کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۸۲۴۸
تاریخ خبر:
بررسی نقش ارز ترجیحی در پایداری صادرات لبنیات کشور

صادرات شیر خشک زیر سایه ارز دولتی

صادرات  شیر خشک زیر سایه ارز دولتی

صنعت لبنیات ایران با بهره‌مندی از یارانه ارزی نهاده‌های خوراک دام، توانسته صادرات شیرخشک را گسترش دهد، اما این سیاست حمایتی، پرسش‌هایی جدی درباره پایداری منابع ارزی و عدالت به همراه داشته است

مهدی خاکی‌فیروز دبیر گروه اقتصاد

هفت صبح| بازار لبنیات صنعتی ایران طی سال‌های اخیر رشد قابل توجهی داشته و یکی از محصولاتی که سهم زیادی در صادرات غیرنفتی کشور به خود اختصاص داده، شیرخشک صنعتی است. این محصول پرتقاضا در بازار جهانی، نمایانگر توانمندی صنعت لبنیات ایران است، اما پشت این موفقیت، داستانی پنهان و البته پرچالش نهفته است: یارانه ارزی گسترده‌ای که تولید شیرخشک را در داخل کشور امکان‌پذیر و ارزان‌تر کرده است. در این گزارش قصد داریم نگاهی دقیق به ساز و کار این یارانه، ابعاد آن و پیامدهای اقتصادی و صادراتی‌اش بیندازیم.

 

بگذارید از پایه شروع کنیم. شیر خشک صنعتی چیست و چرا اهمیت دارد؟ این محصول، فرآورده‌ای لبنی است که از شیر تازه گرفته شده و با حذف آب آن، محصولی خشک و پودری شکل می‌گیرد که به‌راحتی قابل حمل و صادرات است. مصرف شیرخشک در صنایع غذایی، تولید شیر کودک و حتی به عنوان ابزار تولید محصولات لبنی، جایگاه ویژه‌ای دارد. به همین دلیل، قیمت و کیفیت آن برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان داخلی و خارجی اهمیت بالایی دارد.

 

برای تولید هر یک تن شیرخشک، به طور متوسط حدود ۶ تن خوراک دام لازم است. این خوراک شامل ذرت، جو، کنجاله سویا و سایر نهاده‌های خوراکی است که بخش قابل توجهی از هزینه تمام شده تولید را به خود اختصاص می‌دهد. نکته مهم این است که نهاده‌های خوراک دام در ایران با ارز نیمایی یا دولتی تامین می‌شوند که به طور میانگین با نرخ حدود ۲۸ هزار تومان برای هر دلار در نظر گرفته شده است، اما دلار در بازار آزاد نرخ‌هایی بسیار بالاتر و حدود ۸۵ هزار تومان دارد. این اختلاف نرخ به معنای یارانه ارزی بسیار بزرگی برای تولیدکنندگان شیر و به تبع آن شیرخشک است.

 

اگر بخواهیم اعداد و ارقام را دقیق‌تر بررسی کنیم، برای هر تن خوراک دام، یارانه ارزی حدود ۱۷ میلیون تومان (معادل تقریبی ۶۰۰ دلار به نرخ بازار آزاد) پرداخت می‌شود. با توجه به نیاز ۶ تنی خوراک برای تولید یک تن شیرخشک، مجموع یارانه ارزی نهاده خوراک دام برای هر تن شیرخشک به حدود ۱۰۲ میلیون تومان، معادل حدود ۱۲۰۰ دلار می‌رسد. این رقم نمایانگر بخشی از یارانه‌های پنهان و قابل توجهی است که در زنجیره تولید شیرخشک وجود دارد.

 

اما این یارانه ارزی چه پیامدهایی برای اقتصاد و سیاست‌های ارزی کشور دارد؟ از یک طرف، این حمایت باعث می‌شود تولیدکنندگان داخلی بتوانند محصول خود را با قیمت رقابتی به بازار جهانی عرضه کنند و سهم صادرات غیرنفتی کشور را افزایش دهند. در شرایطی که ایران نیاز مبرمی به ارزآوری دارد، این یک نکته مثبت به شمار می‌رود.

قیمت شیر خشک

اما از سوی دیگر، تخصیص ارز به نرخ رسمی برای تامین نهاده‌های خوراک دام، فشار قابل توجهی بر منابع ارزی محدود کشور وارد می‌کند و مدیریت آن با نوسانات نرخ ارز آزاد، پیچیدگی‌های فراوانی دارد. به‌ویژه آن که صادرکنندگان شیرخشک صنعتی، با ترفندهای مختلفی از بازگشت سریع و کامل ارز صادراتی خود طفره می‌روند و نرخ پایه 2600 دلار برای هر تن را نامناسب می‌دانند، زیرا مهمترین ابزار آنها برای نفوذ به بازارهای صادراتی منطقه، ارزان فروشی به اتکای یارانه‌های مختلف تولید است. 

 

علاوه بر این، وابستگی شدید به یارانه ارزی، تولیدکنندگان را در برابر تغییرات سیاست‌های ارزی آسیب‌پذیر کند. اگر به هر دلیلی این یارانه کاهش یابد یا حذف شود، قیمت تمام شده شیرخشک به شدت افزایش یافته و در نتیجه قدرت رقابت آن در بازارهای صادراتی کاهش می‌یابد. 

 

وجود چنین یارانه‌هایی سوالاتی درباره عدالت توزیع منابع و حمایت‌های اقتصادی مطرح می‌کند. به این معنا که آیا تخصیص ارز ارزان به نهاده‌های خوراک دام، با توجه به سهم محدود این صنعت در کل اقتصاد کشور، بهینه و منصفانه است؟ یا اینکه منابع بهتر است به بخش‌های دیگر با ارزش افزوده بالاتر و اثرات اشتغالزایی بیشتر اختصاص یابد؟ این موضوعات محل مناقشه کارشناسان و سیاست‌گذاران است.

 

حفظ تعادل بین حمایت از تولیدکنندگان داخلی و مدیریت منابع ارزی کشور، چالشی بزرگ است که نیازمند تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه و سیاست‌گذاری دقیق است. برخی کارشناسان پیشنهاد می‌دهند که به جای یارانه‌های مستقیم ارزی، بسترهای بهبود بهره‌وری و کاهش هزینه‌های تولید از طریق فناوری‌های نوین، مدیریت بهتر زنجیره تامین و تقویت زیرساخت‌ها ایجاد شود تا صنعت شیرخشک ایران توان رقابت بدون وابستگی شدید به یارانه ارزی را پیدا کند.همچنین، شفاف‌سازی و نظارت دقیق‌تر بر نحوه تخصیص و مصرف ارزهای دولتی، از سوءاستفاده‌ها و اتلاف منابع جلوگیری می‌کند.

 

یارانه ارزی؛ ترکیب ریسک و فرصت

یارانه صادراتی شیرخشک صنعتی ایران، نمونه‌ای بارز از سیاست‌های حمایتی در اقتصاد کشور است که هم فرصت‌ها و هم ریسک‌های خاص خود را دارد. این حمایت ارزی بزرگ، تولید داخلی را تقویت و صادرات را رونق داده، اما فشار بر منابع ارزی و پیچیدگی‌های مدیریتی آن را نیز نباید نادیده گرفت.

 

به نظر می‌رسد که آینده این بخش اقتصادی، تا حد زیادی به توانایی سیاست‌گذاران در متعادل کردن حمایت‌ها با بهره‌وری و مدیریت منابع بستگی دارد. در غیر این صورت، فشار بر منابع ارزی کشور رفته‌رفته مشکلات جدی‌تر و گسترده‌تری را به همراه خواهد داشت.

 

این سوال مهم مطرح می‌شود که آیا شیوه تخصیص فعلی، بهینه‌ترین روش حمایت از تولید و صادرات است یا باید به سمت مدل‌های جدیدتری حرکت کرد؟

ایجاد شفافیت در زنجیره تامین نهاده‌های خوراک دام، از هدررفت منابع جلوگیری می‌کند. گزارش‌ها و بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد بخشی از نهاده‌ها به جای رسیدن به تولیدکننده واقعی، وارد بازار سیاه شده یا با نرخ آزاد فروخته می‌شوند که نتیجه آن کاهش اثربخشی یارانه‌ها است.

 

تفاوت نرخ ارز نیمایی (حدود ۲۸ هزار تومان) و ارز بازار آزاد (حدود ۸۵ هزار تومان) یک چالش اساسی است که تاثیر مستقیمی بر صادرات دارد. تولیدکنندگان شیرخشک با استفاده از ارز دولتی نهاده خود را تامین می‌کنند و محصول نهایی را با قیمت‌های جهانی و به دلار صادر می‌کنند. این تفاوت نرخ ارز باعث می‌شود که صادرات شیرخشک سودآور و حتی جذاب باشد؛ اما این جذابیت به قیمت فشار بر منابع ارزی کشور تمام می‌شود.

 

یارانه ارزی و بازار داخلی لبنیات

بخش دیگری از موضوع یارانه ارزی مربوط به بازار داخلی است. قیمت لبنیات در ایران، به‌رغم افزایش نرخ ارز و تورم‌های پی‌درپی، به دلایل مختلف از جمله همین یارانه‌های نهاده و کنترل‌های دولتی نسبتاً ثابت مانده است. این موضوع باعث شده که مصرف‌کنندگان داخلی از لبنیات ارزان‌تر نسبت به بازارهای منطقه بهره‌مند شوند، اما در عین حال تولیدکنندگان داخلی تا حد زیادی وابسته به این حمایت‌ها باشند.

 

از سوی دیگر، واردات محصولات لبنی به دلیل تعرفه‌ها و سیاست‌های حمایتی محدود شده و این فرصت را برای تولید داخلی فراهم کرده که بازار خود را حفظ کند. اما این حمایت‌ها نیز هزینه‌هایی دارد که شاید در بلندمدت بر سلامت اقتصادی این صنعت تاثیرگذار باشد.

 

 نگاهی به آینده؛ راهکارهای پایداری

برای حفظ و تقویت صادرات شیرخشک و صنعت لبنیات ایران، علاوه بر حفظ یارانه‌های ارزی فعلی، باید راهکارهای پایداری را نیز دنبال کرد. این راهکارها شامل افزایش بهره‌وری و کاهش هدررفت نهاده‌ها از طریق به‌کارگیری فناوری‌های نوین در تولید و مدیریت زنجیره تأمین، توسعه بازارهای جدید صادراتی با تمرکز بر کیفیت محصول و استانداردهای بین‌المللی، اصلاح سیاست‌های ارزی به گونه‌ای که ضمن حفظ حمایت‌ها، فشار بر منابع ارزی به حداقل برسد، ارتقای شفافیت و نظارت بر تخصیص و مصرف یارانه‌ها، حمایت از تحقیق و توسعه برای تولید نهاده‌های خوراک دام به صورت داخلی و کاهش وابستگی به واردات و تقویت زیرساخت‌های لجستیکی و حمل و نقل برای کاهش هزینه‌ها و افزایش سرعت صادرات است. این اقدامات در کنار مدیریت هوشمندانه و سیاست‌گذاری منسجم، زمینه‌ساز جهشی پایدار در صنعت لبنیات و به ویژه شیرخشک ایران می‌شود و ارزش افزوده و ارزآوری کشور را افزایش می‌دهد.

 

فرصت یا چالش؟

یارانه ارزی نهاده‌های خوراک دام که بخش عمده‌ای از تولید شیرخشک صنعتی را تحت تأثیر قرار داده، از یک سو فرصتی برای رونق صادرات و ارزآوری است و از سوی دیگر، چالشی برای مدیریت منابع ارزی محدود کشور. اهمیت این موضوع وقتی روشن‌تر می‌شود که بدانیم یارانه‌های ارزی تخصیص یافته به نهاده خوراک دام برای هر تن شیرخشک صنعتی به بیش از ۱۲۰۰ دلار می‌رسد و این مبلغ بخش قابل توجهی از هزینه تولید را تشکیل می‌دهد.

 

سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی باید با درک درست از این شرایط، راهکارهای مناسبی برای کاهش وابستگی به یارانه‌ها و افزایش بهره‌وری و پایداری در صنعت لبنیات بیابند تا در بلندمدت از مزایای این صنعت به نحو مطلوب بهره‌مند شوند.

 

شیرخشک صنعتی تولید شده در ایران عمدتاً به کشورهای همسایه و برخی بازارهای منطقه‌ای صادر می‌شود، از جمله کشورهای عراق، افغانستان، برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای میانه. اگرچه این صادرات به عنوان نشانه‌ای از توانمندی صنعت لبنیات کشور تبلیغ می‌شود و به‌نوعی به عنوان حمایت از مصرف‌کننده ایرانی مطرح می‌گردد، اما در واقعیت این امر بیشتر به نفع بازارهای خارجی است.

 

به دلیل قیمت‌گذاری یارانه‌ای و اولویت دادن به صادرات ارزان‌قیمت شیرخشک، بخش قابل توجهی از تولید با قیمت پایین به خارج از کشور عرضه می‌شود، در حالی که قرار بوده این یارانه‌ها، به بازار داخلی و به ویژه مصرف‌کنندگان ایرانی تخصیص یابد. این وضعیت باعث شده تا شعار حمایت از مصرف‌کننده داخلی به نوعی به کام بازارهای خارجی تمام شود و نیازهای واقعی و کیفیت مطلوب برای مصرف‌کننده ایرانی به حاشیه رانده شود.

 

چالش همکاری کارخانه‌های لبنی در تأمین شیر مدارس

کارخانه‌های بزرگ لبنی اغلب آمارهای صادراتی خود را به عنوان افتخاری بزرگ و نمادی از موفقیت صنعت لبنیات ایران برجسته می‌کنند، اما در عمل همکاری قابل توجهی در تأمین شیر مدارس ندارند. دولت نیز در این میان نقش حمایتی چندانی نداشته و نزدیک به 16 ماه است که بدهی‌های خود بابت خرید شیر مدارس را به شرکت‌های لبنی پرداخت نکرده است. با این حال، با وجود این حجم گسترده یارانه‌های دولتی، انتظار می‌رود که تمرکز صرف بر صادرات ارزان‌قیمت شیرخشک و محصولات آماده نباشد و توجه ویژه‌ای به تأمین شیر مدارس، به ویژه در مناطق محروم، صورت گیرد.

 

نمونه بارز این موضوع شرکت کاله است که با بهره‌گیری از یارانه‌های ایرانیان، کارخانه‌های خود را در خارج از کشور توسعه داده و به این موفقیت افتخار می‌کند، در حالی که حتی یک لیتر شیر هم به مدارس داخل کشور تحویل نداده است. این وضعیت نشان می‌دهد که علاوه بر مدیریت بهتر یارانه‌ها و حمایت‌های دولتی، باید روی مسئولیت اجتماعی و عدالت در توزیع منابع نیز تأکید شود تا هم صنعت لبنیات تقویت شود و هم نیازهای ضروری جامعه به ویژه کودکان مناطق محروم به درستی تامین گردد.

 

تازه‌ترین تحولاتاقتصادیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۵۹۸۲۴۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر