گفتگوی خواندنی با سولماز حسینی «تارای» سریال شغال
سولماز حسینی از لایههای روانی نقش تارا در سریال شغال و اشتباهات عاطفیای میگوید که بسیاری از زنان تجربه کردهاند نقش تارا نماینده طیف گستردهای از تجربههای زنانه است که زندگی واقعی زنان ایرانی را بازتاب میدهد
هفت صبح| ورود به قاب تصویر برای بسیاری از بازیگران با نقشهای کوتاه و حاشیهای آغاز میشود اما سولماز حسینی مسیر متفاوتی را تجربه کرد. نقشی پرچالش، پرتنش و اجتماعی در سریال «شغال» که درباره یکی از ملتهبترین زخمهای پنهان جامعه حرف میزند. او با «تارا» وارد گفتوگویی شد که فراتر از روایت داستانی به تجربه زیسته زنان ایرانی گره خورده است. این گفتوگو فرصتی است برای شنیدن روایت یک بازیگر تازهوارد از عبور از قضاوتها، ایستادن زیر نور دوربین، مواجهه با مسئله خشونت جنسی و تلاش برای ساختن یک هویت مستقل در مسیر بازیگری.

بازیگری بهمثابه آزمون شخصی
سولماز حسینی روایت خود را از نقطهای آغاز میکند که بازیگری برایش یک کنجکاوی ساده بود؛ کنجکاویای که آرامآرام به تصمیمی جدی تبدیل شد. او میگوید: «مدتی تلاش کردم خودم را محک بزنم. بیشتر برای اینکه بفهمم بازیگری چه دنیایی دارد. پیش از آن، حضورم در فضاهای سینمایی عمدتا در حد شناخت پشتصحنه بود. رفتوآمدها، دیدن گروه، شنیدن گفتوگوها… همین تجربهها باعث شد احساس کنم باید خودم را در موقعیت یادگیری قرار بدهم.»
کلاسهای بازیگری بهمرور به بخشی از زندگی روزمره او تبدیل شد. حسینی تأکید میکند که این مسیر از سر تفنن شروع شد اما خیلی زود جدی شد، چون با یک کشف همراه بود: «فهمیدم این فضا، اگر با تعهد واردش شوی، جای شوخی ندارد. بازیگری روی اعصاب، روان، بدن و حتی شیوه نگاه آدم به زندگی تأثیر میگذارد.»
در مسیر ورود او به حرفه بازیگری، نام بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال «شغال»، همواره در حاشیه گفتوگوها مطرح بوده است. اما حسینی درباره این نسبت نگاه کاملا صریحی دارد: «واقعیت این است که حساسیتها از همان ابتدا وجود داشت. اتفاقا همین موضوع باعث شد من از فیلتر بسیار سختی عبور کنم. در طول پروژه برخوردهای بسیار جدی با من میشد؛ برخوردهایی که نشان میداد کیفیت نقش اولویت مطلق است.»

او اضافه میکند: «بارها گفتهام که اگر کوچکترین تردیدی وجود داشت، این انتخاب انجام نمیشد. خودم هم از آقای توفیقی خواستم در صورتی که باور ندارند این نقش را از پسش برمیآیم، سراغ گزینه دیگری بروند.»
«تارا»؛ روایتی آشنا از زیست زن ایرانی
نقش تارا یکی از محورهای اصلی گفتوگوست؛ شخصیتی که در قسمتهای پخششده سریال، لایههای متعددی از خود را آشکار کرده. حسینی درباره تارا میگوید:
«تارا شبیه بسیاری از زنهایی است که در اطرافمان میبینیم. او نماینده طیف وسیعی از تجربههای زنانه است؛ از مواجهه با اجتماع تا رابطه عاطفی، تا فرسودگی روانی». به باور او، تارا زنی است که میان عشق، وابستگی و فراموش کردن خود گرفتار شده است: «او فکر میکند گرفتار عشق شده، در حالی که بیشتر در دام تصویری ذهنی افتاده. همین مسئله باعث میشود خودش را نادیده بگیرد.» حسینی جملهای را با تأکید تکرار میکند: «امیدوارم هیچکدام از ما شبیه تارا نشویم. یا اگر زمانی تجربهای شبیه او داشتیم، از آن عبور کنیم.»

او توضیح میدهد که تفاوت سنی تارا با پارتنرش در داستان، آگاهانه طراحی شده است: «تارا در رابطه، بار نقش مادری را هم به دوش میکشد. این اشتباه رایجی است که بسیاری از زنان تجربه میکنند؛ جایی که مرز میان همراهی و مادری کمرنگ میشود.»
کلیشه یا ضرورت اجتماعی؟
بحث کلیشههای زنانه در سینمای ایران، پای ثابت بسیاری از گفتوگوهاست. سولماز حسینی نگاه متفاوتی به این موضوع دارد. او میگوید: «با بازخوردهایی که دریافت کردهام، احساس میکنم همچنان دیدن چنین شخصیتهایی برای جامعه ضروری است. شاید همین روایتها باعث شود افراد کمتری مسیر تارا را زندگی کنند.» از نگاه او، نمایش این تجربهها به سوختن در کلیشه ختم نمیشود و میتواند به آگاهی جمعی منجر شود: «وقتی تصویر یک آسیب، دیده میشود، امکان گفتوگو درباره آن بیشتر میشود. این گفتوگوها راه را برای تصمیمهای سالمتر باز میکند.»
پرداختن به خشونت جنسی؛ جسارت در روایت
یکی از مهمترین محورهای «شغال»، پرداختن به موضوع تجاوز است؛ مسئلهای که معمولا در سکوت باقی میماند. حسینی درباره اهمیت این پرداخت میگوید:«صحبت کردن درباره این موضوع جسارت میخواهد؛ هم برای سازندگان و هم برای خانوادهها. وقتی خانواده حمایت کند، فرد آسیبدیده احساس پشتوانه میکند.»

او باور دارد که تصویر کردن این زخم، راهی برای شکستن چرخه پنهانکاری است: «جامعه زمانی میتواند با یک مسئله روبهرو شود که آن را ببیند. این دیدن، آگاهی میآورد.»واکنش جامعه به چنین آثاری، به نظر او تغییر کرده است: «فضای امروز پذیرای چنین حرفهایی است، به شرطی که موضوع به حاشیه کشیده نشود و از مسیر اصلی منحرف نگردد.»
تأثیر روانی نقش و فضای پشتصحنه
حسینی درباره تجربه حضور در صحنههای پرتنش سریال میگوید: «حتی وقتی پشت دوربین قرار داشتیم، فضا سنگین بود. فریادها، موقعیتها و عاطفه جاری در صحنهها روی همه تأثیر میگذاشت.» او اعتراف میکند بارها مجبور شده فضای صحنه را ترک کند تا نفس تازه کند: «دیدن درد از نزدیک ساده نیست، حتی وقتی بدانی در حال ساختن یک اثر نمایشی هستی.» به گفته او، بازیگر نقش محوری این سکانسها فشار سنگینی را تحمل کرده است: «خستگی روانی کاملا مشهود بود. این جنس نقشها انرژی زیادی میگیرد.»
قضاوتها، سکوت و انتخاب شخصی
به عنوان بازیگری تازهوارد، قضاوتها بخش جداییناپذیر مسیر سولماز حسینی بودهاند. او میگوید:«ترجیح دادم وارد پاسخ دادن نشوم. هر کسی حق دارد نظرش را بگوید.» بخش بزرگی از نقدها متوجه ظاهر او بوده است. حسینی با آرامش درباره این موج واکنشها صحبت میکند: «اعتقاد دارم هر فردی حق دارد درباره بدن و ظاهرش تصمیم بگیرد، مادامی که آسیبی به دیگران نرسد.»
زن قوی؛ تصویری که باید یادآوری شود
در پاسخ به این پرسش که کدام بُعد تارا به خودش نزدیکتر است، حسینی میگوید: «آن بخشی که قدرت دارد. زنی که ظرفیت ایستادن دارد، حتی اگر گاهی فراموش کند چقدر توانمند است.»او ادامه میدهد: «خیلی وقتها زنان یادشان میرود چه قدرتی دارند. این یادآوری ضروری است.» پیام او برای زنانی که ممکن است خود را جای تارا ببینند، ساده و صریح است: «هیچکس را با اجبار نگه ندارید. ارزش آدمها به آزادی و عزت نفسشان گره خورده.»
تجربه اول و نگاه رو به آینده
در پایان گفتوگو، سولماز حسینی درباره تجربه حضورش در فضای حرفهای سینما میگوید: «در اولین پروژهام، همکاری و همراهی زیادی دیدم. فضای کار گروهی، بهویژه از سوی بازیگران مرد، بسیار محترمانه و حمایتی بود.» او حضورش در این رویداد را فرصتی برای یادگیری میداند و تأکید میکند: «در آغاز مسیر هستم.
یاد گرفتن مهمترین هدف من است.» گفتوگو با سولماز حسینی نشان میدهد «شغال» برای او صرفا یک نقش نبود؛ تجربهای بود که هم به بازیگریاش شکل داد و هم نگاهش به مسئولیت اجتماعی هنر را عمیقتر کرد. تجربهای که آغاز یک مسیر تازه است؛ مسیری که با جسارت، آگاهی و تلاش ادامه پیدا میکند.