کلاسیک ببینیم| فیلم «صورت بامزه» استنلی دانن
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی| یک: «صورت بامزه» در اصل نمایش موزیکالی از جرج گرشوین بود که در برادوی هم اجرا شده بود. استنلی دانن در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفت یک اقتباس سینمایی از آن تولید کند. چیزی که بیشتر از همه در این نسخه جلب توجه میکند، تیم بازیگران فوقالعاده آن است؛ فرد آستر، غول سینمای موزیکال در نقش شخصیت مرد و آدری هپبورن، یکی از بزرگترین و دوستداشتنیترین ستارههای آن زمان سینما، در نقش شخصیت زن. خوش بهحال سینماروهای آن زمان که چنین گزینه عالی برای تماشا پیشروی خود داشتند!
دو: «صورت بامزه» داستان یک عکاس مد به نام دیک اوری (فرد آستر) است که در یکی از پروژههای عکاسی خود برای مجله کوالیتی، با یک دختر زیبا و بامزه به نام جو استاکتن (آدری هپبورن) آشنا میشود که در یک کتابفروشی کار میکند. دیک که به ظرفیتهای جو برای موفقیت در دنیای مد پی برده، کمکم او را وارد این حرفه میکند و خودش هم دیوانهوار عاشقش میشود. عشق آنها اگرچه فرازونشیبهایی را از سر میگذراند، در نهایت با خوبی و خوشی به پایان میرسد و زمینهساز یک زندگی دونفره شیرین میشود.
سه: آدری هپبورن خیلی بازیگر موزیکالبازی نبود. برای این نقش هم چندان راضی به همکاری نبود. یک شرط عجیب داشت: فرد آستر باید در نقش مقابل او حضور داشته باشد. شاید اعتمادبهنفس لازم را نداشت و ترجیح میداد برای حضور در چنین ریسکی، غول سینمای موزیکال هم کنارش باشد. در کمال تعجب شرط او عملی شد و آستر به پروژه اضافه شد. او هم مجبور شد بازی در این نقش را بپذیرد.
چهار: داستان «صورت بامزه» در مقایسه با سال تولیدش، خیلی مرزشکنانه به نظر میرسد. واقعا هم اینگونه تاختن به صنعت مد و انتقاد کردن از نگاه ابزاری به زنان و تفکرات مادیگرایانه در این صنعت، حرکت بسیار جسورانهای بوده است. جو استاکتن دختری روشنفکر و کتابخوان است که اعتقادی به این تجملات و زلمزیمبوهای دنیای مد ندارد. او معتقد است به جای ظاهر، باید فکر را پرورش داد و دنبال فلسفه و موضوعات عمیق اینچنینی رفت. او اگرچه بالاخره به سمت دنیای مد کشیده میشود، تا پایان آن وقار و شخصیت خود را حفظ میکند که خیلی غرق در این دنیای تازه نشود.
پنج: عجیب است که بعد از گذشت این همه سال، تمام صحبتهایی که در «صورت بامزه» مطرح میشوند همچنان در دنیای فعلی ما هم قابل بحث هستند. مد شاید در ظاهر تغییرات عظیمی در خود ایجاد کرده باشد، مثلا مدتی است که از زنانی با ابعاد و اندازههای جسمی مختلف استفاده میشود، ولی باز هم همان نگاه ابزاری به زن باقی است و فقط سوژهها عوض شدهاند، والا همچنان هدف اصلی پول درآوردن است. دغدغهای که جو در فیلم نگرانش است، همچنان برقرار مانده. همچنان مد و صنعتهای مشابهش انسان را از تفکر و دانش دور میکنند و موجودات سطحی ظاهربینی ارائه میدهند.
شش: اما در مورد خود شخصیت جو چه میتوان گفت. آیا چنین زن اهل مطالعه و باسوادی که قطعا برای جامعه آن زمان بسیار پیشرو و خطشکن بود، در دنیای خودمان هم همانقدر پرقدرت و جسور در نظر گرفته میشود؟ پاسخ به این سوال کمی پیچیده است. مشکل این است که بعد از گذشت چند دهه جوامع مختلف، حتی جوامع کشورهای پیشرفته، هنوز نتوانستهاند آن کلیشههایی را که در مورد زنان وجود داشت و جو از آنها بیزار است، از بین ببرند. ولی مشکل دیگر این است که جامعه دیگر از آن دغدغههای پیشین عبور کرده است. یعنی دغدغههای جو در اواخر دهه ۱۹۵۰ دیگر برای مدافعان امروز حقوق زنان کارکردی ندارند. آنها از این مسائل عبور کردهاند، حتی با وجود اینکه این دغدغهها هنوز تا حد زیادی حل نشده باقی ماندهاند!
هفت: شاید همینها باعث میشوند «صورت بامزه» همچنان یک اثر درخشان و تماشایی باقی ماند و ارزش تماشا داشته باشد. با این بحثها ممکن است تصور کنید با یک اثر سنگین و غیرقابل فهم طرف هستیم، ولی واقعیت این است که «صورت بامزه» یک موزیکال دلنشین و سرحالآور است و به یک خاطره ماندگار برای شما تبدیل میشود. فیلم پر از صحنههای ماندگار و دلنشین است. از آن اجرای فوقالعاده آدری هپبورن عزیز در کافهای در پاریس گرفته، تا آن رقص تماشایی فرد آستر زیر بالکن خانه جو.
هشت: «صورت بامزه» در اکران اولیه خود خیلی موفق عمل نکرد. حتی میتوان گفت فیلم ضرر هم داد ولی شرکت پارامونت با یک حرکت زیرکانه موفق شد ضرر آن را به سود تبدیل کند. در سال ۱۹۶۴ که فیلم «بانوی زیبای من» آدری هپبورن به موفقیت فوقالعادهای رسیده بود و هپبورن محبوبیت زیادی بین مخاطبان داشت، پارامونت تصمیم گرفت به «صورت بامزه» یک شانس دیگر بدهد و آن را دوباره اکران کند. مردم که هنوز عاشق هپبورن بودند و دربهدر دنبال هر اثر تازهای از او میگشتند، از «صورت بامزه» هم استقبال کردند. نتیجه این بود که «صورت بامزه»، البته هفت سال بعد از اکران اولیه خود، در گیشه هم به یک اثر موفق تبدیل شد.