۱۰برنامه و چهره بازنده تلویزیون در سال ۱۴۰۰
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | اگر قرار بر معرفی همه بازندههای تلویزیون در سال ۱۴۰۰ باشد، نیاز است چند شماره از روزنامه را به این موضوع اختصاص دهیم. با این حال در دو شماره پیش و در مرور سریالهای سال، به ناموفقها اشاره شد که ارتباطی تماتیک با موضوع امروز دارد. علاوه بر ۱۰ مورد که به آنها پرداختهایم میتوان به موارد دیگر اشاره کرد. مثلا برنامهای مثل آشپزی با مامان قرار بود برنامهای ویژه باشد، اما در رسیدن به هدف ناکام مانده است.
در ماه رمضان غالب ویژهبرنامههای افطار کپی ماه عسل بودند ولی نتوانستند موفقیت آن برنامه را تکرار کنند. اگر جزئیتر نگاه کنیم به رئوف مکرم، خواننده تیتراژ سریال یاور میرسیم که از محسن چاوشی تقلید کرد اما بازخوردی منفی دید. شبکه نمایش ظرفیتی است که به دلیل پخش فیلمهای تکراری هدر رفته و استفادهای بهینه از توانایی آن نشده. به شبکه یک هم میتوان اشاره کرد که در اتفاقی کمسابقه بارها سراغ سریالهای تکراری رفت. این شبکه بهجز سریالیست هم برنامه روتین موفق نداشت تا جاییکه در باکس طلایی ساعت ۲۳ قافیه را به رقبا باخت. نوروز را فراموش نکنیم که فقط چند برنامه و سریال نون خ موفق بودند و مابقی در اندازه این تایم طلایی نبودند.
یک: کارگردان/ علیرضا بذرافشان
فضای کلی: نابرده رنج، هفت سنگ، گسل و از سرنوشت سریالهایی است که علیرضا بذرافشان کارگردانی کرده است و هرکدام در زمان پخش با اقبال مواجه شدهاند. حتی سریال هفت سنگ بهرغم کپی از مدرن فمیلی، جذابیت خاص خود را داشت و در نهایت طیفی از مخاطبان با تماشای آن ابراز رضایت کردند. گسل خالی از ایراد نبود با این حال شوخیهای سیاسیاش قابل تامل بود. بذرافشان در قامت نویسنده هم صاحب آثار شاخصی است؛ ازجمله داستان یک شهر ۲، خط قرمز، تب سرد، راه بیپایان، زیرزمین و… . او با چنین کارنامهای به سریال خودخواسته رسید.
چرا بازنده است؟ خودخواسته شروعی خوب داشت و با موقعیتهای کمدی و نیز در دیالوگها خبر از یک اثر معقول میداد. هرچه گذشت سریال افت کرد و از کارنامه موفق بذرافشان فاصله گرفت. ایده تکراری سریال (تلاش برای یافتن اثری گرانبها در مکانی خاص) را میتوان بهپای نویسندگان گذاشت اما در اجرا هم خودخواسته ناموفق است. فضای داستان مخاطب را با خود همراه نمیکند چهبرسد به اینکه از او خنده بگیرد. بذرافشان در انتخاب بازیگر هم موفق عمل نکرده؛ بهطور خاص برای نقش اصلی.
موقعیت آینده: بذرافشان بخشی از شکست را حاصل سختگیریهای تلویزیون میداند. او آنقدر تجربه دارد که در آینده سریالی موفقتر بسازد.
دو: سریال/ روزگار جوانی ۳
فضای کلی: اواخر دهه هفتاد شبکه پنج که آن زمان شبکه تهران نام داشت، سریال روزگار جوانی را پخش کرد. اصغر فرهادی فیلمنامهای جذاب با موضوع زندگی دانشجویی نوشت و شاپور قریب آن را کارگردانی کرد. در نیمهراه، ۱۳ قسمت باقیمانده به اصغر توسلی رسید. خودش فصل دوم را هم ساخت. بعد از دو دهه توسلی فصل سوم روزگار جوانی را کارگردانی کرد که پخش آن بعد از ۳۱ قسمت به پایان رسید. فصل سوم این سریال زندگی یکسری دانشجوی دیگر در همان خانه را روایت کرد.
چرا بازنده است؟ روزگار جوانی از چند جنبه لطمه خورد؛ نداشتن بازیگر چهره برخلاف دو فصل قبلی یکی از عوامل ضعف سریال است. قصهای که نوشته شد نیز نسبتی با دغدغه دانشجویان امروزی ندارد و بهجز یک نفر بقیه دنیایی شبیه بچههای دهه هفتاد داشتند. وانگهی قصه بالذات فاقد کشش لازم برای سرگرم کردن مخاطب بود. سری سوم روزگار جوانی در نظرسنجی رسمی صداوسیما امتیازی کم بهدست آورده که روشنترین دلیل بر شکست آن است. بهزاد خداویسی بازیگر فصل اول و دوم سریال هم روی آنتن زنده در برنامه سریالیست نقدی تند به زبان آورد: «کاری که تازه ساختهاند روزگار جوانی نیست، فقط اسمش روزگار جوانی است!»
موقعیت آینده: شکست روزگار جوانی درسی است برای تلویزیون تا بیش از پیش مراقب سریالهای خاطرهانگیز خود باشد.
سه: سریال/ دودکش
فضای کلی: دودکش ۲ همان دودکش ۳ است که سازندگان فصل دوم آن یعنی پادری را نادیده گرفتهاند. این سریال با همان شخصیتها ساخته شد و برشی از زندگی آنها را روایت کرد.
چرا بازنده است؟ برزو نیکنژاد جزو کارگردانهایی است که توانایی خود در عرصه کمدی و جدی را ثابت کرده. برای رسیدن به این پاسخ که چرا دودکش ناموفق است، باید به عقب برگشت. سازندگان سریال، موقع طراحی داستان و شخصیتها به این مسئله توجه نکردهاند که مخاطب از همین کاراکترهای آشنا، رفتار متفاوت میخواهد.
طبعا قمپز و آمپاس گفتنها دیگر لطف قبل را ندارد. از آنسو تغییری که در شخصیت بهروز داده میشود آنقدر اغراق شده است که مخاطب قادر به ارتباط گرفتن با او نیست. در کنار اینها خط داستانی فصل جدید دودکش، فاقد گرههای محکم بود و این ایراد در کنار موقعیتهای کمرنگ کمدی لطمه مضاعف به آن زد. بهسختی میتوان مواردی بهعنوان امتیازهای مثبت دودکش نام برد. آنچه درباره احترام به خانواده و نکاتی از این دست گفته میشود، بدیهیاتی است که از یک سریال انتظار میرود. مگر فصلهای قبل جز این بود؟
موقعیت آینده: قرار است فصل بعدی دودکش هم ساخته شود که خب اگر با همین دست فرمان پیش برود بار دیگر محکوم به شکست است.
چهار: بازیگر/ پرویز فلاحیپور
فضای کلی: زوج سعید مطلبی و سعید سلطانی بعد از موفقیت ستایش، سریال یاور را آماده کردند که ماه رمضان روی آنتن شبکه سه رفت. ضعفهای سریال خیلی زود به چشم آمد و در نهایت اعتراض برخی بازیگران را هم به دنبال داشت. در این سریال بازیگران هم ناموفق بودند و بعضی از آنها ناموفقتر؛ از جمله پرویز فلاحیپور.
چرا بازنده است؟ اگر کاراکتری سطحی نوشته شود، نتیجهاش میشود کاراکتری به نام « ابراهیم نیوندی» در سریال یاور. حالا اگر همین کاراکتر سطحی و بدون عمق طبق همان مختصات متن و بدون کارگردانی و هدایت درست جلوی دوربین برود نتیجه فاجعهتر میشود. در این میان کار بازیگر سختتر است؛ از یک طرف باید به کاراکتری جان بدهد که طبق یکسری کلیشهها خلق شده، از طرف دیگر او باید با هدایت کارگردانی به این کاراکتر جان بدهد که تنها دغدغهاش رساندن سریال به آنتن است. در چنین شرایطی بازیگر محکوم به شکست است، مگر اینکه توانایی خارقالعادهای داشته باشد، کاری که پرویز فلاحیپور از عهدهاش برنیامده است. او با بازی اغراق شده و کارتونیاش نشان داد حتی کلیشههای رایج برای خلق چنین کاراکترهایی را نمیشناسد.
پنج: بازیگر/ علی صادقی
فضای کلی: نقطه درخشش علی صادقی به دوران نوجوانی و سریال بهترین تابستان من برمیگردد. خانه بهدوش و متهم گریخت وجهی دیگر از استعداد و ملاحت این بازیگر را عیان کرد. از نیمه دوم دهه هشتاد او آرامآرام شمایل یک جوان خوشخیال، بذلهگو و خودخواه به خود گرفت. صادقی در ادامه سعی کرد یک تیپ ثابت را تکرار کند و این اتفاق امسال در نون خ و پلاک ۱۳ هم افتاد. این سریال که در باکس غیراصلی شبکه سه پخش میشود، به دلیل کیفیت پایین با نقدهای متعدد رسانهای مواجه شده. در این میان شمایل همیشگی صادقی پاشنهآشیل پلاک ۱۳ و کارنامه این بازیگر است.
چرا بازنده است؟ نون خ از معدود آثار موفقی است که صادقی در آن بازی کرده. از قضا پاشنهآشیل سریال خود صادقی است. در این سریال، «همه» ازجمله خود سعید آقاخانی شخصیتی متفاوت بازی کردهاند. یکی از دلایلی که نون خ رنگی متفاوت از دیگر تولیدات اخیر تلویزیون گرفته، به همین اتفاق برمیگردد. صادقی اما با همان تیپ همیشگی در سریال ظاهر میشود و یکدستی سریال را از بین میبرد. او در پلاک ۱۳ نیز از همان اکتها و لحن ثابت بهره میبرد: یک جوان فرصتطلب که فقط به فکر منفعت خود است و مدام در حال «زرنگبازی» است.
موقعیت آینده: صادقی بر تصمیم خود استوار است!
شش: مسابقه/ سیم آخر
فضای کلی: در سال اخیر حجم مسابقات تلویزیون بیش از پیش شده. شبکه سه نیز با سیم آخر سهمی در این میان دارد. همانطور که میدانید اجرای مسابقه با رشیدپور است و بهتازگی پرونده فصل دوم آن بسته شده. مسابقه بیش از یک ساعت زمان دارد و دو گروه با هم رقابت میکنند. در بخش اول هر شرکتکننده که قادر به پاسخگویی نباشد، به زیرزمین سقوط میکند! در انتها نیز نوبت به برش سیم و پاشیدن رنگ میرسد. مجری نیز در این مدت ضمن پرسش، بذله میگوید، شعر میخواند و سراغ کامنت بینندهها میرود.
چرا بازنده است؟ فارغ از ایده تکراری، سیم آخر بیش از حد طولانی است و همین هیجان مسابقه را از بین میبرد. از طرف دیگر آیتمهای آن پس از چند قسمت جذابیت خود برای مخاطب را از دست داد.
موقعیت آینده: احتمالا مسابقه سیم آخر ادامه یابد اما کاش برنامهای بهتر در اختیار رشیدپور قرار گیرد. سیم آخر را میتوان شکست سریالی رشیدپور در چند سال اخیر دانست، چراکه آوردگاهی مناسب برای این مجری نیست. رضا رشیدپور جزو مجریانی است که توان خود در برنامههای گفتوگومحور را ثابت کرده. حتی در برنامه صبحگاهی حالا خورشید، او فرصت بهتری برای نمایش توانمندی خود در اختیار داشت.
هفت: مجری / محمدحسین میثاقی
فضای کلی: معتقدیم محمدحسین میثاقی جزو مجریان موفق نسل جدید است و اگر حاشیهها اجازه میداد در جرگه «محبوبها» باقی می ماند. میثاقی هم مثل خیلیهای دیگر نقاط ضعف و قوت دارد اما در مجموع از پس اجرای فوتبال برتر برآمده و به اصطلاح کارش را بلد است. آنچه باعث شده نامش در فهرست بازندهها بیاید، موضعگیریهای عجولانهای است که گاهی میگیرد.
چرا بازنده است: در روزهایی که زمزمه برکناری عزیزی خادم به گوش میرسید، میثاقی به این ماجرا اشاره کرد و در نهایت نتیجه گرفت، رئیس فدراسیون ماندنی است! این که منبع خبر و استدلال او چیست را کسی نمیداند. یک روز بعد در هفت صبح نوشتیم میثاقی گرفتار اشتباه استراتژیک شده و از او خواستیم دست از پیشبینی بردارد. عزیزی خادم برکنار شد و مجری فوتبال برتر مورد هجمه قرار گرفت! میثاقی در ماجرای رای کمیته استیناف درباره محکومیت باشگاه گلگهر هم دست به پیشبینی زد و با قاطعیت گفت استیناف حکم کمیته انضباطی را میشکند. چند روز بعد معلوم شد این خبر کذب است و استیناف برخلاف ادعای میثاقی حکم کمیته انضباطی را تایید کرده است. اینجا نیز ابزار دست کاربران فضای مجازی افتاد تا به او و برنامهاش حمله کنند.
موقعیت آینده: محمد حسین میثاقی همچنان مجری فوتبال برتر است و چه بسا بهزودی دست به پیشبینیهایی بزند!
هشت: برنامه/ نگاه یک
فضای کلی: شبکه یک برنامهای تحلیلی دارد که به شکل هفتگی روی آنتن میفرستد. مهدی مهدیقلی اجرای برنامه را برعهده دارد و هر بار از یک مسئول سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میزبانی میکند. مهمانان عمدتا مسئولان سطح بالای کشور هستند و در اینباره از سیاستهای خود دفاع میکنند و از برنامههای آینده میگویند.
چرا بازنده است؟ نگاه یک، تریبونی است برای مسئولان و مجری بهندرت با آنها وارد چالش میشود. این رویه از جایی بهبعد، نگاه یک را تبدیل به برنامه یکسویه کرده و مخاطب میداند که قرار نیست «حرفی متفاوت» از آن بشنود. نگاه یک ظرفیت تبدیل شدن به برنامهای پرسشگر را دارد، اگر سازندگان و نیز مدیران شبکه یک دست از انفعال بردارند. علاوه بر محتوا، ساختار برنامه هم ایراد دارد. بیش از یک ساعت مجری و مهمان حرف میزنند و در آن خبری از آیتم نیست. این اتفاق در حالی رخ میدهد که بدیهیترین نکته در برنامهسازی، توجه به ریتم است. نگاه یک اما به این نکته توجهی ندارد. حتی در این برنامه خبری از دکوری متنوع و منطبق با محتوا نیست.
موقعیت آینده: در دور جدید مدیریت تلویزیون، شاید نگاه یک هم دچار تحول شود و از رخوت بیرون بیاید. عجالتا برنامه باکیفیت همیشگی ۱۴۰۰ را به پایان رساند.
۹ : برنامه / هفت
فضای کلی: روزی که فریدون جیرانی سنگ بنای هفت را گذاشت، قابل حدس بود که خاص و عام جذب این برنامه میشوند. استفاده از جذابیتهای سینما در کنار مسائل تخصصی هفت را تبدیل به برندی قابل اعتنا کرد و نامش در میان علاقهمندان سینما فراگیر شد. مجری و رویه برنامه در ادامه تغییر کرد و در نهایت به محمدحسین لطیفی رسید. او در این برنامه سردبیر نیست و در قامت مجری کاری که باید را انجام میدهد. ایراد هفت به اضلاع دیگر برمیگردد.
چرا بازنده است؟ حتی اگر فرض کنیم هفت دارای محتوایی غنی است، ظرفی که برای ارائه آن انتخاب شده فاقد جذابیت است. این برنامه دستکم چهار بخش دارد که بیشتر زمان آن با «حرف» طی میشود. اتفاق بدتر وقتی است که صاحب سخن، چهرهای مرجع نباشد و اصرار کند، از منظر دانای کل و منجی سینما حرف بزند. در هفت، تئوریهای زیادی در باب فیلم کوتاه، مستند، داستانی و دیگر وجوه سینما شنیده میشود اما آیا کاربردی هم دارد؟ بر اطلاعات مخاطب افزوده میشود؟ مشکلی را حل میکند؟ هفت به جایی رسیده است که چهرههای مطرح از حضور در آن امتناع میکنند در حالی که سالها پیش محفلی بود برای افراد شناخته شده سینما؛ چه بازیگران و چه عوامل پشت دوربین.
موقعیت آینده: بود و نبود هفت با چنین رویکردی علیالسویه است.
۱۰: برنامه / گزارش ورزشی
فضای کلی: یکی از برنامههای پر سابقه تلویزیون است که ماموریت پخش زنده مسابقات فوتبال اروپایی را برعهده دارد. رضا جاودانی مجری ثابت سالهای اخیر گزارش ورزشی است و امسال حسین اسدی کنار او قرار گرفته. او به جای محمدرضا احمدی به این برنامه آمده. در گزارش ورزشی علاوه بر پخش زنده مسابقات، آیتمهایی مرتبط پخش میشود و مجریان تیتر روزنامهها را مرور میکنند.
چرا بازنده است؟ گزارش ورزشی همچنان ایرادهای اساسی دارد و بهرغم برخی آیتمهای خوب که گاهی پخش میشود، تبدیل به برنامهای شاخص نشده است. این اتفاق درحالی رخ میدهد که ظرفیتی به نام فوتبال خارجی، امکان ساخت برنامهای باکیفیت را فراهم میکند. گزارش ورزشی اما روی کلیشهها گام برمیدارد و مخاطب را شگفتزده نمیکند. برای مشخص شدن عیار برنامه، کافی است امکان پخش زنده مسابقات از آن گرفته شود . در این صورت، با اتکا به آیتمهای فعلی خود قادر نیست مخاطب را راضی نگه دارد. در گزارش ورزشی، برخلاف سالهای پیش کارشناسی برجسته حضور ندارد؛ در حالی که بخشی از هویت برنامههایی این چنینی به داشتن کارشناس است. مسئولیت تحلیل مسابقات برعهده مجریان است که خب انتظار گزافی است اگر کسی بخواهد حرفی تازه و متفاوت از آنها بشنود.
موقعیت آینده: بعید است گزارش ورزشی بهزودی دچار تحول شود.