطرح کرد. با وجود این هزینهها هم نتوانستند موازنه را به نفع خود تغییر دهند.
پورمحمدی با اشاره به نقش ایران در عراق تاکید کرد: ما ادعا نداریم جمهوری اسلامی همهچیز را در عراق تعیین کرده، اما قطعاً با تأثیرگذاری خودمان موازنه قدرت را در منطقه تغییر دادیم. این یک واقعیت روشن است.
تحولات اخیر عراق بسیار معنادار است
پورمحمدی با بیان اینکه تحولات عراق بسیار کاملاً معنادار است، گفت: عراق سالها با ما در رقابت و دشمنی بود؛ چه در دوره صدام و چه پس از آن با حضور آمریکا و سپس ظهور داعش که با حمایت مستقیم و غیرمستقیم غربیها شکل گرفت. آنها تلاش کردند صحنه را دوباره تغییر دهند اما موفق نشدند. با این حال ایران باوجود ضرباتی که در سوریه و لبنان دریافت کرده، همچنان بازیگری مهم و تأثیرگذار در منطقه است.
وی خاطرنشان کرد: ما یک یا دو ضربه کاری خوردیم اما اینطور نیست که رقیب ما دست بالای دائمی داشته باشد. کسی فکر نکند که ما جزو بازیگران ناتوان در منطقه هستیم. در افغانستان هم آمریکا قصد داشت به بگرام بازگردد، اما نتوانست و بعید است بتواند. البته وضعیت افغانستان مطلوب ما هم نیست، اما برای آمریکا و سایر رقبا هم آسان نیست.
پورمحمدی تأکید کرد: برای حفظ امنیت ملی، قدرت سرزمینی و حوزه تمدنی که فراتر از مرزهای جغرافیایی است، ایران باید یک بازیگر توانمند باقی بماند.
صدام میدانست ما دست بالا را داریم
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به سفرهایش به بغداد و دیدار با صدام حسین گفت: یک سفر در سال ۷۴ داشتم و یک سفر در سال ۷۶. ما آن زمان دست بالا را داشتیم و صدام هم این را کاملاً درک میکرد. در مقطعی داشتیم داستان عراق را تمام میکردیم اما همسایهها نگذاشتند. بعد هم آمریکا وارد شد؛ دقیقاً مشابه کاری که امروز به نفع اسرائیل در عراق انجام میدهد.
جلسه ۴ ساعته با حافظ اسد/ حجم تسلط ایران بر تحولات عراق برای حافظ اسد شگفتآور بود
پورمحمدی در تشریح جزئیات آن دوره گفت: در دورهای که مرحوم دکتر حبیبی معاون اول رئیسجمهور بود و دکتر ولایتی وزیر خارجه، با هم به سوریه رفتیم و جلسهای چهار ساعته با حافظ اسد داشتیم. نقشه بزرگ عراق را روی زمین پهن کردیم و توضیح دادیم چه تحولاتی در عراق رخ داده است. حجم تسلط ایران بر تحولات عراق برای حافظ اسد شگفتآور بود:
وی افزود: بخش زیادی از بغداد در اختیار نیروهای انقلابی بود؛ کردها، شیعیان جنوب، نیروهای شرق عراق و حتی بخشهایی از غرب. با جزئیات کامل توضیح دادیم کجا چه تعداد نیرو هست. برای سوریها غیرقابل تصور بود.
آمریکا به فریاد صدام رسید
پورمحمدی ادامه داد: وقتی آمریکاییها دیدند نتیجه تحولات دارد به نفع ما و نیروهای همسو تمام میشود، وارد شدند. در ماجرای انتفاضه شعبانیه ابتدا فشار را از روی صدام برداشتند و اجازه دادند با هلیکوپتر، توپخانه و زرهی قتلعام گستردهای راه بیندازد. گورهای دستهجمعی و حمله به کربلا و نجف در همان دوره رخ داد.
او گفت: در آن دوره جمهوری اسلامی دستی بسیار قوی داشت، اما مداخله آمریکا و همکاری برخی کشورهای منطقه معادلات را تغییر داد.
انتقاد از نقش کشورهای منطقه و آمریکا
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: حتی بوش پدر هم بعدها معترض شد. او بهعنوان رئیس پیشین سیا توانمندتر از بوش پسر بود و به نظر من اگر بوش پدر بود، چنین خطایی نمیکرد. بوش پسر با حملهاش عملاً راه را برای ما باز کرد؛ ضربه کاریای هم که صدام از جنگ کویت خورد و فروپاشی بخشی از ارتش عراق، زمینه را برای ما و نیروهای همپیمان مثل سپاه بدر و کردها فراهم کرده بود.
آیا سوریه مخالف اقدامات ایران در عراق بود؟
پورمحمدی در پاسخ به پرسشی درباره موضع حافظ اسد، توضیح داد: او همنظر ما بود. ما با یکی دو کشور دیگر منطقه قرار بود درباره آینده عراق تصمیم بگیریم. اما وقتی آن کشورها دیدند دست بالا با ایران است، عقبنشینی کردند و به نظر من به آمریکاییها پیام دادند که اوضاع در حال تغییر اساسی است و باید وارد شوند.
او افزود: بعد از مدتی آمریکا وارد شد و رژیم صدام را کاملاً سرنگون کرد، اما بهواسطه ظرفیتی که ما در عراق ایجاد کرده بودیم، آمریکاییها نتوانستند در بلندمدت دوام بیاورند.
پورمحمدی تأکید کرد: چه در جنگ اول و چه زمانی که آمریکا حکومت بعث را سرنگون کرد، نتوانست اهداف خود را تثبیت کند. ما رقیبی ریشهدار بودیم و این واقعیت امروز اثبات شده است.
نام کشورها را نمیبرم اما با برخی کشورهای منطقه درباره عراق مذاکره داشتیم
زمانی که رنجبران پرسید آن کشورهایی که به آمریکا پیام دادند چه کشورهایی بودند، پورمحمدی گفت: الان صلاح نمیدانم نام ببرم؛ همان کشورهای منطقه بودند. با آنها مذاکره داشتیم و حتی تا مراحل بسیار پیشرفته هم رفتیم؛ هم ما به پایتخت آنها رفتیم و هم آنها به تهران آمدند.
حمله آمریکا به بهانه سلاحهای کشتار جمعی نبود؛ میترسیدند ایران در عراق توفیق پیدا کند
پورمحمدی در ادامه به بیان جزئیات ناگفتهای از دو دیدار خود با صدام حسین و تحلیل فضای عراق پیش از حمله آمریکا پرداخت: یکی از عوامل جدی حمله، ترس آمریکاییها از توفق ایران در عراق بود. آمریکاییها میدیدند شرایط دارد به نفع جمهوری اسلامی پیش میرود. در عین حال، از صدام هم حساب میبردند؛ با اینکه خودشان او را بزرگ کرده بودند، اما فردی غیرقابل پیشبینی بود که ممکن بود دوباره مقتدر شود و علیه اسرائیل شاخوشانه بکشد.
جمهوری اسلامی بازی اسرائیل را برهم زد
وی با اشاره به سیاست ثابت اسرائیل در جلوگیری از قدرتیابی کشورهای منطقه اظهار داشت: اسرائیل برای این ایجاد شد که منطقه را تضعیف و تجزیه کند تا منابع و موقعیت ژئوپلیتیک منطقه بهراحتی در اختیار غرب قرار گیرد. جمهوری اسلامی این بازی را برهم زد.
روایت یک ملاقات غیرعادی با صدام؛ «مهمترین چالش، غلبه بر فشار روانی بود»
پورمحمدی در ادامه درباره تجربه گفتوگو با صدام در سن ۳۶ و ۳۸ سالگی گفت: مهمترین مسئله فشار روانی بود. صدام دشمن خونخواری بود که مردم ما را شهید و جانباز کرده بود. خود من تعداد زیادی از بستگان و دوستانم را از دست داده بودم. حتی در سال ۶۵، هنگام بازگشت به قم، کوچه ما را بمباران کردند و بیش از ۳۵ نفر شهید شدند. طبیعی بود مواجهشدن با چنین فردی سخت باشد، اما تکلیف بود و نظام تصمیم گرفته بود.
او توضیح داد: مأموریتها به دستور رهبری و رئیسجمهور وقت (مرحوم هاشمی رفسنجانی) انجام شد و عمده محورهای مذاکره شامل تعیین تکلیف مرزها، اجرای قطعنامه ۱۹۷۵، وضعیت اسرا، امنیت مرزها و تسهیل سفر زائران بود.
صدام امنیتیها را بیشتر تحویل میگرفت؛ به همین دلیل من را برای دیدار پذیرفت
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز توضیح داد که بهدلیل ماهیت امنیتی حکومت عراق و پیشینه صدام، معمولاً مقامات سیاسی ملاقات رسمی دریافت نمیکردند: اما چون من در حوزه اطلاعات بودم، این مسیر باز شد. وقتی دیدار پذیرفته شد، مرحوم هاشمی گفت درباره اجرای ۱۹۷۵ هم مذاکره کن.
وی افزود: در ملاقات اول (سال ۷۴)، جلسه دو ساعت و ۴۰ دقیقه طول کشید. به صدام گفتم دیپلمات نیستم و با زبان دیپلماتیک حرف نمیزنم. گفتم هم طلبهام و هم اطلاعاتی؛ یعنی هم از ظاهر ماجرا باخبرم و هم از پشت پرده. همین لحن باعث شد جلسه از حالت رسمی خارج شود و به گفتوگویی جدی و رودررو تبدیل شود.
پورمحمدی گفت: در این جلسه، صدام وارد روایتگویی شد و از جنگهایش، روابطش با ناصر، عرفات، شاه حسین و حتی دوران حضور امام خمینی (ره) در عراق سخن گفت.
او افزود: سر اجرای قرارداد ۱۹۷۵ هم قول داد، اما به نظر من آمادگی مواجهه با بحثهای جدی را نداشت و رو دست خورد.
پورمحمدی گفت: وقتی وارد اتاق صدام شدیم، محمد سعید الصحاف جلوی دفتر نشسته بود. همتای من گفت او وزیر خارجه است. برخورد دوستانهای داشت و سپس وارد جلسه شدیم. جلسه ما طولانی شد و وقتی بیرون آمدیم، او هنوز پشت در بود. گفت نیم ساعت قرار بوده! من هم گفتم از رئیستان بپرسید؛ او صحبت کرد و ما بحث کردیم. بعد از جلسه متوجه شدم که الصحاف قصد داشته وارد مذاکره شود اما همتای ایرانی اجازه نداده و گفته بود این جلسه امنیتیهاست، تو برای چه بیایی؟
اصرار غیرمنتظره وزارت خارجه عراق: «حرفهای صدام را فراموش کن
به گفته پورمحمدی، پس از پایان دیدار با صدام، وزارت خارجه عراق درخواست ملاقات دیگری داد، اما او ابتدا نپذیرفت: گفتم دیگر کاری ندارم؛ هم معاون رئیسجمهور را دیده بودم، هم صدام را. نگران بودم ادامه بحثها تعهداتی را که گرفته بودیم خراب کند. اما با اصرار زیاد عراقیها، جلسهای سهساعته در وزارت خارجه برگزار شد.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان داشت: آنها گفتند حرفهای صدام را فراموش کن؛ قولهایی که داده قابل اجرا نیست. من از بالا برخورد کردم و گفتم مگر مملکت شما حسابوکتاب ندارد؟ رئیستان این حرفها را زده. یعنی چه که الآن نمیشود؟ وزیر خارجه عراق در نهایت صریح گفت که این نظر رژیم عراق و حزب بعث است.»
پورمحمدی توضیح داد: معلوم شد صدام گاف داده و حزب نمیخواسته زود تعهد بدهد. من عصبانی شدم، جلسه پر از دود سیگار بود، خستهکننده و طولانی. بلند شدم و گفتم رژیمی که حرف رئیسش حرف نیست، جای مذاکره ندارد. فردای آن روز نیز ادامه مذاکره را نپذیرفتم و با ناراحتی به ایران بازگشتم.
مأموریت دوم: نگرانی از امنیت آیتالله سیستانی
وی با اشاره به سفر دو سال بعدش به عراق گفت: آن سفر یک داستان دیگر بود. چند مرجع تقلید در عراق شهید شده بودند و نگرانی برای آیتالله سیستانی به اوج رسیده بود. خانواده ایشان به رهبری مراجعه کرده بودند. در آن زمان آقای خاتمی رئیسجمهور شده بود اما خودش همچنان در وزارت اطلاعات حضور داشت.
پورمحمدی افزود: رهبری فرمودند چون قبلاً رفتهای و صدام تو را میشناسد، تو برو. آقای خاتمی هم یک پیام کتبی دادند. من پیامها را بردم و درخواست ملاقات کردم. در همان دوره، «عدی» پسر صدام نیز ترور شده و فلج شده بود و فضای سیاسی-امنیتی بسیار سنگین بود. صدام هم در ماجرای ترور عُدی، نیروهای نزدیک به ایران را مقصر میدانست و برخوردش تلخ بود.
وی خاطرنشان کرد: البته نیروهایی که در عراق عملیات میکردند، بچههای همفکر ما بودند؛ شاید طراحی و نقشهریزی با ما نبود، ولی آموزشدیده و مورد پشتیبانی عمومی بودند. همان مجموعههای وابسته به ایران، از جمله سپاه بدر.
او یادآور شد که صدام در سرکوب «انتفاضه شعبانیه» دست به کشتار گسترده زده بود و ترور عُدی در همان فضا قابل تحلیل است.
ملاقات با آیتالله سیستانی؛ «اولین بار است مقام روحانی ایرانی میبینم»
پورمحمدی گفت: در سفر اول به دلیل نگرانی از حساسیت امنیتی، به دیدار آیتالله سیستانی نرفته بود، اما در سفر دوم هدف اصلی همین موضوع بود. آیتالله سیستانی در ملاقات گفتند که اولین بار است مقام روحانی و صاحبمنصب ایرانی را میبینم. پیام رهبری، پیام رئیسجمهور و سلام آقای هاشمی را رساندم. ایشان هم تشکر کردند و گفتند ما در جوار مولاییم و وقتی گفتهاند امنیت برقرار است، همانجا میمانیم. دیدار با خاندان سیستانی نیز انجام شد و پس از زیارت، به ایران بازگشتم.
«یا مذاکره کنید یا میزنم»؛ پیام صریح ترامپ
وی در بخش دیگری از سخنان خود، بااشاره به مذاکرات غیرمستقیم با دولت ترامپ، ابعاد پنهان ماجرا و پیامدهای سیاسی و امنیتی آن، درباره نامه ترامپ که چند ماه پس از آغاز دولت پزشکیان منتقل شد، گفت: آمریکا حرفش را صریح زده بود. در نامه نوشته بود یا بیایید مذاکره کنید یا من میزنم. هدفشان این بود که ما را بدون عملیات، تسلیم کنند و امتیاز بگیرند. این رویکرد در دورههای مختلف آمریکا تکرار شده و مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم همیشه با «چکش تهدید» همراه بوده است. وقتی دیدند ما تسلیم نمیشویم، نقشه دومشان که از قبل آماده کرده بودند را عملیاتی کردند.
اگر مذاکره نمیکردیم میگفتند شما جنگ را خواستید
پورمحمدی معتقد است: پاسخ دادن به نامهها و آغاز گفتوگوهای محدود، بخشی از یک «عملیات هوشمندانه» بود. اگر بدون مذاکره، حمله میشد، میگفتند ما که گفتیم بیایید حرف بزنید؛ شما نخواستید و جنگ شد. افکار عمومی دنیا و منطقه همین را میپرسید. حتی اگر آمریکا از ابتدا قصد فریب داشت، نتیجه نهایی به نفع ایران شد. وقتی وسط مذاکره زیرش زدند، هم در داخل و هم بیرون جا افتاد که آمریکا فریبکار و عهدشکن است. این باور عمیق شد که آمریکا حاضر نیست به هیچ قاعده انسانی یا بینالمللی پایبند باشد.
جمعه ۲۳ خرداد؛ حمله در لحظهای که همه منتظر «دور بعدی مذاکره» بودند
وی درباره صبح جمعهای که به ایران حمله شد، اظهار داشت: در خانه بودم. آمادگی به آن معنا نداشتیم. احتمال حمله گفته شده بود، اما چون ملاقات ششم قرار بود یکشنبه انجام شود، ذهن ما حمله را دور میدید. برای نماز بلند شده بودم. صدای هواپیما و بعد انفجار آمد. پنجره باز بود، صدای شکستن دیوار صوتی را دقیق شنیدم.
اسرائیل سالها اطلاعات جمعآوری کرده است/ ما در حفاظت مقداری بیمبالاتیم
پورمحمدی در پاسخ به این پرسش که طراحی حمله چه میزان بین اسرائیل و آمریکا مشترک بوده، گفت: خیلی. اسرائیل سالها بود برای یک ضربه کاری علیه ما اطلاعات جمع میکرد. از عملیات علیه شهید فخریزاده تا ترور شهید هنیه نشان میدهد ظرفیتسازی عمیقی انجام داده بودند.
وی در تحلیل حفاظت داخلی گفت: ما در تحفظ و حفاظت مقداری بیمبالاتیم. خیلی چیزها را جدی نمیگیریم. میگوییم آخرش شهید میشویم؛ در حالی که شهادت فوز است، اما خسارتش برای کشور و ملت کم نیست. ضربه آن شب، هم در حوزه علمی، هم نظامی و هم بین مردم، آثار بسیار سنگینی داشت. آن شب یک حالت بهت عمومی ایجاد شد؛ ضربه خیلی شدید بود.
ترور فرماندهان با عملیات نظامی؟ «اصلاً چنین مدلی را پیشبینی نمیکردیم
او با اشاره به ابعاد امنیتی و نظامی عملیات ۲۳ خرداد، با بیان اینکه احتمال حمله مستقیم به خانه فرماندهان را نمیدادم، گفت: من همان تحلیلی را داشتم که فرماندهان شهید داشتند. با اطلاعات موجود اصلاً تصور نداشتم که عملیات نظامی با هدف ترور انجام شود. این نوع عملیات فوقالعاده بود و حداقل یک سال کار اطلاعاتی و تجهیزاتی پشتش بوده است. پس از عملیات «وعده صادق ۱ و ۲»، انگیزه طرف مقابل برای ضربه زدن بیشتر هم شده بود.
این جنگ یک پارادایم جدید و تغییرِ دکترین بود
پورمحمدی عملیات انجامشده را «بیمانند» توصیف کرد و بیان داشت: همه فناوریهای نوین جهان برای جنگ مستقیم، عملیات اطلاعاتی، ترور و عملیات روانی بهطور همزمان تجمیع شده بود. در بالاترین سطح فناوری جهانی عملیات انجام شد. این اقدام، نگاه نظامی دنیا را تغییر داد و نقشههای جنگی جهان را متحول کرد؛ یک پارادایم جدید و تغییرِ دکترین بود.
وی تأکید کرد: اصلاً رسم جنگها این نیست که وارد مناطق مسکونی یا مراکز اداری شوند یا عناصر سیاسی و نظامی را به شکل ترور هدف بگیرند.
اگر بخواهند، میتوانند یکشب تا صبح یک حکومت را حذف کنند
پورمحمدی با اشاره به سطح نفوذ و توان فناوری مورد استفاده، هشدار داد: اگر آمریکاییها یا اسرائیلیها تصمیم بگیرند با کشوری بجنگند، با این فناوری میتوانند در یک شب ۵۰ نفر از رهبران کشور را هدف بگیرند. همه مرزهای ادعایی فرو ریخته است. تصور امنیت در پلتفرمهای ارتباطی یک توهم بود. اینکه پیامرسانها امناند یا اطلاعات شخصی محفوظ است. همهاش در اختیار واحدهای نظامی و اطلاعاتی است.
نقش بازدارندگی هستهای/ سلاحهای متعارف توان پاسخ به این فناوری را ندارند
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در مورد پیام این عملیات گفت: حتی کشورهای قدرتمند با فناوری معمولی نمیتوانند پاسخ دهند؛ تنها عامل بازدارنده، توان هستهای است. از جنگ هستهای میترسند، وگرنه سلاحهای متعارف پاسخگوی این سطح فناوری نیست.
وی در جواب به این سوال که با این وصف، ایران باید سلاح هستهای داشته باشد؟ پاسخ داد: نمیخواهم وارد آن بحث شوم. بحث فقهی فتوا وجود دارد، و یک بحث دیگر هم هست: رقابت تسلیحاتی هزینهبر است و ممکن است اقتصاد کشور را مثل شوروی زمینگیر کند.
با آنهایی که زیسته بودم، داغشان سنگینتر بود
او با بیان اینکه با سردار سلامی، حاجیزاده، باقری، رشید، محرابی و دکتر طهرانچی آشنا بودم، گفت: طبیعی است که احساساتم با شنیدن خبر شهادت اینها بیشتر برانگیخته شد. اما هرچه خاطرات شهدا را میخوانیم، تعلق و محبت به آنها عمیقتر میشود.
روایت پورمحمدی از مدیریت رهبری، واکنش نظامی و مقاومت ملی در جنگ ۱۲روزه
پورمحمدی با اشاره به سه نقطه اوج عملکرد ایران در جنگ ۱۲روزه بیان داشت: دنیا در این جنگ، هم به قدرت مدیریت، هم قدرت مقاومت ملی و قدرت عکسالعمل نظامی ایران پی برد. قدرت تدبیر مدیریت رهبری بود و انسجام بخشی و جایگزینی و تسلط روحی بر صحنه و مدیریت صحنه که این خودش نقش بسیار برجستهای داشت. نیروهای مسلح با آن ضربه کاری که روز اول خوردند و شوک شدیدی که به آنها وارد شد، در بخشی فرماندههای اصلیشان را از دست دادند. در فاصله زمانی کمی، توانستند ۱۰ تا ۱۵ ساعته عکس العملهای مناسبی را انجام دهند، آن هم با فشار وحشتناکی که به آنها وارد بود. یعنی اگر تاریخ این ۱۲ روز خوب نوشته شود. واقعاً معلوم میشود که خود این ۱۲ روزه داستان عجیبی دارد.
وی خاطرنشان کرد: نوع جابجایی امکانات و لانچرها و هدفگیریها و قلقگیریها و مناطق پرتاب موشک و کارهایی که در پدافند صورت گرفت. خدمات اجتماعی هم که دولت در این همین ایام به طور گسترده به بخشهای مختلف نیازمند جامعه داد، هیچ چیز متوقف نشد؛ ببینید مجموعه این کارهایی که در این ۱۲ روز شده، خیلی قابل توجه و اگر انشاءالله بازگو شود، اهمیت این عکسالعملی که هم دستگاه نظامی و دولت و هم مجموعههای مدیریتی کشور انجام دادند قابل توجه است.
جامعه به درک روشنی رسید
پورمحمدی تأکید کرد: نکته سوم بسیار مهم، مقاومت ملی بود و این روحیه انسجام ملی و فهم خیلی شفاف و متعالی. جامعه ما یعنی به یک درک روشن جامعه رسیده بود که اینجا جای تردید نیست، جای توقف هم نیست، جایی که یک لحظه بگو مگو و تقصیر کی بود، نیست. اصلا نیاز نبود وارد این بحثها بشوند، سطوح مختلف اجتماعی از گروههای مختلف، اقوام مختلف، سنین مختلف به یک درک روشن رسیده بودند و به نظر من عکسالعمل ملی ما و عواطف ما در این ۱۲ روزه خیلی فوقالعاده بود.
نقش رئیسجمهور در بحران ۱۲روزه؛ «صداقت پزشکان به انسجام اجتماعی کمک کرد»
وی در پاسخ به این پرسش که اگر فرد دیگری رئیسجمهور بود، آیا نتیجه جنگ متفاوت میشد، گفت: این قضاوت دشوار است، اما صداقت آقای رئیسجمهور و راحتبودنش با جامعه، بدون رعایت ظواهر معمول مدیریتی، واقعاً در احساس اجتماعی و اعتماد عمومی نقش برجستهای داشت.
مذاکره هیچوقت در نظام ممنوع نبوده
پورمحمدی تأکید کرد: برخلاف برخی ادعاها، مذاکره در جمهوری اسلامی هیچگاه تابو نبوده است. از رهبری تا پایینترین سطوح، هیچکس با اصل مذاکره مخالفت نکرده. من خودم در سختترین شرایط مأمور مذاکره با دشمن سخت نظام بودهام. مذاکره یک امر عقلایی است. مهم این است که ببینیم طرف مقابل به چه قاعدهای پایبند است. آمریکا، خصوصاً با شخصیت ترامپ، یک طرف بیقاعده و نامیزان است؛ لبخند میزند و همزمان مشت توی صورتت میزند.
وی گفت: منطق عقلایی اجازه نمیدهد وارد مذاکره شویم، مگر تضمین روشن وجود داشته باشد؛ که اصلاً نیست. آدمی که خودش عهدشکن است چه تضمینی میدهد؟
او به نشست شرمالشیخ هم اشاره کرد و افزود: خیلیها که رفته بودند، به وزیر خارجه ما پیام دادند که چه خوب شد شما نیامدید؛ خیلی تحقیرآمیز بود. منافعمان باید محور باشد، اصلاً در نظام، هیچکس نگاه ایدئولوژیک که این بد و جنایتکار و آدم کش است، ندارد؛ بله همه اینها هست و اینها را مضموم میدانیم، ولی مگر ما میخواهیم برویم رفاقت و صمیمیت و دل و قلوه بدهیم؟ میخواهیم مشکلاتمان را حل کنیم
در دیپلماسی، نفرت مهم نیست؛ منافع مهم است
پورمحمدی توضیح داد که مذاکرهکردن ربطی به دوستداشتن طرف مقابل ندارد: وقتی رفتم صدام را ببینم، حرفهایی از فلسفه تاریخ و نهضت انبیا زد که تعجب کردم. شعر عبید زاکانی در ذهنم بود که «گربه شد عابد و زاهد و مسلمانا». اما با وجود نفرت کامل، مذاکره وظیفه ملی بود.
او افزود: با دشمن هم مذاکره میکنیم برای تأمین منافع و امنیت. اما الان با یک طرف نامیزان و تهدیدکننده روبهرو هستیم. قبل از جنگ هم همین بود، وسط مذاکره زیرش زد؛ حالا با کینه تازه چه انتظاری است؟
احتمال مذاکره در آینده؟ «فقط اگر طرف مقابل از خر شیطان پایین بیاید»
پورمحمدی خاطرنشان کرد: من در کل نظرم این است که حتی در احتمالات ضعیف هم نباید از کار دست بکشیم؛ چون منطق عقلایی میگوید اگر شما یک درصد، دو درصد، ۵ درصد احتمالی میدهید، از دست ندهید، بهخصوص در مسائل مهم این طور است و عقلا حکم میکنند که شما از احتمال ضعیف هم دست برندار و از این فرصت استفاده کن. ولی واقعش با این رفتاری که نشان داده و با این فضایی که ایجاد کردند واقعاً آن احتمالهای ضعیف هم تقریبا کمتر احساس میشود؛ مگر اینکه اتفاقاتی بیفتد.
وی افزود: حالا اتفاقاتی داخل آمریکا مثلاً برخی انتخابات اخیر داخل آمریکا. تحولاتی در منطقه اتفاق بیفتد. اینها شرایط را طوری دگرگون کند که حس بکنیم نه طرف مقابل از خر شیطان پایین آمده است. اگر طرف مقداری از خر شیطان پایین آمده باشد، نه اینکه کلا، ولی نشان بدهد که حاضر است تا یک حدی، یک گفتوگو و یک امتیازدهی منطقی برقرار بشود، طبیعی است منافع کشورمان، برای ما اصل است.
اسنپبک؛ اروپاییها کوتاه آمدند، آمریکا زیرش زد
او درباره موضوع «مکانیسم ماشه» گفت: در اسنپبک خیلی تلاش شد؛ اروپاییها حاضر شده بودند کمی کوتاه بیایند. اما آمریکاییها زیرش زدند؛ هم بهخاطر تحریک اسرائیل و هم بهخاطر ماجراجویی خودشان. به ما توصیه میکنند کوتاه بیایید؛ خب تا کجا؟ سقف کوتاهآمدن کجاست؟
بزرگتر از تحریم، ضعفهای داخلی است
پورمحمدی با صراحت گفت: بخش بزرگی از مشکلات، داخلی است: بیتدبیری، ناهماهنگی، بیتوجهی به توان فناورانه و تخصصی، استفادهنکردن از ظرفیتهای موجود. این ناترازیها کار خود ماست.
او البته تأکید کرد که تحریم را کوچکنمایی نباید کرد و بیان داشت: تحریم فشار جدی دارد. بعضیها میگویند سهمش ۲۰–۳۰ درصد است؛ این ارقام شوخی نیست. اقتصادها با دو–سه درصد تکان میخورند.
پورمحمدی با اشاره به عملکرد ایران در حوزههای مختلف اظهار داشت: در داخل کشور انسانهای توانمند و ظرفیتهای جدی داریم. غربیها هم این را تازه فهمیدهاند؛ آنها هم باور دارند ایران اگر تواناییهایش را بالفعل کند، قابل مهار نیست.
او افزود: ضربه میزنند، بله. ولی اینکه ایران را به نقطه مطلوبشان برسانند نه. ما میتوانیم بسیار بهتر از وضع فعلی باشیم؛ هم در اقتصاد داخلی و هم در عرصه بینالمللی.
در پاسخ به توضیحات لاریجانی درباره «مکانیسم ماشه»، پورمحمدی گفت: در ماجرای اسنپبک خیلی صحبت شد. حتی اروپاییها کمی کوتاه آمده بودند، اما آمریکاییها – با تحریک اسرائیل – زیرش زدند. جماعت نامیزان و ماجراجویی هستند.
او با اشاره به آیه «إنّ الإنسان لیطغى أن رآه استغنى» افزود: کسی که احساس بینیازی و قدرت و پول و رسانه میکند، کوتاه نمیآید. حالا خیلیها به ما میگویند شما کوتاه بیایید؛ سؤال این است: تا کجا؟ سقف کوتاهآمدن کجاست؟
مشکل ما، ضعف در فهم ظرفیتهای خودمان است
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی تأکید کرد: بخش بزرگی از مشکلات ما داخلی است؛ بیتدبیری، عدم هماهنگی، بیتوجهی به توان فناورانه و تخصصی. ما دانش و فناوری و نیروی انسانیاش را داریم اما استفاده نمیکنیم. باید به توانمندی خودمان باور کنیم، نه بهصورت شعاری. برخی که میگویند "میتوانیم"، حتی از ظرفیتهای کشور اطلاع ندارند. جالب است که اخیراً در حرفهای مقامات غربی دیدهام آنها هم فهمیدهاند که ایران ظرفیت بالایی دارد و اگر تواناییهایش بالفعل شود، آنها با وجود فناوری و اقتصاد، نمیتوانند آسیب جدی بزنند.»
رابطه با روسیه و چین؛ «ضرورت است، نه جایگزین غرب/ فقط اسرائیل استثناست
در پاسخ به این پرسش که چرا باید با روسیه و چین کار کرد با اینکه در جنگ ۱۲روزه «کمک چندانی نکردند»، پورمحمدی گفت: این منطق درست نیست. از همسایههای دیگر ما هم چه کسی کمک کرد؟ ما با دنیا باید ارتباط داشته باشیم و از فرصتها استفاده کنیم.
او توضیح داد: کشورهای قدرتمند با تولیدات صنعتی و قدرت تأمین بیشتر، طبیعتاً شرکای بهتری هستند. حتی اگر با غرب رابطه خوب داشته باشیم، باز هم باید با شرق، روسیه، چین و همسایهها همکاری کنیم.
به گفته او، قرار نیست خودمان را به یک بلوک در دنیا گره بزنیم. کشور ما بزرگ و توانمند است اما برای رشد، نیازمند تعامل گسترده با جهان هستیم.
پورمحمدی با لحنی صریح گفت: البته اسرائیل به هیچوجه. موجود حرام و غده سرطانی است. مأموریتش ضربهزدن به ایران است؛ ۴۵–۵۰ سال است هدفگیریاش ما هستیم. ما دشمنی خاصی شروع نکردهایم؛ او موجودیتش بر ضد منافع و امنیت ماست. اگر مجال بدهید، منطقه را آلوده و نابود میکند.
وقتی منطق تحمیلی باشد، مذاکره معنی ندارد
پورمحمدی گفت: اگر روزی آمریکا منطقش از حالت دیکتهکردن خارج شود و یک سطح پایاپای منطقی برقرار شود، مذاکره ممکن است. من این را دور نمیبینم. اما درباره وضعیت فعلی، الان منطق آمریکا یکطرفه است؛ فقط میخواهد تحمیل کند و امتیاز بگیرد. در چنین فضایی مذاکره بیمعنی است.
مسئولیتپذیری و پاسخگویی؛ ضروری و بیتعارف
وی با تأکید بر اینکه باید از فرصتهای از دسترفته گذشته عبرت گرفت، توضیح داد: اگر بحث به جدال و تشدید اختلاف کشیده شود، بیفایده است و فقط اعصاب مردم را خرد میکند. ما اگر برای فهمیدن اشتباهات و جلوگیری از تکرار آنهاست، حتماً باید بحث کرد.
پورمحمدی بیان داشت: اینکه در مناظرات انتخاباتی از مسئولان میخواستم درباره برخی تصمیمات گذشته پاسخ دهند. از این جهت بود که فضای مناظره اقتضای بحث جدی دارد. اما بعد از آن باید در جای خودش بحث شود؛ در محافل کارشناسی، منظم، روشن، با حضور صاحبنظران واقعی و نه شعاری.
او افزود: نه اینکه یکی مقاله بنویسد، یکی آن طرف شعار بدهد یا تریبونها علیه هم حرف بزنند. اینها فقط تنازع میآورد.
در جنگ مردم بزرگترین درس را دادند؛ چرا نخبگان نمیآموزند؟
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به رفتار اجتماعی مردم در جنگ اخیر اظهار داشت: مردم ما حتی آنهایی که منتقد و معترضند، در حادثه جنگ فرهیختگی نشان دادند. از مطالباتشان گذشتند، خودشان را با شرایط برای مصلحت کشور تنظیم کردند. چطور مردم میتوانند اینگونه رفتار کنند، اما برخی نخبگان، نظریهپردازان و صاحبان تریبون حاضر نیستند از نزاع بگذرند؟
جشنگرفتن برای اسنپبک؛ ضدّ منافع ملی و خلاف اخلاق ایرانی است
رنجبران اشاره کرد که برخی در فضای داخلی از فعالشدن مکانیسم ماشه ابراز خوشحالی کردند. پورمحمدی با لحن تند گفت: هر اتفاقی که علیه کشور است، ابراز خوشحالی دربارهاش خطاست. جون این اتفاق علیه منافع ملی و امنیت ملی بود.
او ادامه داد: اگر مدیران داخلی هم جایی کمدقتی کردهاند باید بررسی شود، اما خوشحالی کردن از اینکه دشمن زیر میز زده، عهدشکنی کرده، و مردم تحت فشار قرار میگیرند، از منش اسلام ایرانی به دور است.
برجام، تصمیم یک جناح نبود؛ تصمیم نظام بود
در بخش دیگری از گفتوگو، پورمحمدی درباره نزاع دائمی موافقان و مخالفان برجام گفت: کلیت نظام درباره برجام تصمیم گرفت. مجلس تصویب کرد؛ حالا میگویند ۲۰ دقیقه، ۳۰ دقیقه… بالاخره نمایندهها رأی دادند. وقتی قاعدهای در نظام وجود دارد، باید به آن احترام گذاشت. همانطور که در ماجرای ۸۸ میگوییم بازیگران قواعد را پذیرفته بودند و باید به آن پایبند میماندند.
پورمحمدی ادامه داد: اگر ما در زمان شکست، متانت نشان دهیم، مسیر آینده را برای پیروزی بازتر میکنیم. این رفتار مدنی و قاعدهمند را باید ترویج کرد.
او افزود: بازی را هر بار که بههم بزنیم، خسارت ملی دارد. اگر قواعد را رعایت کنیم، رقیب هم یاد میگیرد قواعد را برهم نزند.
سایه جنگ کم شده، اما رفع نشده
پورمحمدی در پاسخ به پرسشی درباره رفع تهدید نظامی گفت: رفع نشده ولی خیلی کم شده. حتماً باید هوشیار باشیم، اما مردم نباید درگیر این مسئله شوند.
وی افزود: استقامت ملی، انسجام، هدایت رهبری، توانمندی نظامی و مدیریت عمومی کشور کارنامه موفقی نشان داد. تجربه سالهای پس از جنگ به ما کمک کرد که اگر اتفاقی دوباره رخ دهد، با توان و اشراف بیشتری عمل کنیم. دشمن ما را غافلگیر کرد، اما برای دفعه بعد غافلگیریای در کار نخواهد بود.
رنجبران پرسید آیا این اظهارات مستند است و پورمحمدی پاسخ داد: بله. تجربه ملی مهم است. مردم احساس افتخار میکنند که با هوشمندیشان خطر را دفع کردند. این عقلانیت جمعی باید حفظ شود؛ خودش بازدارنده است.
توان امنیتی و نظامی کشور افزایش یافته است
پورمحمدی در پاسخ به این پرسش که آیا توان امنیتی و نظامی کشور نیز افزایش یافته، گفت: بله، حتماً اضافه شده. تلاش جدی صورت گرفته است. اطلاعات ریز ندارم، اما آنچه دستوپا شکسته و دور و نزدیک به من میرسد نشان میدهد کارهای بزرگی در حال انجام است.
او ادامه داد: حتی آمریکاییها و اسرائیل گفتهاند اگر میخواهند اقدامی بکنند باید زود دست بهکار شوند تا ما موقعیت خود را تثبیت نکنیم؛ و خوشبختانه از فرصتها بسیار خوب استفاده شده است.
حضور لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی «مثبت و ضروری» است
پورمحمدی در پاسخ به پرسشی درباره حضور دکتر علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، نیز گفت: حضور ایشان حتماً مثبت است. سالها دبیرخانه دچار افتوخیز بود و آقای لاریجانی چهرهای توانمند و مناسب برای این مسئولیت است.
او همچنین تأکید کرد: اگر دست من بود همان روز اول این کار انجام میشد.
چرا پورمحمدی وارد دولت پزشکیان نشد؟
وی درباره چرایی عدم حضورش در دولت دکتر پزشکیان گفت: ملت شریف ایران هوای ما را داشت و ما را از مسئولیت ریاستجمهوری معاف کرد. اگر میآمدیم، وسط این همه مشکلات باید پاسخگو میبودیم.
او درباره پیشنهاد دولت پزشکیان نیز بیان داشت: گفتوگو شد اما خیلی موافق نبودم. باید به گردش نخبگان بیشتر بها داد. جایی که رفتهایم دوباره رفتن شاید ضرورت نداشته باشد. قرار شد اگر تصمیمی بگیرند مخالفت نکنم، اما خوشبختانه معاف شدیم.
اقتصاد؛ مهمترین دغدغه مردم/ دیپلماسی و مدیریت داخلی باید همزمان فعال باشند
پورمحمدی در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط دشوار اقتصادی آیا دیپلماسی همچنان اولویت است؟ تأکید کرد: هیچ جامعهای در جهان امروز نباید از هیچ مسیری غافل شود. حتی اگر بهترین شرایط داخلی را داشته باشیم باید با تمام ظرفیت در عرصه دیپلماسی فعال باشیم.
او افزود: در داخل هم نباید از هیچ حوزهای ـ فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی ـ غفلت کرد. معاش مردم مسئله جدی امروز است؛ تورم بالاست، قیمتها مدام بالا میرود و دستمزدها همراهی نمیکند.
پورمحمدی با اشاره به نوسانات اقتصادی گفت: حتی یک خبر یا مصاحبه در فضای خارجی روی ارز و طلا اثر روانی میگذارد. بدون اینکه تغییری واقعی در کالا، واردات یا تولید رخ داده باشد.
مشکل اساسی؛ مدیریت و ساختارهای کهنه
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: مشکل اصلی ما مدیریت و برنامهریزی است. بسیاری از ساختارهایی که زمانی کارآمد بودند، امروز دیگر کارآمد نیستند. باید در ساختارها و شیوههای مدیریت بازنگری جدی شود.
در ادامه، این بخش از مصاحبه نیز **بهصورت یک خبر منسجم، حرفهای، روان و قابل انتشار** تنظیم شده است. هیچ تغییری در معنا داده نشده و فقط ادبیات رسانهای و ساختار خبری اعمال شده است.
نیاز به تغییرات جدی در کابینه و مدیریت کشور
پورمحمدی در پاسخ به این پرسش که آیا دولت باید در کابینه تغییر دهد گفت: به نظر من فضای مدیریتی کشور نیازمند تغییرات جدی است. باید متناسب با نیازهای امروز ایران در فضای جهانی تحول ایجاد کنیم.
او افزود: گردش نخبگان یک اصل عقلانی و تجربه موفق جهانی است. ما نسل ۳۵ تا ۵۰ ساله فوقالعاده توانمندی داریم که دنیا را میفهمند و باید مجال بیشتری به آنها داده شود. در بسیاری از حوزهها به خانهتکانی جدی نیاز داریم.
در پرونده کرسنت؛ مسئله اصلی حل اختلاف است، نه پیدا کردن مقصر/ دولتها جرأت تصمیمگیری درباره کرسنت را ندارند
در واکنش به سؤال درباره ساختمان مصادرهشده و دوبارهزندهشدن بحث کرسنت، پورمحمدی با صراحت گفت: داستان تقصیر و مجازات یک بحث انحرافی است. حتی اگر چند نفر مجرم باشند و مجازات شوند، در این پرونده مشکل اصلی حل نمیشود.
او ادامه داد: یک قرارداد بینالمللی بسته شده و باید حل شود. ما گرفتار این شدهایم که فقط بپرسیم چه کسی مقصر است. این مثل بچهبازی است. دشمن در حال غارت خانه است و ما دنبال دعوای داخلی هستیم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حل پرونده ممکن است، توضیح داد: باید حل بشود؛ دست بسته که نیستیم. اما چون پرونده پیچ خورده، ریسک میخواهد. کسی باید چند میلیارد ضرر را بپذیرد تا مسئله جمع شود. همه میترسند تصمیم بگیرند که در تاریخ به نامشان ثبت شود.
او تأکید کرد: کشورها باید جسارت تصمیمات بد را داشته باشند تا گرفتار بدتر نشوند. مشکل ما این است که از ترس واکنشها جرأت این تصمیم را نداریم.
انتقاد شدید از تعلل در اصلاح نظام بانکی
پورمحمدی با اشاره به تصمیم اخیر دولت درباره بانک آینده گفت: این یک نمونه تصمیم دشوار بود و باید سالها قبل گرفته میشد.
او با اشاره به تجربه خود در سازمان بازرسی تصریح کرد: سال ۹۰ یا ۹۱ در یک جلسه غیرعلنی مجلس گفتم: اللهم قد بلغت. هشدار دادم که آنچه در نظام بانکی در حال وقوع است، سرنوشت سختی برای کشور رقم میزند.
پورمحمدی توضیح داد: قواعد بانکی دنیا بسیار سخت است. بخشی از FATF حتی درباره قواعد بانکی و پولشویی است تا نظم اقتصادی به هم نریزد. ما بارها هشدار دادیم، اما تعلل باعث شد بدهیها انباشته و خسارتها چند برابر شود.
او افزود: این همان جراحی است. عمل جراحی سخت و دردناک است، اما اگر انجام نشود بیمار میمیرد. اقتصاد، فرهنگ، سیاست و دیپلماسی هم گاهی جراحی میخواهند.
انتقاد صریح درباره پرونده فردی که «تا پای اعدام رفته بود»
پورمحمدی در پاسخ به تعجب و پرسش مردم درباره فردی که به عنوان مفسد اقتصادی «تا پای اعدام» رفته و اکنون آزاد است، گفت: حق با مردم است. من را هم به سؤالکنندگان اضافه کنید.
او افزود: این از همان تصمیمات ضعیف و سؤالبرانگیز است. نباید در چنین مواردی تردید وجود داشته باشد.
واکنش پورمحمدی به حضور دخترش در مناظرهها
رنجبران به حضور دختر پورمحمدی در برنامههای انتخاباتی اشاره کرد و پرسید بازخوردها چگونه بوده است. پورمحمدی گفت: در داخل بازخورد منفی داشتیم. عرف نبود. اما برخی دوستان میگفتند وقتی شما ادعا میکنید آگاهید، اگر از نزدیکترین حلقه خود مثال بیاورید، باورپذیری بیشتر میشود.
او افزود: با سختی آمدند، اما استقبال زیادی شد و موضوع خیلی دیده شد.
تجربه برخوردهای مردمی پس از انتخابات
وی درباره مواجهه مردم پس از انتخابات گفت: خیلی زیاد بوده؛ مثبتها بیشتر بوده ولی منفی هم کم نیست. برای من جالب بود که نوجوانهای ۱۲ و ۱۳ ساله برنامهها را دیده بودند. برخلاف تصور رایج که میگویند جوانها به سیاست توجهی ندارند، دیدم اگر حرف حساب زده شود، اتفاقاً شنونده هستند.
به آینده خوشبینم/ «هیچ تردیدی» در توان تغییر و پیشرفت وجود ندارد. «باید تکان خورد»
پورمحمدی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا به آینده خوشبین است، گفت: من بسیار خوشبینم، هم اعتقادی خوشبینم و هم از نظر تجربه تاریخی و هم از نظر اطلاعات فعلی که دارم. اگرچه شرایط بهطور مطلق ایدهآل نیست، اما «هیچ تردیدی» در توان تغییر و پیشرفت وجود ندارد. «باید تکان خورد».
وی هشدار داد: اگر امکانات فراهم باشد اما بگیریم بخوابیم، نتیجهای حاصل نخواهد شد. اما نگاهم به آینده منفی نیست.

