معمای قرمهسبزی و چمنهای محوطه دانشگاه!
روزنامه هفت صبح، آرش غفاری | دوستانِ جان سلام. در توئیتیست اول مجبور به مقدمه و معرفی بودم بنابراین دومین توئیتیست را با توضیح کوتاهی در کنار شما هستم. در بحث غذای مصرفی برای سلامتی خود، خانواده و جامعهمون باید چند نکته را به جد رعایت کنیم:
* یک: از مواد اولیه مرغوب جهت تهیه غذا استفاده کنیم. نکته اینکه در صورتی که به هر دلیل غذای آماده خود را از بیرون از منزل تهیه میکنیم، در انتخاب رستوران یا کیترینگ به نکته استفاده از مواد اولیه مرغوب توسط اون مرکز دقت کافی داشته باشیم. شاید این تصور به وجود بیاد که این امر امکانپذیر نیست اما از دوستانی که رستوران داشتند میتوانید بپرسید؛ امکانپذیر است. سادهترین راه شخصی پی بردن به این مسئله، حال خودتون پس از صرف غذاست. حتما تجربه سنگینی، ترش کردن یا حتی حال تهوع رو بعد از صرف برخی غذاهای غیر خانگی دارید.
* دو: کم ولی با کیفیت غذا بخورید. این رمز سلامت حداقلی جسم در کنار فاکتورهای بیشمار دیگری است که اتفاقا نقش پررنگی در این مورد دارد.
* سه: برای کیفیت غذا هزینه کنید. متوجه هستم که با توجه به وضع اقتصادی، شاید این درخواست بزرگی باشد ولی در مدت کارم بسیار مشاهده کردم که هموطنان عزیزم بیش از آن اختلاف قیمت نپرداخته جهت کیفیت غذای خود رو صرف درمان بیماریهای حاصل از بیدقتی به کیفیت غذاشون کردهاند.
*** و اما توئیتهای منتخب این هفته
* مهسا رباتی: داشتیم از اردبیل میاومدیم رشت. ناهار نخورده بودیم،بارون شدیدبودهیچ جاهم نذری ندیده بودیم بدهند. رسیدیم به روستای چوبرگیلان یه جا توی اون بارون داشتند آش دوغ میدادن وایستادیم یه کاسه گرفتیم که دیدیم یه نفر بدو بدو اومد اینور جاده که آقا مییاین خونه ما؟کلی هم داشت اصرار میکرد. من ترسیدم به بابام گفتم نریم،گفت حالا بریم چیزی نمیشه رفتیم در خونه یارو اول بابام رفت جلو بعد ما پشتش در رو که باز کرد دیدیم یه خانواده بزرگ نشستن دورش یه سفره کوچیک هم کنار پهن هست.
اقاهه گفت ما هرسال این جوری نذری میدیم کسی رو پیدا میکنیم واقعا دنبال غذا هست و نذری نخورده. هرسال،دم جاده وایمیستم تا یکی رو پیدا کنم یا به چشمم بیاد و قسمتش باشه این غذا.نمیدونم آقاهه چی درمورد ما فکر کرد که ما رو برد ولی بهترین غذا نذری بود که خوردم و معاشرت یک ساعته با اون خانواده بهترین روز بود.
* Rasoul setorgi: سال ۸۲ دانشگاه گلپایگان.برنامه غذایی عجیبی داشت.یک زمین چمن ما بین خوابگاه و دانشکده بود . یکشنبهها چمنش رو میزدند.فردا ما قرمه سبزی داشتیم.اعتراض کردیم .سهشنبه چمن رو زدند.چهارشنبه قرمه سبزی داشتیم. اون لاستیک تو خورشت میتونه شهادت بده.
* Arash Ghasemian: یکی از دوستان به دخترش گفته بود حق نداره به گاز دست بزنه..با همسرش میان خونه میبینن ژله تو یخچاله میخورن..بعد یادشون میفته ژله نداشتن..رو به دختر:مگه نگفتیم به گاز نزدیک نشو..دختر:نشدم پس چه جوری ژله درست کردی دختر:با آب داغ از شیلنگ توالت
* Atefeh: ترمه رفته توی کوچه بهش کیک و آبمیوه نذری دادند، اومده خونه میگه اینا رو توی خیابون پیدا کردیم پول هم نیاز نبود بدیم.
* Payman: تو مدرسه، ظرف غذای دوتا از بچهها کاملا مشابه بود و هنوز جوجه کباب غذای لاکچری محسوب میشد، اون یکی اشتباه غذای اینو که جوجه کباب بود رو خورده بود و این که با ظرف زرشک پلو با مرغ مواجه شده بود، فریاد میزد یعنی تو نمیدونستی جوجه کباب نداری!همه بهت زده بودیم از اکت این.
* سهیلیچ: یه فامیل آدمحسابی داریم باهاش رفته بودیم رستوران،لیوان میخواستیم بعد فامیلمون به گارسون گفت یه لیوان بیارین. یارو منمن کرد رفت آورد بعد رفت نشست پشت پیانو. فهمیدیم گارسون نبوده نوازنده پیانوی رستوران بوده.
* مشتاق السلطنه: اراک غذای کوفته نخودچیاش را شِفتِه مینامد و خانواده همسر جان شفته را کته زیادی له میداند، تازه عروس بودم، فامیلمون در ظرف خوشگل با بسته بندی سنتی اومد گفت براتون شفته آوردم، همسرجان هم تعارف که این چه حرفیه، غذاتون عالیه نگید توروخدا. اونم میگفت بهخدا شفته است منم غش خنده .
* Maryam kh: یه فامیل داشتیم پسرش حدود ۷_۸سالش بود. هم منو خیلی دوست داشت و هم دستپختمو. یه بار از مدرسه سر زده اومد خونه ما، براش نیمرو درست کردم.انقدر پیش مامانش تعریف کرد که بهترین نیمروی عمرمو خوردم، مامانش هم با ناراحتی گفت نیمرو بوده دیگه خودش که تخم نذاشته.