تولد ملکالشعرا ؛ سیمای شاعر آزادیخواه
مرگ ناصرالدین شاه، شکلگیری مشروطه و آغاز سلطنت رضاخان از دیگر اتفاقات زندگی او بودند
هفت صبح| برگی از تاریخ امروزمان را به محمدتقی بهار (ملکالشعرا) یکی از مهمترین شاعران، نویسندگان، روزنامهنگاران و سیاستمداران اواخر دوره قاجار و پهلوی اختصاص دادیم. درباره محمدتقی بهار میگوییم؛ شاعری که شعرهایی چون «مرغ سحر» و «ای گنبد گیتی ای دماوند» او تصویر شاعری آزادیخواه و وطندوست را یادمان میآورد. دوران زندگی بهار آبستن وقایع و تحولات بزرگی بوده که شخص بهار هم در شکل دادن آنها تاثیر داشته است؛ مرگ ناصرالدین شاه، شکلگیری مشروطه و آغاز سلطنت رضاخان نیز از دیگر اتفاقات زندگی او بودند.

از او چه میدانیم؟
محمدتقی 18 آذر سال 1265 یعنی در اواخر دوره ناصری در محله سرشور مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری ملکالشعرا آستان قدس در زمان ناصرالدینشاه بود. مادر بهار اصالتا گرجی بود که در زمان عباس میرزا به ایران آمده بودند. به روایت پروانه دخترش، از ۵سالگی به مکتب زنانه فرستاده شده و معلمش، زن عمویش بوده است.
در ماههای اول قرآن آموخته و فارسی یاد گرفته. پس از آن به مکتب مردانه رفته و از فضای آنجا خاطرات زیادی نوشته است. او در خاطراتش مینویسد، چون پدرش فقیر نبوده و به مکتب ماهی ۵ قران شهریه میداده، زیاد تنبیه نشده. مینویسد در آن مکتب ۶ ماه ماندم و فقط یک بار کتک خوردم.پس از مکتب مردانه برای آموزش عربی او را به مکتب دیگری فرستادهاند. محمدتقی از 7سالگی به شعرگویی مشغول میشود و در 18سالگی، پس از درگذشت پدرش یعنی سال 1283 به مقام ملکالشعرایی دربار و آستان امام رضا(ع) نایل میشود.
روزنامهنگاری
با بلند شدن لوای انقلاب در کشور، موج قانونخواهی و آزادیخواهی در ایالت خراسان نیز به راه افتاد و بهار 20ساله با آنکه از راه مستمری دولت امرار معاش میکرد، در شمار مشروطهطلبان آن دیار درآمد و به نگارش شعرها و مطالبی برای روزنامه «خراسان» با امضای «رئیسالطلاب» پرداخت. او پس از پیروزی مشروطه نیز به شعرگویی در این زمینه ادامه داد و در دوره استبداد صغیر، با شعرهایی چون «کار ایران با خداست» درباره محمدعلیشاه، با عوامل استبداد مبارزه کرد.
مجازات سرودن شعر
در دوره مشروطه دوم، محمدتقی بهار فعالیت خود را از حوزه شعر به حوزه نثر گسترش داد و مقالاتی در اینباره در روزنامههای حبلالمتین و طوس منتشر کرد. بهار در سال 1328 قمری در خراسان روزنامهای به نام «نوبهار» که ناشر افکار حزب دموکرات ایران بود را منتشر کرد. مطالب روزنامه نوبهار نوک پیکان حمله را به سمت روسها و مداخلات آنها در ایران گرفته بود؛ ازهمینرو از مزاحمتهای قوای این کشور در ایران در امان نماند و در نهایت به امر آنها توقیف شد .
اما بهار از تلاش در این عرصه دست نکشید و به انتشار روزنامه «تازه بهار» دست زد اما این روزنامه هم به دلیل انتشار مطالبی با همان رویکرد، فرجامی مانند نوبهار پیدا کرد و دی 1290 خورشیدی توقیف و محمدتقی نیز بازداشت و به تهران فرستاده شد. بهار وقتی کارش به شهربانی افتاد گفته بود: «دیوان شعرم را به چاپخانه مجلس دادم که چاپ شود؛ 208صفحه بهطبع رسید؛ ناگاه از مصدر جلال شهربانی امر شد که آن را تحت بازپرسی قرار دهند؛ از این سبب، آن اوراق ضبط شد و کار به مراجعه و رفتوآمد و بازرسی اداره سانسور شهربانی کشید و در همین حین حبس پنج ماهه و تبعید یکساله پیش آمد.»
با این حال ملکالشعرا از تلاش دست برنداشت و به جای آن، روزنامه «زبان آزاد» را منتشر کرد. براساس گفتههای خود بهار، در دور دوم رئیسالوزرایی وثوقالدوله این روزنامه به دلیل چاپ مقاله شدیداللحنی بر ضد احمدشاه سه روز توقیف شد. افزون بر نوبهار، ملکالشعرا از 23 اسفند 1298 تا 3 اسفند 1299 خورشیدی، مسئولیت روزنامه نیمهرسمی ایران را هم برعهده داشت. او دلیل کنارهگیری از مدیریت این روزنامه را رد کردن پیشنهادهای موسس کودتا، سیدضیاءالدین طباطبایی، عنوان کرده است.
پس از این کنارهگیری، دولت به بهانه گردآمدن مخالفان در خانه ملکالشعرا، او را دستگیر کرد و پس از 10 روز، به دزآشوب فرستادند. این تبعید تا پایان صدارت سیدضیاء و روی کار آمدن قوامالسلطنه ادامه یافت. فعالیتهای محمدتقی در حوزه روزنامهنگاری سیاسی تا سال 1304ش، یعنی بحبوحه تغییر سلطنت ادامه یافت اما در این اوان، شاعر مشروطهخواه به دلیل فضای بسته حاکم بر کشور، از روزنامهنگاری دست برداشت. این وقفه تا سال 1321ش ادامه یافت.
مخالفت با رضاخان و شعری در مدح مرد قزاق!
با برگزاری انتخابات دوره چهارم مجلس (1300 ـ 1302ش)، ملکالشعرا بار دیگر به این نهاد قانونگذاری راه یافت. در این دوره مسئله قدرتیابی رضاخان مطرح بود. محمدتقی بهار درباره رویکرد خود نسبت به این نیروی قزاق گفته است: «من در بادی امر، به این مرد فعال نزدیک بودم و نظر به آنکه تشنه حکومت مقتدر مرکزی بودم و از منفیبافی نیز خوشم نمیآمد، میل داشتم به این مرد خدمت کنم»،
اما او به مرور، با مشاهده اقدامات رضاخان، به اهداف پشت پرده پی برد و در مجلس پنجم، همراه شهید مدرس به مخالفت با این قزاق برخاست. با توجه به سرکوبی مخالفان رضاشاه و در اقلیت قرار گرفتن آنها در مجلس، محمدتقی بهار پس از اتمام مجلس ششم از سیاست کناره گرفت؛ بااینحال یکبار در سال 1308 و بار دیگر در سال 1312 حبس شد.
در بار دوم کار او به تبعید به اصفهان کشیده شد. بهار برای خلاصی از تبعید، شعری در مدح رضاشاه سرود که گویا همین شعر او را از بند رهایی داد (سال 1313)؛ بهار اگرچه در زمان کودتای 1299 رضاخان، از این جریان حمایت کرد؛ زیرا آن را متناسب با مصالح و شرایط کشور میدانست اما بعد از طرح موضوع جمهوریخواهی از سوی رضاخان به مخالفت با او و جریان حامی او پرداخت؛ زیرا به خوبی دریافته بود که هدف این گروه، قبضه کردن قدرت و مطامع شخصی است نه مصالح مردم و جامعه.
درگذشت
محمدتقی بهار به انزوای سیاسی خود تا شهریور 1320 ادامه داد و پس از آن دوباره وارد فعالیتهای سیاسی شد. عضویت در حزب دموکرات که به پیشنهاد قوامالسلطنه تشکیل شد، نمایندگی مجلس پانزدهم و برعهده گرفتن مسئولیت وزارت فرهنگ در کابینه قوام از جمله این فعالیتها بود اما او به دلیل بیماری نتوانست وکالت مجلس در دوره پانزدهم را هم به پایان ببرد و سال 1326، برای معالجه راهی سوئیس شد و تا سال 1328 در آنجا ماند و نهایتا ۸ صبح یکم اردیبهشت 1330 چشم از جهان فروبست و او را در شمیران در باغ آرامگاه ظهیرالدوله، به خاک سپردند. (بخشهایی از مطلب برگرفته از موسسه مطالعات تاریخ معاصر است)