کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۶۵۰۹۱
تاریخ خبر:

‌۵۰‌خاطره از تاریخ فوتبال ایران| داستان‌های پس از مرگ

روزنامه هفت صبح، تیمور مستور | پاورقی پنجاه داستان فوتبالی به شماره‌های آخر نزدیک می‌شود. امیدوارم سرگرم شده باشید و از مفهوم فوتبال ایرانی به‌دور از افسانه‌سرایی‌ها و مبالغه‌ها نکات به‌دردبخوری به‌دست آورده باشید. خواستم بگویم فوتبال ما پر از داستان‌های متنوع دیگری است که کسی را توان بازگفت آن نیست. نمی‌شود. کلی داستان زیرزمینی فوتبال ما دارد که بیان آنها کار شاقی است. چطور بگوییم اسطوره مهاجر فوتبال ایرانی به دختر سردبیر مهم‌ترین نشریه ورزشی دهه پنجاه ایران، تعدی کرده و فرار کرده بود؟

چگونه از خودکشی دختر شمشیرباز ایرانی بگوییم که از عشق ستاره فوتبال ایران در دهه پنجاه، از بلندی یک ساختمان خود را فرو انداخت؟ چگونه از ماجرای دهن‌لقی ستاره فوتبال در دوبی نزد زنش بگوییم که از داستان مخفی بچه ناخواسته دیگر ستاره بزرگ فوتبال ما روایت کرده بود و ماجرا ناگهان در سطح محافل فوتبال ما پیچید و در نهایت موجب شد تا ستاره دهن‌لق تا انتهای دوره فوتبالش در حسرت لباس تیم ملی بسوزد. از آن استخر پارتی‌های مشهور ستاره‌های رقیب و رجزخوان در دوبی بگوییم که در چشم و هم‌چشمی همدیگر چه کارها که نمی‌کردند و چه مهمان‌هایی که دعوت نمی‌کردند.

یا چگونه داستان برادرزاده دکتر سمیعی در آلمان را برایتان بگوییم با وینگر قدرتی و سرعتی تیم ملی، یا آن خانم خبرنگار سیاسی خوش قدوبالای ایرانی که در آلمان با افسانه فوتبال ایران نرد عشق باخت؟ چگونه این‌ها را بگوییم؟ چگونه از ماجرای شهلا بدون لکنت حرف بزنیم تا خاطره نابغه بزرگ فوتبال دهه شصت ایران کدر نشود؟ یا چگونه بگوییم گوش راست تکنیکی خوزستانی را در چه وضعیتی بازداشت کردند و پرونده مستعدترین فوتبالیست آن سال‌های فوتبال ایران را تا ابد در‌هم پیچیدند؟

چگونه از مغازله‌های ستاره‌های ثروتمند دهه‌های هشتاد و نود فوتبال ایران با نوستاره‌های جوان سینمای ایران بگوییم؟ مگر می‌شود؟ چگونه بگوییم رابطه دروازه‌بان خوش‌سیمای ملی با ستاره جوان چشم‌رنگی سینمای ایران چه مراحلی را گذرانده بود؟ یا در داستان دیگر چگونه از مکانیسم اغوای مرد بوشهری فوتبال بگوییم توسط ستاره بی‌پروای منقلب تهرانی و عکس‌هایی که مقاوم‌ترین مردان را نیز بر خاک می‌انداخت؟

یا داستان دخترک تین‌ایجر سینمای ایران که با قامت کوچکش تنومندترین هافبک ایران را به دام خود کشاند؟ باز هم هست. داستان‌های زیرزمینی فوتبال ما را پایانی نیست. از فندک‌های اتمی ریخته شده در زیر میز و مبل آن ستاره پراستعداد یک دهه قبل پرسپولیس بگوییم و چشمان همیشه سرخ‌ دوست نزدیکش که بهترین پاسور آن سال‌های فوتبال ما بود و دارو‌دسته پرسروصدایی که به‌راه انداخته بودند در آن برج مشهور سعادت‌آباد؟

یا موج گرایش به تریاک در میان فوتبالیست‌های سرشناس در اوایل دهه هفتاد که چندین و چند قربانی مشهور به‌دنبال داشت و یا دردسرهای دروازه‌بان مشهور دهه پنجاه در مجاورت و معاشرت با داریوش اقبالی و افیون؟ بازهم هست: داستان‌هایی از پیست‌های اسبدوانی گنبد و ستاره‌های فوتبال و سینما و یا آن مدل مشهور لباس‌های عروسی که با مدافع سمج و ملی‌پوش، مغازله می‌کرد و حالا هم او را در آن سوی آب‌های خلیج‌فارس به چارمیخ کشیده است.

نمی‌شود این‌ها را روایت کرد. این‌ها داستان‌هایی برای بعد از مرگ هستند. جایی یادداشت‌شان می‌کنیم برای روز مبادا. شما هم بر ما ببخشایید که این بخش سیاه و یا بهتر بگوییم تاریک فوتبال ایران را توان روایت نداریم. روایت‌هایی زرد و قرمز. فوتبال ایران سال‌هاست که دوران معصومیت خود را پشت‌سر گذاشته. از همان دهه پنجاه. در همنشینی ستاره‌ها با نادیا و فروزان و روشنک و داریوش و ستار این اتفاق رخ داد. عکس را از تیم سال ۱۳۴۲ انتخاب کرده‌ام. مردان بزرگ فراموش‌شده. حسن حبیبی، همایون بهزادی، جلال طالبی، رنجبر، امیرآصفی، اصلی، شیرزادگان و…

کدخبر: ۴۶۵۰۹۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • farbod7

    تقریباً تمام خاطرات ۵۰ سال خطرات فوتبال را خواندم و لذت بردم. در مورد این هایی ک ه اشاره کردید، منحصر به ایران و فوتبالیس ت ها نیست، به فراخور زمانه و موقعیت شغلی و مالی، در سایر اصناف هم کم و بیش دیده می شود فقط حاشیه‌های زندگی افراد شناخته شده مثل ورزشکاران، هنرمندان، سیاستمداران و … برای عموم و اصحاب رسانه جذاب تر است .