مرور پرونده| راز جنایت شما با موفقیت به ثبت رسید
بازبینی دوربینهای مداربسته یکی از رازگشاترین شیوههای کشف جرم به خصوص در پروندههای قتل است
هفت صبح| در سرتاسر شهر، از معابر و مقابل منازل مسکونی گرفته تا چهارراهها و نزدیکی اماکن دولتی و عمومی دوربینهای مداربسته بیشماری نصب شده و در حال کار است که تقریبا کمتر واقعهای در سطح شهر از نگاه این دوربینها دور میماند. همین سبب شده که یکی از کارآمدترین و شاید اصلیترین کاربرد آن کمکرسانی به پلیس برای کشف جرم تلقی شود.
راز قتل شریک در دوربین محل کار
۱۰ خرداد امسال خانواده مدیر یک شرکت خصوصی وقتی از برنگشتن او به خانه و جواب ندادن تماسها نگران شدند با سرایدار برجی که دفتر شرکت در آن قرار داشت تماس گرفتند. و او همراه شریک آقای مدیر پای در شرکت گذاشتند. به محض ورود به شرکت، آنها با جسد مدیر در حالی مواجه شدند که با شلیک یک گلوله به قتل رسیده بود.
گزارش قتل مرد جوان، به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد و لحظاتی بعد تیم جنایی در محل حاضر شدند. تحقیقات نشان میداد در ورودی سالم است و همین مسئله حکایت از آن داشت که عامل جنایت، شخصی آشنا بوده است.
با توجه به اینکه سرقتی نیز از شرکت رخ نداده بود، این فرضیه مطرح شد که قتل به خاطر یک تسویه حساب شخصی بوده است. زمانی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربینهای مداربسته راه پلههای محل جنایت پرداختند، تصویر مظنون به قتل را به دست آوردند.
دوربینها نشان میداد محسن، شریک مقتول از دفتر خودش واقع در واحد شماره ۱۱ خارج شده و به دفتر مقتول در واحد شماره ۱۲ وارد شده است اما حدود یک ساعت بعد هراسان از دفتر مقتول خارج شده و دوباره به دفتر خودش برگشته و بعد از ساعتی نیز آنجا را ترک کرده است.
بدین ترتیب وی به عنوان تنها مظنون پرونده تحت پیگرد قرار گرفت و کارآگاهان جنایی راهی خانه او شدند. گرچه محسن در برابر تیم جنایی مدعی شد که در این جنایت نقشی نداشته است اما در بازرسی از خانه او و از داخل ماشین لباسشویی لباسهایی را که هنگام حادثه به تن داشته پیدا کردند و پس از انتقال آنها به آزمایشگاه تشخیص هویت، اثرات باروت روی آن پیدا شد.
بدین ترتیب مرد جوان به دستور بازپرس جنایی بازداشت شد و به قتل ناخواسته اعتراف کرد: نمیخواستم شریکم را به قتل برسانم. ما سالها باهم دوست بودیم و مشکلی نداشتیم. در حال تمیز کردن اسلحه بودم که ناگهان تیر از آن شلیک شد و به مقتول اصابت کرد. ترسیده بودم و میدانستم کسی حرفهایم را باور ندارد به همین دلیل به دفتر خودم برگشتم و بعد هم راهی خانهام شدم.
گرچه مرد جوان چنین اظهاراتی را مطرح کرد اما مدارکی که در ادامه تحقیقات توسط کارآگاهان به دست آمد، نشان میداد که جنایت عمدی بوده است. زمانی که مدیر شرکت تجهیزات پزشکی در مقابل مدارک پلیسی به دست آمده قرار گرفت؛ درنهایت به قتل شریکش اعتراف کرد.او در مورد این جنایت گفت:«مقتول طوری حساب و کتاب کرده بود که من متضرر شده بودم.
دو روز قبل از جنایت تصمیمم را نهایی کردم.برج دوربین داشت و من فکر همه جا را کرده بودم اما بدشانسی بزرگی آوردم. دوربین داخل راهرو درست بالای دفتر من قرار داشت.من صبح همان روز با چسباندن یک تکه کاغذ دوربین را کور کرده بودم. حدود چهار ساعت بعد هم به دفترش رفتم اما از شانس بدم خدمتکار هنگام تمیز کردن ساختمان و دوربینها، کاغذی که من با سختی روی دوربین چسبانده بودم را برمیدارد. من تصورش را نمیکردم که کاغذ روی دوربین برداشته شده است و با این فکر که دوربین کور شده به دفتر مقتول رفتم. اگر دوربینها نبود شاید به این زودی گرفتار نمیشدم.»
دوربین خانه همسایه راز جنایت را فاش کرد
دی ماه ۱۴۰۱ سقوط مرگبار زن جوانی از پنجره خانهاش به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند شوهر این زن مدعی شد همسرش خودکشی کرده است.
فرمانده انتظامی شهرستان پاکدشت در تشریح این خبر گفت:در بررسیهای انجام شده در صحنه و نحوه سقوط وی و معاینه جسد مشخص شد روی بدن وی آثار ضرب و شتم وجود دارد بنابراین عمدی بودن سقوط و فرضیه قتل پررنگ شد به همین خاطر تمامی دوربینهای پیرامونی ساختمان مذکور بازبینی و مدارک و مستندات جمعآوری شد.
مرادی اظهار داشت: در تحقیقات به عمل آمده از شوهر این زن، او منکر هرگونه اختلاف و ضرب و شتم همسرش شد و اعلام کرد همسرش به دلایل نامعلومی خودکشی کرده است ولی در مواجهه با فیلم ضبط شده توسط دوربینهای مداربسته که نشان میداد مرد جوان در حال پرت کردن همسرش به بیرون از ساختمان است به ناچار لب به اعتراف گشود و اعلام کرد پس از دعوا و مشاجره با همسرش، او را از پنجره به بیرون پرت کرده است و انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.
ثبت تصویر راز قتل در اتاقک نگهبانی
عصر 24 فروردین سال ۹۷ کشف جسد جوانی 21 ساله به نام مهرداد داخل اتاقک استراحت یک قهوهخانه به کلانتری 166 لواسان اعلام شد.با حضور ماموران در محل کشف جسد و تائید خبر اولیه، بلافاصله موضوع به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی و قاضی کشیک دادگاه عمومی و انقلاب لواسان اعلام و با حضور تیم جنایی تحقیقات برای کشف راز قتل آغاز شد.
بررسی صحنه جنایت نشان داد مقتول بر اثر ضربات متعدد جسم تیز به ناحیه سینه و شکم به قتل رسیده و قاتل پس از جنایت با سرقت دستگاه ضبط تصویر دوربین مداربسته از محل جنایت فرار کرده است.با توجه به تحقیقات انجام شده و اطلاعات به دست آمده مبنی بر وجود سابقه اختلاف و درگیری بین مقتول و خانواده همسر سابقش، در مراحل اولیه رسیدگی به پرونده تحقیقات روی اعضای خانواده همسر سابق مقتول متمرکز شد اما در ادامه و با کشف دستگاه ضبط تصویر در بیابانهای محدوده ارتکاب جنایت و بررسی تصاویر به دست آمده از زمان جنایت قاتل به نام عبدالله 20 ساله شناسایی شد.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در این باره گفت متهم بهناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
دوربین پمپ بنزین کمک پلیس
دوربین مداربسته یک پمپ بنزین، قاتل رئیس سازمان تعزیرات حکومتی شهرستان کنگاور را به پلیس معرفی کرد. ماموران پلیس آگاهی شهرستان کنگاور چندی قبل از کشف جسدی در دو کیلومتری غرب این شهر باخبر شدند و برای بررسی موضوع بلافاصله خود را به محل پیدا شدن جنازه رساندند.
آنان خود را در برابر جسد مردی حدود 35 ساله دیدند که سوخته و فقط بخشی از پیشانی و صورت او به حالت نیمه سوخته باقی مانده بود.در ادامه مشخص شد، مقتول رئیس سازمان تعزیرات حکومتی کنگاور بود.
کارآگاهان میدانستند مجریان این نقشه مرگبار برای سوزاندن جسد از یکی از جایگاههای سوخت، بنزین دریافت کردهاند. در ادامه به تکتک پمپ بنزینها رفتند و سرانجام متوجه شدند در شب حادثه مردی که با کلاه سر و بخشی از صورت خود را پوشانده بود، سوار بر یک پژو آردی وارد جایگاه سوخترسانی شده و یک گالن چهار لیتری را پر کرده است.
کارآگاهان پس از در اختیار گرفتن فیلم دوربین مداربسته پمپ بنزین توانستند علاوه بر پی بردن به مشخصات خودروی مرد مظنون، تصویری محو از چهره وی نیز به دست آورند. در ادامه این فرد شناسایی و دستگیر شد.او در اعترافاتش گفت؛ به دلیل اختلافاتی که از پیش با علی داشتم او را به منزلم کشاندم و با شلیک یک گلوله به قتل رساندم، سپس با تهیه بنزین جسد را به آتش کشیدم و آن را در جاده خاکی رها کردم.