هفت ایده نوروزی «روی مخ» برنامهسازان تلویزیون
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | نوآوری و شکستن کلیشهها رمز موفقیت است. در تلویزیون هم وقتی این اصل به درستی اجرایی شده، اتفاقهای ویژهای رقم خورده است. بااینحال برخی برنامهسازان مسیر را اشتباه میروند و نتیجهای که به دست میآید، به مراتب ضعیفتر از همان کلیشههاست.
حاصل کار این دست ایدهها همان چیزی است که در اصطلاح عام از آن با عنوان «روی مخ» یا «روانگردان» یاد میشود. در نوروز امسال برخی تلاشها برای ایجاد نوآوری را شاهد بودیم که غالبا منجر به شکست شدند. در گزارش امروز به هفت مورد آنها و دلیل شکستشان اشاره شده است.
*** مورد اول |بازخوانی ای ایران توسط رشیدپور
در پرونده برنده و بازندههای سال ۹۹ دلایل شکست رضا رشیدپور را به تفصیل شرح دادیم. او در نوروز امسال هم ناکام بود و «سیم آخر» او تبدیل به برنامهای ناموفق شد. در این میان یک تصمیم عجیب از رشیدپور باعث شد تا نامش در فهرست «ایدههای روانگردان نوروزی» قرار گیرد: بازخوانی ترانه معروف «ای ایران».
صدای بد به همراه فالشخوانی، شنیدن این ترانه با صدای رشیدپور را ناممکن ساخته است. رشیدپور سال پیش یک قطعه را در کنار حجت اشرفزاده دکلمه کرد که بازخورد منفی زیادی را به دنبال داشت. حالا هم اجرای «ای ایران» نهتنها مورد استقبال قرار نگرفته که اعتراضهای فراوانی به آن شده است.
*** مورد دوم | اجرای بوی عیدی توسط امیرسلیمانی
ترانه «بوی عیدی» با صدای زندهیاد فرهاد مهراد، بخش جدانشدنی خاطرات ایرانیها از نوروز است و نسلهای مختلف از شنیدن آن لذت میبرند. احتمالا در مهمانیهای خانوادگی با کسانی مواجه شدهاید که احساس «فرهاد بودن» به آنها دست میدهد و این ترانه را بازخوانی میکنند. حسوحالتان در آن لحظه چیست؟
روانتان وقتی به معنای واقعی کلمه بههم میریزد که ببینید آنتن زنده تلویزیون در اختیار یک بازیگر بدصدا قرار بگیرد و او «بوی عیدی» را به بدترین شکل اجرا کند. بله، این کار را سپند امیرسلیمانی در ویژهبرنامه سالتحویل «فرمولیک» انجام داد. نه، نظارتهای اصولی در تلویزیون نیست و هر کسی میتواند به راحتی به خاطرات لطمه بزند و روی مخ مخاطب برود.
*** مورد سوم| اجرای علی فریادی
داشتیم از نبود نظارت اصولی میگفتیم. یک مصداق دیگر آن، نشستن علی فریادی روی صندلی اجراست. او چندوقت پیش بهخاطر اجرای استندآپکمدی در «عصر جدید» خودی نشان داد. چیزی از حضور فریادی در این برنامه نگذشته که شبکه ورزش به او صندلی اجرا تعارف کرده است.
فریادی در برنامه «بازم مثل همیشه» کنار ارشا اقدسی قرار گرفته و با مهمانها گفتوگو میکند. گاهی هم سربهسر اقدسی میگذارد تا مثلا نمک برنامه بالا برود. فریادی مجری نیست و تجربهاش معدود به اجرای استندآپ بوده. پس نتیجهای که در برنامه «بازم مثل همیشه» به دست آمده، مشتی شوخی نچسب است. … مجری شدن در تلویزیون همینقدر راحت و غیراصولی است؟
*** مورد چهارم| شوخیهای ساره رشیدی
ویژهبرنامه «نوروزترین نوروز» برای اینکه جذابیت خود را بالا ببرد، یک ایده تکراری رو کرد: حضور ساره رشیدی در خلال گفتوگوهایی که مجریان با مهمانها انجام میدهند. رشیدی جزو استندآپکمدینهایی است که در «خندوانه» چهره شد. او در «نوروزترین نوروز» شوخیهایی تکراری با لهجه شیرازی به زبان میآورد که حتی غالبا قدرت خنداندن مهمانان و مجریان را نداشتند. خانم رشیدی هم حسابی روانمان را آزرد!
*** مورد پنجم| خوانندگی روزبه حصاری
بسیاری از بازیگران، حتی بدصداترین آنها اصرار دارند خواننده باشند. روزبه حصاری هم در برنامه سالتحویل «فرمولیک» چند قطعه اجرا کرد. او هم جزو بازیگران بدصداست که هم «خونه مادربزرگه» و هم قطعه جنوبی زندهیاد ناصر عبداللهی را خواند. یکی نبود به حصاری بگوید لااقل به ترانه عبداللهی کاری نداشته باش. سازندگان «فرمولیک» مقصر اصلی هستند که فرصت را در اختیار حصاری و امیرسلیمانی قرار دادند.
*** مورد ششم| اجرای مشترک یک زوج جدید
دروغ چرا؟ دیدن اجرای زوج جدید تلویزیون؛ یعنی مبینا نصیری و مهدی توتونچی اعصاب مخاطب را بههم نمیریخت. آنها در ویژهبرنامه سالتحویل شبکه ورزش، میزبان برخی چهرههای ورزشی شدند. آنچه باعث شد این ایده هم در لیست «روانگردان نوروزی» قرار گیرد، نتیجهای است که به دست آمد. در این برنامه توتونچی غالبا صحبت میکرد و نصیری تماشاچی بود.
*** مورد هفتم | شگفتانه عابدی و شریفیمقدم
این آخری هم به اندازه دیگر ایدهها با روان مخاطب بازی نکرد. بااینحال تلاش برای «وایرالسازی» یک ایده تکراری، آن را واجد قرار گرفتن در لیست مذکور کرده است. المیرا شریفیمقدم به عنوان مجری شبکه خبر، با همسر و همکارش، داود عابدی ارتباط تصویری گرفت و سال نو را به او و فرزندانش تبریک گفت. اگر خاطرتان باشد، در زلزله تهران، شریفیمقدم در ارتباط زنده با عابدی از حال خوب فرزندان گفت که ویدئوی آن برنامه مورد توجه قرار گرفت. اینبار عابدی هم به همسرش گفت که «ظرفها را شسته و ناهار هم آماده است». این ادبیات صمیمانه اما قوام نیافت و تبدیل به یک ایده تکراری شد.