بازی نابرابر در بازار کریپتو: چرا معاملات پشت پرده، جیب سرمایهگذاران خرد را خالی میکند؟

در پشت پرده بازار کریپتو، معاملاتی پنهانی به صندوقهای بزرگ اجازه میدهد تا با خرید توکنهای تخفیفدار، سودهای تضمینی و نجومی کسب کنند. این در حالی است که سرمایهگذاران خرد، بیخبر از همهجا، با فشار فروش ناشی از این معاملات روبرو شده و بازنده اصلی این بازی نابرابر هستند.
در دنیای پر زرق و برق ارزهای دیجیتال که اغلب به عنوان بازاری آزاد و دموکراتیک معرفی میشود، سازوکاری پنهانی در جریان است که زمین بازی را به شدت به نفع سرمایهگذاران نهادی و به ضرر معاملهگران خرد تغییر میدهد. صندوقهای سرمایهگذاری و بازارسازان با استفاده از معاملات خصوصی «فرابورس» (OTC)، توکنها را با تخفیفهای چشمگیر خریداری کرده، ریسک خود را با ابزارهای مالی پوشش میدهند و سودهای دورقمی تضمینشدهای را به جیب میزنند. این در حالی است که سرمایهگذاران خرد، بیخبر از این معاملات پشت پرده، با فشار فروش پنهان و بازاری غیرشفاف روبرو میشوند که در آن، بازنده اصلی هستند.
تشریح یک معامله برد-برد (فقط برای حرفهایها)
برای درک بهتر این بازی نابرابر، بیایید یک نمونه از این معاملات را قدم به قدم بررسی کنیم. به گفته یله بوث، همبنیانگذار شرکت بازارساز Enflux، این فرآیند یک رویه رایج برای جذب سرمایه توسط پروژهها و کسب سود توسط سرمایهگذاران بزرگ است.
۱. خرید با تخفیف چشمگیر: یک صندوق سرمایهگذاری در یک قرارداد خصوصی OTC، توکنهای یک پروژه را با تخفیف قابل توجهی، مثلاً ۳۰ درصد کمتر از قیمت بازار، خریداری میکند.
۲. دوره آزادسازی (Vesting): این توکنها معمولاً دارای یک دوره قفلشدگی کوتاه، مثلاً سه تا چهار ماهه، هستند. یعنی صندوق باید برای فروش آنها چند ماه صبر کند.
۳. پوشش ریسک (Hedging): اینجا نقطه کلیدی ماجراست. صندوق برای محافظت از خود در برابر نوسانات قیمت در طول دوره قفلبودن توکنها، به همان میزانی که توکن خریده، یک موقعیت فروش (Short) در بازار قراردادهای آتی دائمی (Perpetual Futures) باز میکند. این کار باعث میشود هرگونه کاهش یا افزایش قیمت توکن، تأثیری بر سرمایه آنها نداشته باشد. در واقع، ریسک بازار برای آنها به صفر میرسد.
۴. سود تضمینشده: پس از پایان دوره آزادسازی، صندوق توکنهای خود را میفروشد و موقعیت فروش خود را میبندد. از آنجایی که ریسک نوسان قیمت از بین رفته بود، سود خالص آنها همان تخفیف ۳۰ درصدی اولیه است. از آنجا که این سود ۳۰ درصدی در یک دوره چهار ماهه محقق شده، بازدهی سالانه آن به ۹۰ درصد (APY) میرسد؛ سودی رؤیایی و تقریباً بدون ریسک.
یله بوث با صراحت میگوید: «من هرگز نمیخواهم دوباره یک سرمایهگذار خرد باشم.» این جمله به تنهایی عمق نابرابری موجود در این بازار را نشان میدهد.
عدم شفافیت: راز سر به مُهر دنیای کریپتو
شاید این سوال پیش بیاید که آیا چنین رویهای قانونی است؟ یوری بریسوف، از شرکای یک شرکت حقوقی، توضیح میدهد که این استراتژی در بازارهای مالی سنتی نیز وجود دارد، اما با یک تفاوت اساسی: «در بازار سهام، اینگونه معاملات تحت قوانین سختگیرانه شفافسازی و محدودیتهای تجاری قرار دارند.» شرکتها موظفاند جزئیات جذب سرمایه و تخفیفهای ارائهشده به سرمایهگذاران نهادی را به طور عمومی اعلام کنند.
اما در دنیای کریپتو، چنین شفافیتی وجود ندارد. پروژهها اغلب با افتخار اعلام میکنند که مثلاً ۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کردهاند، اما به ندرت اشاره میکنند که این سرمایه در ازای فروش توکن با تخفیفهای سنگین و دورههای آزادسازی کوتاه به دست آمده است.
داگلاس کولکیت، از بنیانگذاران بلاکچین Fogo، این موضوع را «یکی از بدترین رازهای برملاشده دنیای کریپتو» مینامد و میافزاید: «اگر شما در حال معامله یک توکن هستید و نمیدانید که حجم عظیمی از آن توکن با تخفیف در اختیار دیگران قرار گرفته و هر لحظه ممکن است به بازار سرازیر شود، در واقع شما در حال معامله کورکورانه هستید. در نهایت، این سرمایهگذاران خرد هستند که فشار فروش را جذب میکنند، در حالی که خودیها سودهای بدون ریسک خود را قفل کردهاند. این عدم تقارن، بیرحمانه است.»
چرا این رویه ادامه دارد؟ منافع متقابل پروژهها و صندوقها
با وجود تمام معایب این سیستم برای سرمایهگذاران خرد، معاملات OTC همچنان یک رویه استاندارد در صنعت کریپتو باقی ماندهاند، زیرا منافع هر دو طرف اصلی معامله را تأمین میکنند:
-
برای پروژهها: این معاملات راهی سریع و کارآمد برای تأمین میلیونها دلار سرمایه بدون ایجاد نوسان شدید در بازار از طریق فروش مستقیم توکنهاست. این سرمایه به آنها امکان توسعه محصول، بازاریابی و حتی بازخرید توکن برای حمایت از قیمت را میدهد.
-
برای صندوقها: به جای سرمایهگذاری در دورههای پرریسک اولیه (Pre-seed) با قفلشدگی طولانیمدت، آنها میتوانند سرمایه خود را در معاملاتی با بازدهی قابل پیشبینی و بالا (۶۰ تا ۸۰ درصد سالانه) به کار گیرند.
در نهایت، این چرخه ادامه مییابد زیرا انگیزههای کسانی که بیشترین پول را در دنیای کریپتو کنترل میکنند، همسو است. پروژهها نقدینگی فوری به دست میآورند، صندوقها به سودهای کلان میرسند و سرمایهگذاران خرد در انتهای این زنجیره، تنها نظارهگر حرکات قیمتی هستند که هرگز از دلایل اصلی شکلگیری آن مطلع نبودهاند.
پیامدها و آینده پیش رو
این معاملات نه تنها فشار فروش پنهان ایجاد میکنند، بلکه باعث تحریف قیمت واقعی توکنها نیز میشوند؛ زیرا فشار فروش ناشی از آنها ممکن است به اشتباه به عنوان ضعف تقاضا یا بیاعتمادی به پروژه تفسیر شود.
برخی معتقدند راهحل در دموکراتیک کردن این معاملات و فراهم آوردن امکان مشارکت برای سرمایهگذاران خرد است. برخی دیگر نیز افزایش شفافیت را چاره کار میدانند. اما تا زمانی که این تغییرات ساختاری رخ ندهد، بهترین کاری که یک سرمایهگذار خرد میتواند انجام دهد، آگاهی است. آنها باید بدانند که در یک زمین نابرابر بازی میکنند و همیشه این احتمال را در نظر بگیرند که در طرف مقابل آنها، سرمایهگذارانی با توکنهای تخفیفدار و انگیزههای متفاوت برای فروش، ایستادهاند.