ترور دانشمندان هستهای؛ بمبهای مغناطیسی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | طی اتفاقی شگفتانگیز و آزارنده و در قلب تهران بزرگ و در اوج زورآزمایی هستهای ایران در مقابل قدرتهای جهانی در ظرف کمتر از دو سال پنج دانشمند هستهای ایران در قلب تهران بزرگ مورد سوءقصد واقع شدند که چهارنفر ازآنها شهید شدند و یک نفر یعنی فریدون عباسی جان سالم به دربرد. این گپ اطلاعاتی افکار عمومی را بسیار آزرده خاطر ساخته بود. چرا که این دانشمندان هستهای از خوشنامترین و عموما از جوانترین چهرههای نخبه دانشگاهی بودند.
در ۲۲ دی ماه سال ۱۳۸۸ مسعود علیمحمدی استاد ۵۰ساله فیزیک دانشگاه تهران در کنار خانهاش در قیطریه با بمب دست ساز ترور شد. بمب منفجرشده در یک موتورسیکلت که به فاصله یک متری از در ورودی منزل علیمحمدی به یک درخت بسته شده بود، جاسازی شده بود. همکاران او ارتباط این ترور با پروژه هستهای را ردکردند اما اگر به خاطر پروژه هستهای نبود چرا باید چنین عملیات تروریستی انجام شود؟
به تدریج افکار عمومی متقاعد شد که این ترور به پروژههای هستهای و علمی ایران مربوط بوده است. در هشتم آذرماه ۱۳۸۹ دو دانشمند هستهای دانشگاه شهید بهشتی به شکل تقریبا همزمان و با شیوههای مشابه مورد عملیات تروریستی قرار گرفتند. مجید شهریاری دانشمند ۴۴ ساله و فریدون عباسی محقق و استاد ۵۲ ساله. در این عملیات تروریستی که با چسباندن بمب از سوی یک راکب موتور سیکلت روی بدنه اتومبیل در حال حرکت انجام میشد مجید شهریاری شهید شد و فریدون عباسی به شکل معجزهآسایی نجات یافت.
هفت ماه بعد در مرداد ۹۰، داریوش رضایینژاد محقق ۳۵ ساله رشته برق و استاد دانشگاه خواجه نصیر طوسی و اهل آبدانان ایلام به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش در تهران و در خودروی خود مورد هدف قرار گرفت. ۵ گلوله شلیک شده که یک گلوله به گردن و گلوله دیگر به دست وی اصابت کردهاست. همان زمان وزیر اطلاعات اعلام کرد که رضایینژاد ارتباطی با پروژه هستهای ندارد اما بعدها مشخص شد که فعالیت رضایینژاد در سوئیچینگ با ولتاژ بالا از پروژههای تحقیقاتی انرژی هستهای بوده است.
و بالاخره مصطفی احمدیروشن دانشمند ۳۲ ساله اهل همدان و فارغالتحصیل دانشگاه شریف که از محققین کلیدی تحقیقات هستهای بود و معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز که در حوالی منزلش در میدان کتابی تهران با همان شیوه مرسوم ترورهای قبلی مورد سوءقصد قرار گرفت و شهید شد. یعنی توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی به اتومبیل در حال حرکتش. این اتفاق در ۲۱ دیماه ۱۳۹۰رخ داد.
به دنبال این ترورها وزارت اطلاعات فردی به نام مجید جمالیفشی را دستگیر کرد. از قرار از روی یک سند ویکیلیکس در مورد اظهارات یک مربی ورزشهای رزمی به یک دیپلمات آمریکایی رد جمالیفشی زده میشود. جمالی فشی در تلویزیون اعتراف کرد که از سوی موساد برای این ترورها آموزش دیده و ترور مسعود علیمحمدی کار او بوده است.
در همین میانه شبکه انبیسی از ترور چهارد انشمند هستهای نام برد و به نقل از یک مقام آمریکایی، بدون فاش کردن هویت او، نوشت که حملات علیه دستاندرکاران برنامه اتمی ایران توسط گروههای برانداز و با حمایت مالی، آموزشی و تسلیحاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل انجام شدهاست. مقام آمریکایی مذکور به انبیسی گفتهاست که دولت آمریکا از عملیات ترور مطلع است، اما نقشی در آن ندارد.جمالی فشی اعدام شد و چندین بازداشت دیگر صورت گرفت که حداقل یکی ازآنها یعنی مازیار ابراهیمی بعدها آزاد شد و اعلام کردکه تحت فشار مجبور به اعتراف شده بود.